تأملی کوتاه در سند و دلالت زیارت جامعه‌ی کبیره

پرسش اول:
– آیا زيارت جامعه كبيره خبر واحد است يا متواتر؟ اگر روايت واحد است آيا داراي سند قابل اطمينان است يا خير؟

 
پاسخ:
الف. زیارت جامعه‌ی کبیره خبر واحدی است که توسط شیخ صدوق در دو کتابش و به نقل از وی توسط شیخ طوسی نقل شده است. این خبر در مجموع یک سند بیشتر ندارد و یقینا متواتر نیست.
ب. سند آن چهار طبقه دارد: راوی اصلی که احتمالا نام کاملش موسی بن عمران بن عبدالله نخعی باشد در کتب اصلی رجالی نام برده نشده است، اما با توجه به برخی قرائن از جمله کثیرالروایة بودن و مذکور بودن در رجال کامل الزیارات کوشش در توثیق وی شده است. این قرائن افاده‌ی اطمینان نمی کند هرچند وی را از مجهول بودن در می آورد.
ج. راوی طبقه دوم (محمد بن اسماعیل مکی برمکی) توسط نجاشی توثیق و توسط ابن غضائری تضعیف شده است.
د. در طبقه سوم نام دو راوی به چشم می خورد که احتمال اینکه یک نفر باشند منتفی نیست. ابوالحسین محمد بن جعفر بن عون اسدی کوفی ثقه است. اگر هم دو نفر باشند یکی از آنها ثقه است.
ه. در طبقه چهارم چهار نام به چشم می خورد. هیچیک از ایشان در کتب اصلی علم رجال توثیق نشده اند، تنها یک نفر بدون توثیق یاد شده است. بر مبنای توثیق مشایخ صدوق و ترضی وی در حق اساتیدش این طبقه موثق محسوب می شوند و در غیر این صورت مجهول خواهند بود.
و. این روایت نهایتا حسنه (نه موثقه و صحیحه و معتبره) است. اگر کسی همانند برخی اساتید نگارنده برخی مبانی غیرمسلم رجالی از قبیل توثیق رجال کامل الزیارات و توثیق مشایخ صدوق و توثیق به دلیل کثرة روایات را باور داشته باشد سند «لابأس به» می شود. بیشک تمسک به متن روایت برای اثبات اعتبار سند دوری می شود.
ز. حتی اگر چنین سندی در مباحث فرعی فقهی «لابأس به» یا فرضا «معتبره» هم محسوب شود، از آنجا که مضمون روایت اعتقادی است، و در مباحث اعتقادی دلیل قطعی از قبیل خبر متواتر نص لازم است، تنها به مفادی از این روایت می توان استناد کرد که به وسیله ادله‌‌ی قطعی دیگری تایید شده باشد. به عبارت دیگر این خبر واحد با چنین سندی در امور اعتقادی پذیرفته نیست.

 
پرسش دوم: آيا ممكن است كه غلات در متن اين زيارت تصرف كرده و جملاتي را اضافه كرده باشند؟ كدام عبارات اصيل اند و كدام عبارات الحاقِ غلات؟

 
پاسخ:

بحث در تصرف و اضافه شدن به متن روایت نیست، بحث در اکثر مفاد آن است که مبتنی بر اندیشه‌ی «غلات مفوّضه» است، اندیشه ای که بتدریج از حوالی قرن چهارم به بعد به اندیشه‌ی غالب در جامعه‌ی شیعی تبدیل شدند. در متن سخنرانی مورخ ۱۸ اسفند ۱۳۸۴به فقرات مختلفی از اندیشه‌ی یادشده در این زیارت اشاره کرده ام از جمله «ان اِیابُ الخَلقِ اِلَیکُم و حِسابُهُم عَلَیکُم» یا «و اَمرُهُ اِلَیکُم» یا «ایاتُ اللهِ لَدَیکُم» یا  «بِكُم فَتَحَ اللهُ و بِكُم يَختِمُ و بِكُم يُنَزِّلُ الغَيثَ و بِكُم يُمسِكُ السماءَ اَن تَقَعَ عَلَي الاَرضِ اِلّا بِاذنِه و بِکُم یُنَفِّسُ الهَمَّ و یَکشِفُ الضُرُّ و عِندَکُم ما نَزَلَت بِه رُسُلُهُ و هَبَطَت به مَلائِکَتُهُ». این مضامین در روایات متعددی که علی الاغلب توسط روات غالی وارد مجموعه های روایی شده اند به وفور به چشم می خورد و اندیشه ای متفاوت با اندیشه‌ی قرآن، و روایات و ادعیه‌ی معتبر ارائه می دهند. در مقاله‌ی تأملی در منابع اعتقادی به مشکلات سندی این گونه روایات مستندا اشاره کرده ام. در واقع بحث اصلی در ولایت تکوینی ائمه و تفویض کار جهان و انسان به ایشان است البته به اذن الله. غلات مفوضه (و متصوفه و عرفا در حق اقطابشان) به چنین ادنیشه ای باور دارند. این مسئله در اعتقادات کاملا مبنائی است.

پرسش سوم: در متون كهن آيا متن معتبر تري نسبت به متن موجود از این زیارت وجود دارد يا خير؟
پاسخ:

من چنین متنی سراغ ندارم.

در خاتمه، ای کاش یک هزارم تعصبی که صرف اینگونه زیارات و ادعیه می شود نسبت به ساحت قرآن کریم و مقام ربوبی انجام می گرفت.
موفق باشید.