حکومت دموکراتیک سکولار

نواندیشی دینی

ولایت فقیه و نواندیشی دینی

چکیده: ولایت فقیه نوعی حکومت دینی در شیعه امامیه مبتنی بر احکام شرعی به مثابه قانون و مشروط به ولایت فقیه است. تنها حکومت مشروع ولایت فقیه است و مابقی طاغوت. نقش مردم بیعت و اطاعت و تبعیت است فاقد حق انتخاب.
ولایت فقیه از منظر نواندیشی دینی: ۱. نوعی حکومت استبداد دینی که فاقد هرگونه دلیل معتبری در کتاب و سنت و اجماع و عقل است، بلکه منابع چهارگانه بر خلاف آن است. ۲. نظریه ای شاذ است که تنها آقای خمینی و برخی شاگردانش به آن قائل هستند. ۳. فقاهت ربطی به سیاست ندارد. فقیهان همانند فیلسوفان و عارفان سیاستمداران خوبی نیستند. ۴. قضاوت نیازمند دانش حقوق جزا، جرم شناسی و دانشهای وابسته است. فقیه از آن حیث که فقیه است هیچ حق ویژه ای در قضاوت هم ندارد. ۵. این نظریه مبتنی بر نوعی عدم شفافیت، ابهام، توریه و تقیه از طریق شخصیت کاریزماتیک آقای خمینی بر نظام بعد از انقلاب و قانون اساسی آن تحمیل شد. ولایت فقیه هرگز از اهداف انقلاب ۵۷ نبود، و امروز هم اگر تن به همه پرسی دهد از فضای سیاسی ایران حذف می شود.
ولایت فقیه یعنی فقیه سالاری با جمهوریت، مردمسالاری، حاکمیت ملی، حکومت قانون و آزادی قابل جمع نیست، اگر به معنای شرعی و آنچه آقای خمینی ترسیم کرده باقی باشد. جمهوری اسلامی، اگر مراد از اسلامیت آن ولایت فقیه باشد چه بسا پنداشته شود با نظریاتی از قیبل نظریات نهایی آقایان سید محمد باقرصدر یا منتظری بتوان آن را با جمهوریت جمع کرد، اما بسیار مشکل است. جمهوری با اسلامیت (به معنای ولایت فقیه و اجرای احکام شرع) ناسازگار است. حکومت دینی به معنای حکومت برای اجرای احکام شریعت و این همانی قانون با حکم شرعی در دوران ما نه مفید است نه ممکن. حکم شرعی با قانون عرفی متفاوت است.
نواندیشی دینی به لحاظ نظری منکر هرگونه ولایت فقیه، منکر هرگونه حکومت دینی در دوران معاصر، و منکر سازگاری درونی جمهوری اسلامی است. حکومت دموکراتیک سکولار حکومت مطلوب نواندیشی دینی است. به لحاظ عملی و با توجه به مقدورات عینی، تحقق عملی حکومت دموکراتیک سکولار در ایران از این دو مرحله مقدماتی می گذرد: استقامت بر تحقق اصول معطله قانون اساسی فعلی، و کوشش برای جمهوری اسلامی منهای ولایت فقیه به روایت پیش نویس قانون اساسی ۵۸.