استقلال حوزه

مصاحبه کوتاه

حمایت از مراجع سنتی منتقد

اظهارات آقای صافی گلپایگانی نقد بسیار نرم سیاست خارجی ماجراجویانه جمهوری اسلامی و اقتصاد مقاومتی رهبری است که با حاکمیتی کاملا یک دست و تماما تندرو در قطاری بدون ترمز کشور را در سرازیری سقوط با سرعت پیش می برد. من با مجازات منتقدان صافی موافق نیستم، بلکه باید رسانه های داخل کشور در انتقاد از رهبری آزاد باشند. ای کاش دیگر مراجع تقلید هم حداقل در همین حد از حقوق مردم دفاع کنند. جمهوری اسلامی تنها مراجع تقلیدی را محترم می شمارد که مداح رهبری و سیاستهای او باشند.

یادداشت

پرده هفتم حاکمیت برای مرجعیت مستقل

چکیده: محمد یزدی آقای شبیری زنجانی را علنا تهدید کرده که اگر خطوط قرمز نظام و رهبری را رعایت نکنید و با أمثال محمد خاتمی که به امر رهبری انتشار اسم و عکسش ممنوع است ملاقات کنید، انتظار نداشته باشید که حرمت مرجعیت رعایت شود! تهدیدهای محمد یزدی را متاسفانه باید جدی گرفت. در این مجال به شش پرده از نقشهای قبلی وی اجمالا اشاره می کنم. پرده اول (۱۳۵۸): محمد یزدی در کتاب خاطراتش سازماندهی چماقداران قم و تسخیر دارالتبلیغ آقای شریعتمداری را با افتخار شرح داده است. پرده دوم: (۱۳۶۱): عزل آقای شریعتمداری از مرجعیت توسط دو تشکل روحانی حکومتی صورت گرفت که یقینا با رضایت بنیانگذار جمهوری اسلامی بوده است. رئیس جامعه مدرسین در آن زمان آذری قمی و نویسنده بیانیه عزل محمد یزدی بوده است! پرده سوم (۱۳۶۹): یزدی در نخستین سال تصدی ریاست قوه قضائیه زمانی که صلاحیت علمی رهبر بشدت زیر سوال رفته بود برای مقام رهبری نخستین «گواهی اجتهاد» را صادر کرد! پرده چهارم (۱۳۷۳): در بدعت معرفی مقام رهبری به عنوان مرجع جایزالتقلید از سوی جامعه مدرسین، یزدی بازیگر نقش اول بود. پرده پنجم (۱۳۷۶): در حمله اراذل و اوباش به دفتر آقایان منتظری و آذری قمی که منجر به حصر غیرقانونی هر دو فقیه معترض شد، یزدی رئیس قوه قضائیه شخصا فرماندهی سرکوب را به عهده داشت. پرده ششم (۱۳۸۸): اعلامیه عدم صلاحیت مرجعیت آقای یوسف صانعی توسط یزدی رئیس جامعه مدرسین تنظیم شده بود. پرده هفتم (۱۳۹۷): یزدی در هیچیک از پرده های هفت‌گانه صحنه گردان نبوده و صرفا نقش اول را به عهده داشته است. کارگردان پنج پرده اخیر آقای خامنه ای بوده است. بدون کمترین تردیدی نامه هتاکانه اخیر را باید نامه مجری منویات رهبری در حوزه علمیه قم دانست، نه شخص یزدی. آقا موسی شبیری زنجانی فقیهی نزیه و مستقل است. وی مرجعیت خود را وامدار نظام و آقای خامنه ای نیست تا عمله رهبری او را تهدید کنند. مقام و احترام ایشان معلول دقت علمی و تقوای عملی اوست. شأن مرجعیت از منظر نظام یعنی سازگاری با منویات رهبری، و ناسازگاری با آن به از دست دادن شأن مرجعیت می انجامد. چنین فقیهی «مهدور الاحترام» شده ماموران آتش به اختیار مجاز خواهند بود حریم مرجعیت را هتک کنند. نامه یزدی به نیابت از رهبری تصویری بی تعارف از برنامه نظام برای حذف مراجع و فقهای مستقل ارائه می کند.

