ازدواج با دختر نابالغ و کلاه شرعی

پرسش
در مطالعه‌ی بعضی از مقالات حضرتعالی، به مواردی برخوردم که برايم سؤال برانگيز بود. با تقديم اعتذار ، آن موارد را متذکّر می‌شوم.
فرموده‌ايد: ازدواج با دختر نابالغ مطلقاً جايز نيست. بر چنين ازدواج باطلي نتيجه‌ي محرميّت شرعي مادر رضاعي وي بار نمي شود. با احکام شرعي اينگونه معامله کردن نوعي صورت گرائي بي محتوا و غفلت از محتواي احکام است و چيزي جز کلاه شرعي نيست.
بنظر رسيد در اين ديدگاه قدری تندروی شده باشد. به قصد استفادة علمی بصورت سؤال مطرح می‌کنم :
۱ـ عدم جواز ازدواج با دختر نابالغ و آنهم بنحو مطلق ، دليلش چيست؟
۲ـ پيامبر اکرم ص با دختر نابالغ ازدواج کرده‌اند : شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج‏۱۴، ص: ۲۱-۲۲  فصل في نسب عائشة و أخبارها:  و ينبغي أن نذكر في هذا الموضع طرفاً من نسب عائشة و أخبارها و ما يقوله أصحابنا المتكلّمون فيها ………. تزوّجها رسول الله ص بمكّة قبل الهجرة بسنتين، و قيل بثلاث، و هي بنت ستّ سنين، و قيل بنت سبع سنين ، و بنى عليها بالمدينة و هي بنت تسع، لم يختلفوا في ذلك.
۳ـ اينکه فرموده‌ايد «با احکام شرعی اينگونه معامله کردن …» : «اينگونه» مشخّص نيست چگونه؟
اگر چنين ازدواجی مطلقاً جائز نيست و باطل است ، ديگر «صورتگرايی و غفلت از محتوای احکام» چه معنايی دارد؟
از حکم حرمت و بطلان، چه صورتگرايی می‌توان داشت ، و محتوايش چيست تا غفلت از آن و تحقّق کلاه شرعی تصوّر شود؟ و اگر مقصود بناءاً علی القول بالجواز است ، معياری برای «اينگونه معامله کردن» بايد ارائه شود تا مکلّف بداند چگونه معامله نکند تا به محذور «صورتگرايی و غفلت از محتوی» دچار نشود؟ اگر شارع ، ازدواج با غيربالغه را تجويز فرمود اين حکمِ جواز، چه محتوايی دارد که توجّه داشتن به آن و عدم غفلت از آن، مستلزم عدم ارتکاب اين عملِ جائز است، و ارتکاب آن، مستتبع کلاه شرعی سرِ خود يا سرِ دين گذاشتن است؟
۴ـ می‌دانيم شارع مقدّس افعالی را تحريم ، و افعال ديگری را تجويز فرموده؛ مثلاً «أحلّ الله البيع و حرّم الربا». حدود و ثغور و شرائط و قيود هريک هم توسّط او مشخّص و معيّن گرديده است. اگر مکلّف نتيجة فعل حرام را ، از طريق فعل حلال ـ با تغيير دادن شرائط فعل حرام و تبديل آنها به قيود فعل حلال ـ به دست آورد، چه اِشکالی بر آن مترتّب می‌شود؛ جز فرار از حرام خدا به سوی حلال خدا؟
زمانی که زن و مرد نامحرمی قصد آميزش جنسی دارند، اگر برای فرار از زنا ، با گفتن چند کلمة «زوّجتک نفسی … و قبلت» از راه ازدواج حلال ، به همان هدف خويش که آميزش است برسند، آيا اين کلاه شرعی است؟
زمانی که دو نفر قصد کسب درآمد دارند (بنحوی که يکی از آن دو پولی به ديگری بدهد و سود معيّنی از او بگيرد)، اگر برای فرار از ربا ، جنسی را به او بفروشد به مبلغ معادل سود (تقديری) ، و او آن جنس را بخرد به شرط دريافت مبلغ قرض ، با وجود اينکه اين بيع ِ به شرط قرض ، دارای همة شرائط و قيود بيع است نه ربا ، چه ايرادی می‌توان وارد نمود؛ جز مهارت و چيره‌دستی دو مؤمن، در فرار از حرام به سوی حلال؟
زمانی که دو مؤمن، نياز به بيع دو متاع مماثل مکيل يا موزون يافتند ، اگر به جهت عدم ابتلاء به رباء در بيع ، دو جنس مماثل را در دو بيع جداگانه به يکديگر بفروشند، چه کلاهی بر سر شرع گذاشته‌اند؛ جز احترام به حدود قرقگاه الهی و عدم ورود به آن؟
و قس علی هذا فعلل و تفعلل و تفاعل و … .
۵ـ اصولاً آيا نحوة نگاهِ مخالفينِ دين و تمسخر و دهن‌کجیِ آنان نسبت به بعض احکام ، می‌تواند معيار و ملاک برای تعيين حکم شرعی باشد؟ اگر کفّار و فجّار بخاطر دشمنی، يا بعض سست ايمانان بخاطر جهالت و نادانی، جهات مصلحت حکمی را نفهميدند و آن را مورد تمسخر قرار دادند، بايد منفعلانه حکم شرعی را به سمت خشنودیِ آنان تغيير داد؟ در اين صورت علی الإسلام السلام ؛ چه بسا نماز و سجدة ما را نيز مسخره کرده و بگويند : اينان رأس خود را بر زمين می‌گذارند و عجُز خود را به هوا بلند می‌کنند ! چه بسا طواف و سعی را به استهزاء بگيرند که : اين مجانين با چه عشقی، به گرد خانه‌ای سنگی و ميان تهی می‌چرخند ! و مابين دو کوه رفت و آمد می‌کنند !
اين بخش را به عنوان طنزی تلخ اما واقعی تلقّی بفرماييد ، همراه با اعتذار و عرض ادب مجدّد :
بالاخره بنظر می‌رسد براساس رأی بعضی از فقهای متأخرين، موردی بر تعداد ادلة شرعيه افزوده شده، و آن <ملاحظة موافقت و مخالفتِ حکم شرعی با نگاه مدّعيان تمدّن> می‌باشد.
و اين در حالی است که حدود و ثغور آن نيز تبيين نشده؛ که تا چه حدّ بايد ديدگاه آنان را مورد ملاحظه قرار داد ! گاه افراط در اين «ملاحظه» ديده می‌شود و گاه تفريط . باز بنظر می‌رسد شرائط زندگی فقيه و ميزان معاشرت يا نياز به معاشرت او با آنان، در اين بخش بی تأثير نيست !!!….
طلبه‌ای از شهر مقدّس قم

