انتظار از دین و نواندیشی دینی

 

رئوس انتظارات از دین هشت امر است، مهمترینش معنی بخشی به زندگی است. از دین نمی توان انتظارات سیاسی، اقتصادی، مدیریتی و حتی حقوقی داشت. تدبیر دنیا کار عقل آدمی است.

در این بحث به چهار مطلب به شرح زیر می پردازم:

– چند نکته مقدماتی

– چند نکته روش شناختی کاربردی

– رئوس انتظارات آدمی از دین

– دین و أمور اجتماعی

 

الف. چند نکته مقدماتی

یک. در گذشته طی دو مطلب بحث انتظار از دین را مطرح کرده ام: انسان، دین و علوم دینی (۲۸ تیر ۱۳۹۴) و معرفت معتدل دینی (۱ آبان ۱۳۹۴). این بحث ادامه آنهاست.

دو. پرسش انتظار از دین پرسشی بسیار مهم است و بر همه پرسشهای دیگر درباره دین تقدم دارد. از دین چه انتظاری داریم؟ دین قرار است برای انسان چه بکند؟ تا اگر نتوانست و از عهده برنیامد متهم به ناتوانی شود. آیا این انتظارات از غیر دین هم برمی‌آید؟

سه. در این بحث تمرکز بر انتظار از اسلام است، اگرچه با عنوان عام انتظار از دین مطرح می شود. واضح است که اکثر این انتظارات شامل دیگر ادیان هم می شود، اما به دلیل اینکه چه بسا برخی متدینان بپندارند در این دین خصوصیات و ویژگی هایی است، با تمرکز بر اسلام می کوشم این قبیل دینداران را به اندیشیدن در دامنه و مرزهای دین دعوت کنم.

چهار. بحث چه پیشینه ای دارد؟ به شکل سنتی علما در بحث «ضرورت نبوت و وجه نیاز به دین» از انتظار از دین بحث کرده اند، بی آن که از عبارت انتظار از دین استفاده کرده باشند. این بحث نیازمند بازبینی ساختاری است. علوم طبیعی، علوم انسانی، علوم اجتماعی، فلسفه و عرفان بسیاری از نیازهای پیشین را مرتفع کرده اند. دامنه دین همانند فلسفه امروز بسیار کوچک تر و در عین حال عمیق تر شده است. در گذشته فلسفه جامع همه علوم بوده است و امروز فلسفه رشته ای در کنار دهها رشته علمی دیگر است. بر همین قیاس علوم دینی هم اگر چه در گذشته مُشرِف بر دیگر علوم بوده و عملا نسبت به هر علمی حق وتو داشته است، اما امروز علوم دینی رشته ای در کنار دهها رشته دیگر علمی است که هیچ سیطره ای از آن هم بر دیگر علوم پذیرفته نمی شود. در ایران معاصر آقایان عبدالکریم سروش و محمد مجتهد شبستری مباحثی با عنوان انتظار از دین مطرح کرده اند.

پنج. انتظارات گزاف از دین در دوران معاصر:

الف. تدبیر امور دنیا از طریق سیاست دینی، اقتصاد دینی و حقوق دینی (شریعت)؛

ب. تبیین علمی جهان از طریق دین؛

ج. دین را راه حل همه چیز دانستن: دین پاسخ همه چیز.

به نمونه هایی از نصیرالدین طوسی، سید قطب، ابوالاعلی مودودی و آقای خمینی در این زمینه ها می توان اشاره کرد.

 

ب. چند نکته روش شناختی کاربردی

یک. بدون مراجعه به کتاب و سنت نمی توان به این پرسش پاسخ جامع داد. به عبارت دیگراگر امری هیچ سابقه ای در کتاب و سنت ندارد، یقینا در فهرست انتظار از دین قرار نمی گیرد. هر انتظار واقعی از دین شواهدی در کتاب و سنت معتبر دارد.

دو. نمی توان صرفا به دلیل وجود موضوعی در کتاب و سنت نتیجه گرفت امر مذکور در فهرست انتظارات از دین جا می گیرد، چرا که ممکن است امر مذکر از أمور موقت، موسمی، عرَضی و غیردائم دینی بوده باشد و لزوما از انتظارات دائمی دین نیست.

