مکارم شیرازی

مصاحبه تحلیلی

حکومت بدون مشروعیت مردمی یعنی غلبه و زور

چکیده: حسن روحانی: امیرالمؤمنین مبنای حکومت را نظر، خواست و آراء مردم می‌داند. آقای مکارم شیرازی: ما از روی ناچاری بیان می کنیم که با آرای مردم باید امور کشور اداره شود، قرار نیست که امام (ع) نیز با آرای مردم انتخاب شود. دیدگاه مرجع محترم تقلید به دلایل چهارگانه ذیل مخدوش است. اول. خلط دو ساحت امامت: امامت کلامی به نصب الهی است، و انتخابات مدخلیتی در آن ندارد. اما زمامداری مشروع بدون رضایت مردم امری محال است. مراد حسن روحانی ساحت سیاسی امامت بوده است.
دوم. امامت سیاسی بدون انتخاب مردمی یعنی حکومت غلبه و زور: حکومت رسول خدا در مدینه هرگز بدون دعوت انصار محقق نشد. چرا امام علی هرگز حاضر نشد به زور حکومت را بدست بگیرد و تنها زمانی زمامداری را قبول کرد که جمهور مردم درخواست کردند؟ این یک قاعده فقهی است: «امامت بر مردم بدون رضایت آنها جایز نیست.» در امامت سیاسی دو نظر متمایز در بین معاصرین به چشم می خورد. یکی حکومت انتصابی و نفی مشروعیت مردمی. نظر آقایان جوادی آملی، مؤمن قمی، مصباح یزدی و مکارم شیرازی. دیگری حکومت انتخابی مبتنی بر مشروعیت مردمی. نظر آقایان مطهری، صالحی نجف آبادی، منتظری، شمس الدین و حائری یزدی.
سوم. نهج البلاغه موید نظریه نصب نیست!: در ادله نصب زمامدار حتی یک دلیل – تکرار می کنم – «حتی یک دلیل» از نهج البلاغه اقامه نشده است! شخص آقای مکارم شیرازی هم در کتاب انوارالفقاهة کتاب البیع بحث ولایت فقیه هیچ دلیلی از قرآن و نهج البلاغه أقامه نفرموده اند! پس چرا در خطابه اخیرشان ادله خود را فراموش فرموده اند؟!
چهارم. تقابل دو نظریه سیاسی: بحث فراتر از نزاع متنی دقیقا در دو تفکر متضاد در فلسفه سیاسی است. فهم انتصابیون از حکومت چیزی جز یکه سالاری نیست. منکر مشروعیت مردمی مدافع استبداد دینی است. آقای مکارم شیرازی در کتاب فقه استدلالی خود برگزاری انتخابات را برای دفع تهمت استبداد از سوی دشمنان اسلام دانسته است! مقلدان اینگونه مراجع محترم با چنین افکاری باید از خود بپرسند دین خود را از چه کسانی می گیرند؟ و وجوهات شرعیه خود را در تحکیم کدام فکر هزینه می کنند؟