مصاحبه کوتاه

تمایل روحانیت شیعه به استقلال

محمد یزدی در مصاحبه اخیرش از روند واکنش منفی مراجع بزرگ و طلاب حوزه قم در قبال نظام ابراز نگرانی کرده ثانیا کوشیده استقلال حوزه را نادیده بگیرد. نگرانی یزدی کاملا بجاست. هرچند تجویزش جای بحث دارد. از پانزده مرجع اصلی شیعه در حال حاضر تنها یک سوم آنها با شدت و ضعف همراه با حکومت هستند. اما درصد طلابی که در درس این مراجع حکومتی شرکت می کنند حداکثر یک پنجم طلاب است. تمام مراجع حوزه نحف و اکثر دروس پرطرفدار مراجع حوزه قم غیرحکومتی یا منتقد نظام هستند. بنابراین دور از واقعیت نیست اگر بگوئیم که مراجع و طلاب نسبت به روحانیون حکومتی حساسیت منفی دارند و معتقد به استقلال حوزه از حکومت هستند. روحانیت شیعه در مقایسه با روحانیت اهل سنت همواره به استقلال خود افتخار می‌کرد. بعد از انقلاب ظاهرا این تفاوت منتفی شده است. هر دو کارمند حکومت هستند و برای انجام وظایف دینی از حکومت حقوق می‌گیرند. یکی از ادله اقبال مردم به روحانیت قبل از انقلاب استقلال روحانیت و حوزه ها از حکومت بود. جمهوری اسلامی نماینده اقلیتی از روحانیت طرفدار نظریه ولایت فقیه است نه تمام روحانیت شیعه. بعد از انقلاب روحانیت شیعه باید تکلیف خود را با نظام تعیین کند. حوزه دارد نسبت به تجربه جمهوری اسلامی واکنش نشان می دهد. علیرغم تزریق فراوان بودجه و شغل و امکانات به حوزه‌ها مراجع، و طلاب آنها از حکومتی شدن استقبال نمی کنند! حوزه و مرجعیت راهی متفاوت از روحانیت حکومتی و نظام را برگزیده است. اکثریت مراجع روش جدایی حوزه و مرجعیت از دولت و حکومت (رویکرد آقای سیستانی) را بر اسلام حکومتی (رویکرد آقای خمینی) ترجیح می دهند. مسئله اصلی برای حوزه و مرجعیت و روحانیت نفوذ معنوی دین است نه حکومت اسلامی. یزدی از عدم همراهی مراجع با نظام و سکوتی که یقینا علامت رضا نیست! بسیار گلایه‌مند است. سه مدل ارتباط نهاد دین و حکومت: ۱) مدل جماران آقای خمینی: روحانیت نیمه حکومتی. ۲) مدل پاستور آقای خامنه ای: روحانیت تمام حکومتی. نتیجه اش سرازیر کردن امکانات فراوان مادی به حوزه و روحانیت وابسته به حکومت و کاهش شدید ضریب نفوذ معنوی مرجعیت و روحانیت حکومتی. ۳) مدل نجف آقای سیستانی: استقلال حوزه و روحانیت از حکومت، که نتیجه آن نفوذ بالای معنوی مرجعیت و روحانیت مستقل است.

هرگز فکر نمی کردم رژیم جمهوری اسلامی تا به این درجه از سقوط و اضمحلال رسیده باشد

راز اقتدار حوزه های شیعی استقلال مالی آنها از حکومتها بوده است. اینکه مراجع تقلید و فقها پیشاپیش ملت علیه استبداد و استعمار مبارزه کرده اند به این دلیل بوده که وابسته به دولتها نبوده اند و به اتکای وجوهات شرعیه مردم نیازی به بودجه دولتی نداشته اند.