سه. صرف اینکه فقها یا عرفا از امری سخن گفته باشند، آن را در زمره انتظارات از دین داخل نمی کند. فقها به دلیل مسندنشینی پس از انقلاب و عرفا به دلیل انتظارات گزافی که از عرفان برای جانشینی دین از سوی برخی روشنفکران متأخر مطرح است.

چهار. انتظار از دین نمی تواند در برنامه انبیاء سلف بطور کلی مغفول واقع شده باشد. با توجه به اینکه اسلام که اسم عام تعالیم همه انبیاء سلف از نوح، ابراهیم، موسی، و عیسی است، با تعالیم رسول اکرم مشترکات متعددی دارند.

پنج. اگر امری در سیره اکثر ائمه هدی تحقق نیافته باشد بسیار دشوار است آن را در زمره انتظار از دین گنجانید. این که در زمان اکثر اسوه های دین امری امکان تحقق نداشته دشوار است که آن را به عنوان انتظار از دین بپذیریم.

شش. از دین شناسی تطبیقی و فلسفه دین در بحث انتظار از دین نمی توان غافل بود.

هفت. أمور زمان مند و مکان مند در زمره انتظارات ثابت از دین قرار نمی گیرد. این نکته بسیار مهمی است.

 

ج. رئوس انتظارات آدمی از دین

اول ـ معنی‌بخشی به‌زندگی، زنده‌کردن روان آدمی، هم سو کردن جان با جانان، آرامش‌بخشی، آکندن زندگی از امید، و وصول به طمأنینه؛

دوم ـ آشنا کردن انسان با امر متعالی، شناخت مبدء، پاسخ به این سوال: ازکجا آمده‌ام؟ آمدنم بهر چه بود؟

سوم ـ آشنا کردن انسان با معاد، پاسخ به این سؤال: به کجا می‌رویم؟ سرای دیگر چگونه است؟ چه تدارک و تمهیداتی برای آن باید پیش‌بینی کرد؟

چهارم ـ آشنائی با غیب و ملکوت، پاسخ به این پرسش: در پس عالم شهود و ناسوت چه خبر است؟ کروبیان و جبروتیان و ملکوتیان که‌هستند؟

پنجم ـ ضمانت اخلاق، به این معنی که گزاره‌های اخلاقی توسط عقل آدمی قابل دست‌یابی است و تعبدی نیستند. اما نفس اماره‌ی آدمی برای ترک فعل اخلاقی بسیار فعال است. دین بهترین ضامن اخلاق است و پیامبر اسوه‌ی اخلاق حسنه است.

ششم ـ آموزش مناسک و عبادات، پاسخ به این پرسش: چگونه دین‌ورزی کنیم؟ چگونه با جانان عشق‌ورزی کنیم؟ چگونه با امر متعالی سخن بگوئیم؟ چگونه جان را آینه‌دار حق کنیم؟

هفتم ـ آموزش شِبه مناسک، پاسخ به پرسش‌هایی از این قبیل در مأکول و مشروب و منکوح (خوردنی‌ها، آشامیدنی‌ها، و امور جنسی) چه آدابی را رعایت کنیم؟ خطوط کلی زندگی انسان در حوزه‌های یادشده چه باید باشد؟

هشتم – ذکر برخی مثالها و تذکر پاره ای أمور مهم حوزه اجتماعی از قبیل حرمت ربا و کم فروشی، ناپسندی تفرعن، لزوم مشورت.

از این هشت امر چهار امر نخست باورهای اعتقادی است که معرفت دینی را تشکیل می دهد. امر پنجم دین ضامن اخلاق است. امور ششم تا هشتم حوزه‌ی عملی دین را دربرمی‌گیرد. امر ششم مناسک و عبادات است و امور هفتم و هشتم بخشی از معاملات است، امر هفتم شبه مناسک است و برخی آداب خانواده و خوردنی‌ها و آشامیدنی‌ها را در بر می‌گیرد. این عرصه‌ها دینی است و از دسترس علوم بشری بیرون است. کار اصلی دین این امور است. درباره امر هشتم در دنبال بیشتر توضیح می دهم.