یادداشت

اهانت به امام رضا؟

چکیده: نصب رئیسی به تولیت آستان قدس رضوی و بیانیه مکارم شیرازی اهانت به امام رضاست نه نامه طنز جوان ایلامی. اگر در کشور آزادی بود کسی ناگزیر نمی شد انتقاد از تولیت مخوف آستان رضوی را در قالب نامه به امام رضا بنگارد. در نامه سرگشاده جوانی ایلامی به امام رضا (ع) که در قالب طنز، عملکرد تولیت آستان امام رضا (ع) و سوء استفاده وی از بیت المال و نام امام بلند امام هشتم را مورد انتقاد قرار داده بود و امام علی بن موسی الرضا (ع) را فراتر فلان جناح سیاسی متعلق به تمام جریانها دانسته بود، کمترین اثری از اهانت و توهین و بی احترامی نیافتم. من در نامه سرگشاده طنزآلود جوان ایلامی صمیمت داستان موسی و شبان مثنوی را دیدم. او جرأت نمی کرده انتقادهایی که از سید ابراهیم رئیسی تولیت آستان قدس رضوی، دادستان ویژه دادگاه ویژه روحانیت، مقام ارشد سابق قضائی و نامزد ریاست جمهوری داشته برزبان بیاورد. اما مطمئن بوده اگر انتقاداتش را در قالب نامه به امام محبوبش بنویسد خطری متوجهش نیست. کسی که دارد با کج فهمی خود شدیدا آبروی امام رضا (ع)، اهل بیت و تشیع را می برد و عملا به ساحت امامت و دیانت اهانت می کند و جوانان را به دین و مذهب بدبین می کند مرجع تقلید صادرکننده بیانیه است نه آن جوان ایلامی. دین رحمت و مذهب عقلانیت را اینگونه خرافی و بدور از مدارا معرفی کردن اهانت به ساحت نبوت و امامت است. از اینکه در هر بگیر و ببند و سرکوب هر صدای متفاوتی فتوای این مرجع شیرازی پیش قراول قوه قضائیه قانون ستیز جمهوری اسلامی است، به عنوان یکی از اهالی استان فارس و بزرگ شده شیراز شرمنده ام. امام جمعه موج سواری که شنبه را در استان ایلام به این مناسبت عزای عمومی اعلام کرده است شریک جرم اقایان مکارم شیرازی و علوی گرگانی است. روزی باید در کشور به دلیل اهانت شدید به امام رضا عزای عمومی اعلام می شد که فرد جائر و قسی القلبی با سوابق سیاه سید ابراهیم رئیسی به تولیت آستان قدس رضوی منصوب شد. عضویت درهیات مرگ و مشارکت در اعدام چند هزار زندانی سیاسی که فقیه عالیقدر به حق اعضای آن هیات را کسانی دانست که تاریخ از آنها به عنوان جنایتکار یاد خواهد کرد، ننگ ابدی است. رئیسی بیش از سه دهه شریک جرم قضاوتهای خلاف شرع و ضد قانونی قوه قضائیه بوده است، قوه قضائیه ای که مطمئنا از دادگستری قبل از انقلاب در اجرای عدالت و قانون و دادرسی عقب تر است، قوه قضائیه ای که نقش پاندول سیاست را به بهترین وجهی بازی کرده است. حضور رئیسی در انتخابات ریاست جمهوری اهانت به مقام ریاست جمهوری و توهین به ملت ایران است. این همه اهانت را ندیدن و جوان ایلامی را متهم به اهانت به امام رضا کردن همان داستان تکراری شاه دزدها را ندیدن و خلق خدا را به اتهام آفتابه دزدی دستگیر کردن است.

بخش دوم: آزادی بیان و گفتارهای نفرت‌زا

استیضاحِ مرجعیتِ مدافعِ «خفقانِ مذهبی»

من به عنوان یکی از پیروان مذهب اهل بیت پیامبر رحمت و درس آموخته‌ی حوزه‌ی علمیه‌ی قم مراجع محترم تقلیدی که در دفاع از خفقان مذهبی، نارواداری دینی و توجیه استبداد دینی فتوا داده اند متواضعانه و محترمانه استیضاح می کنم. ارائه‌ی هرگونه قرائت متفاوت از تشیع خط قرمزی است که مرجعیت و فقاهت رسمی به هیچ وجه آن را تحمل نمی کند. فتاوای آیت الله مکارم شیرازی و دیگر فقیهان و مراجع همفکر ایشان سیمایی به غایت عقب افتاده، متحجر و استبدادی از تشیع را به نمایش می گذارد. مذهبی که تنها با بستن دهان منتقدان خود می تواند ادامه‌ی حیات دهد. فقهی رنجور که پاسبان اعتقادات عوامی است که به محض آشنایی با برداشتهای تازه اعتقاداتشان برباد می رود و تنها چاره‌ی حفظ دین و ایمان انها محدود نگاه داشتن شعور و معرفت دینی و دامن زدن به شور و احساسات آنها در مجالس عزاداری است. این فقاهت بیمار که متکی بر اعتقاداتی غیرانتقادی است هیچ تناسبی با تعالیم قرآن و پیامبر و مکتب اهل بیت ندارد. ائمه‌ی ما اهل گفتگو و منطق و مناظره بودند. تحکم و زورمداری و تک گویی روش امویان بود نه ائمه‌ی اهل بیت. اینکه ملاقات یک مسلمان و یک بهائی به چه دلیل و مدرک شرعی و قانونی جرم و قابل تعقیب است، ادعایی است که اثبات آن بر ذمه‌ی جناب آقای مکارم شیرازی است.

بخش دوم: آزادی بیان و گفتارهای نفرت‌زا

پیوست

با اظهارنظر مورخ ۸ آبان ۱۳۹۲ آیت‌الله ناصر مکارم‌شیرازی علیه مقالۀ «امام؛ پیشوای سیاسی یا الگوی ایمانی؟» دکتر سیدعلی‌اصغر غروی نویسندۀ آن بازداشت و روزنامۀ بهار (ناشرِ آن) توقیف شد.

بخش پنجم: مقالات

نقد مبناي انتخاب فقيه

آيا تعيين فقيه براي منصب ولايت به نصب است يا به انتخاب مقتضاي ادله و مفاد آنها چيست روايات دهگانه بنابر دلالت آنها يا دلالت بعضي از آنها جز بر نصب فقيه به عنوان ولي امر از ناحيه امام معصوم (ع) يا پيامبر(ص ) دلالت ندارد، و اين در نهايت بهنصب از ناحيه خداوند تبارك و تعالي برمي گردد؟