 
پاسخ:
ضمن تشکر از انتقادات و پرسشهایی که مطرح کرده اید به اختصار به عرضتان می رساند:
یک. ازدواج بین دو نفر (زن و مرد عاقل بالغ)  منعقد می شود. دختر نابالغ «عقلاْ» طرف ازدواج نیست، و بعد از بلوغ  چاره ای جز ادامه تصمیمی که دیگران برای او گرفته اند ندارد. اینکه در گذشته فرضا چنین احکامی مجاز بوده  به چه دلیل از احکام جاودانه اسلام است؟  اتکا به اخبار آحاد را در امور مهمه مجاز نمی دانم، جان، مال، آبرو و نیز ناموس زن از امور مهمه است. بعلاوه مطابق برخی تحقیقیات معاصر سن عایشه زمان ازدواج با پیامبر بین ۱۹ تا ۲۴ سال بوده است
http://www.rahesabz.net/story/63784/
مفاسد ازدواج با دختر نابالغ به میزانی است که تردیدی در عدم جواز آن باقی نمی گذارد.
لازمه پذیرش رای فوق قبول مبانی اصولی و انسان شناختی آن است. این رای بر اساس اجتهاد در مبانی (انسان شناختی) و اصول (فقه) صادر شده است و البته با اجتهاد مصطلح تفاوت دارد.

دو. «کلاه شرعی» را چه در مناکحات  چه در تجارات مجاز نمی دانم. غرض شارع مصالح و مفاسد نفس الامریه بوده است نه رعایت صوری برخی صیغ  و قوالب. با فروختن یک کبریت به قیمت غیرعقلایی هزارها برابر قیمت واقعی نمی توان معاملات ربوی را تحلیل کرد، با ازدواج رضیعه‌ی خواهر زن  نگاه به مادر رضیعه به عنوان مادر زن حلال نمی شود. این هم مصداق دیگری از «اجتهاد در مبانی و اصول» است. قیاس ازدواج و زنا مع الفارق است. بحث در امور غیرعقلایی  است که صرفا با ظاهری شرعی بدون رعایت محتوای مورد نظر شارع تجویز می شود. ابتدا باید مبانی فقه را در بحث تشریع تبیین کرد. اینگونه که شما ترسیم کرده اید و نامش را هم زرنگی مومنانه نهاده اید صورت گرایی بی محتوا بجای دیانت می نشیند. من این گونه بازی با احکام الهی را موجه نمی دانم.

سه. اینکه دیگران درباره احکام شرعی ما چه می گویند از مبادی استنباط نیست، اما «عرف عقلا» در سنجش عدالت و اخلاق و عقلانیت از مبادی استنباط است. این را به تفصیل در کتاب حق الناس نوشته ام. مراجعه بفرمایید. از این سو رعایت عرف عصر نزول حجاز به عنوان حکم الله که در اجتهاد مصطلح رویه رایج است چه دلیل معتبری دارد!؟ ضمنا این موازین صرفا در ابواب معاملات جاری است و مناسک و عبادات از باب تعبد صرف تغییر نمی یابد.

من از سال ۱۳۸۰ اجتهاد مصطلح را کنار گذاشته ام. نقد فروع یک دستگاه در دستگاه دیگر مفید فایده نیست. مبانی آن دستگاه را باید فهمید و احیانا نقد کرد نه فروع مترتب بر آن مبانی و اصول را.
به اختصار نوشتم. بحث تفصیل می طلبد که فعلا فرصتش در اختیار نیست.امیدوارم همین مختصر کافی باشد.
موفق باشید
محسن کدیور