 

د. دین و أمور اجتماعی

بحث را در چهار رشته سیاست، اقتصاد، مدیریت و حقوق متمرکز کرده، به اجمال به چند نکته مقدماتی اشاره می کنم:

أولا این أمور با عقل آدمی اجمالا قابل دسترسی هستند.

ثانیا اینها علومی عرفی هستند. به بیان دیگر در ذات خود دینی نیستند.

ثالثا موارد اجتماعی مطرح در کتاب و سنت لزوما سرخطها یا برنامه ها یا اهم امور اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، مدیریتی و حقوقی در همه زمانها نیستند. البته ممکن است اهم أمور یادشده در صدر اسلام بوده باشند. با أمور موجود مرتبط با سیاست، اقتصاد، مدیریت و حقوق لزوما یک مکتب سیاسی، یک مکتب اقتصادی، یک مکتب مدیریتی، یک مکتب حقوقی بدست نمی آید. جای اجتهادات و استنباطات متفاوت به قوت خود باقی است.

رابعا فلسفه سیاست، فلسفه اقتصاد، فلسفه مدیریت، و فلسفه حقوق از یک سو و نیز اخلاق سیاسی، اخلاق اقتصادی، اخلاق مدیریتی و اخلاق حقوقی با دین هم پوشانی دارند. به عبارت دیگر از تعالیم دینی می توان نکاتی مرتبط با این دو دسته (یا هشت رشته) استخراج کرد و از اموری بنام مکتب سیاسی اسلام، مکتب اقتصادی اسلام، مکتب مدیریتی اسلام و مکتب حقوقی اسلام دم زد، اما باید توجه داشت که مکتب سیاسی علم سیاست نیست، اخلاق اقتصادی علم اقتصاد نیست و بر همین منوال. علم سیاست اسلامی، علم اقتصادی اسلامی، علم مدیریت اسلامی چیزهایی از قبیل علم ریاضی اسلامی و علم فیزیک اسلامی هستند که نه مفیدند نه ممکن و شدنی.

خامسا به میزانی که این علوم متناسب با شرایط زمانی مکانی هستند از فهرست انتظارات از دین حذف می شوند، و اتفاقا هر چهار رشته آکنده از أمور زمان مند هستند. کافی است تاریخ تطور هر یک از این رشته ها و ارتباطشان را با شرایط زمانی مکانی بررسی کنیم تا دریابیم دین جاودانه را با این علوم متغیر گره زدن چه مشکلات لاینحلی ایجاد می کند.

سادسا دین نظام سیاسی خاص، و روش سیاسی خاصی را تجویز نکرده است. دین علم اقتصادی بنام اقتصاد اسلامی یا مدیریت اسلامی تجویز نکرده است. اما علم حقوق یا بهتر بگویم علوم حقوق تفصیل دارد. حداقل در دو رشته حقوق جزا و حقوق بین الملل، دین حقوق خاصی به عنوان احکام دائمی تجویز نکرده است. احکام دینی در این دو رشته علی الاغلب موقت و موسمی هستند. حدود شرعی از جمله موارد موقت است. در دو کتاب حق الناس (۱۳۸۷) و مجازات ارتداد و آزادی مذهب (۱۳۹۳) در این زمینه مستند و مستدل بحث شده است. اما در حقوق مدنی و حقوق تجارت بین دین و علم حقوق تعامل است. أحوال شخصیه و حقوق خانواده با رعایت تساوی حقوقی زن و مرد از این زمره است. احکام تجارت در فقه علی الاغلب ارتکازات عقلایی است که بسیاری از آنها به قوت خود باقی است. این مجمل نیاز به تفصیل دارد.

سخنرانی مجازی به دعوت جمعی از دانشجویان ایرانی خارج از کشور

یکشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۶، ۲۳ جولای ۲۰۱۷

دریافت فایل صوتی سخنرانی

 

دریافت فایل صوتی پرسش و پاسخ

 

انتظار از دین و نواندیشی دینی (۲)

انتظار از دین و نواندیشی دینی (۳)