خلط امور حقیقی و اعتباری در بحث وحی

پرسش:
در شماره اخیر مهرنامه مقاله ای نوشته به عنوان ” مناظره آیت الله و دکتر” نقدی بر نظام سنتی دین شناسی ما بر اساس کتاب سفیرحق و صفیروحی؛ در آنجا ضمن برشمردن ایراداتی به مرحوم آیت الله العظمی منتظری – که به عقیده بنده ایرادات بکلی خالی الوجه اند- در انتها به یک فرمول اشاره کرده که برایم جای ابهام داشت:
” مگر در فلسفه قدیم نیامده که هر حادثی مسبوق به ماده ای و مدتی ست ، پس چگونه حادثه وحی بی ماده زبان پیامبر
و جهان شناسی و فرهنگ جامعه عربی و گویا بدون مدت مندی تاریخی روی داده است ؟”
پاسخ شما به عنوان یکی از شاگردان آن مرجع فقید به پرسش فوق چیست؟

 

پاسخ:

از قاعده‌ی فلسفی «هر حادثی مسبوق به ماده و مدت است» نمی توان نتیجه گرفت که وحی که امری حادث است مسبوق به ماده‌ی زبان پیامبر و جهان شناسی و فرهنگ جامعه عربی است، زیرا زبان و فرهنگ و علوم بشری اموری اعتباری هستند و نه حقیقی، و قاعده‌ی یادشده از فلسفه‌ی اولی در امور حقیقی  جاری است نه امور اعتباری.
وحی الهی در طول ۲۳ سال نازل شده و یقینا پدیده ای حادث در زمان است، از سوی دیگر به دلیل محدودیتهای مبدء قابلی (یعنی قلب پیامبر) و نیز محدویتهای امر زبانی تردیدی در تنیده شدن وحی به فرهنگ و زبان عصر نزول نیست، اما اینها مطلقا برخاسته از قاعده‌ی فلسفی یادشده نمی باشد، و نیز از آن این نتیجه بدست نمی آید که قرآن جوشیده از قلب محمد بن عبدالله و متاثر از خصوصیات او بوده و وی مبدء فاعلی قرآن بوده و قرآن تابع شخصیت ایشان بوده است
تمسک به قاعده‌ی فلسفی یاد شده برای اثبات بشری بودن وحی برخاسته از «خلط امور حقیقی و اعتباری» است.

موفق باشید

محسن کدیور