شارع بودن پیامبر (ص)

 

مشکلات اکتفا به قرآن کریم در استخراج احکام شرعی:
کسانی که در احکام شرعی تنها به قرآن مراجعه می کنند و خود را از سنت معتبر  پیامبر (ص) بی نیاز می دانند در حقیقت شارع را منحصرا خداوند، و شریعت را منحصر در قرآن کریم می دانند و بر این اساس پیامبر(ص) را شارع نمی دانند. اگر قرار بود تشریعات پیامبر اعتباری داشته باشد مفاد آن  تشریعات در قالب احادیث به مومنان غیرمعاصر پیامبر می رسید، چون تشریعات پیامبر بی اعتبار است، روایات حاوی این تشریعات  نیز بی اعتبار است. البته ممکن است کسی جرأت رد کردن تشریعات  پیامبر را نداشته باشد، اما مدعی شود راه مطمئنی برای کشف آن تشریعات نداریم، و در واقع تشریع پیامبر را بپذیرد ، اما روایات را رد کند. به هر حال این قول هم عملا تفاوتی با  نفی تشریعات نبوی از بنیاد ندارد
خوب می پرسیم پیامبر چکاره بوده؟ احتمالا پاسخ داده می شود پیام آور! پیام هم قرآن است و لاغیر. پیامبر یک وظیفه دیگر هم دارد و آن اسوه بودن است. نتیجه حسبنا کتاب الله! کتاب خدا ما را کافی است. به تعلیمات پیامبر و ائمه ‌ی اهل بیت نیاز نداریم. قران کتاب کاملی است. هرچه لازم بوده خدا خودش در قرآن نهاده است. مسلمانان غیر از قرآن به هیچ چیز دیگر از جمله سنت پیامبر یا سیره‌ی ائمه احتیاج ندارند. اینکه سنت نبوی و سیره ائمه کنار قرآن نهاده می شود معنایی جز ناقص بودن قرآن ندارد. اما قرآن کتاب کاملی است، لذا مسلمانان برای مسلمانی خود محتاج سنت پیامبر یا ائمه نیستند. شارع هم منحصرا خداوند است و لاغیر. هرچه لازمه‌ی مسلمانی است در قرآن است و امروز با رجوع به قرآن همه مشکلات مسلمانان حل می شود. همه مشکلات موجود در میان مسلمانان برخاسته از احادیث و فقه مبتنی بر احادیث است.
اولا قرآن خود پیامبر را شارع دانسته و صریحا مسلمانی را به اطاعت و تبعیت از اوامر پیامبر منوط دانسته است: نساء ۵۹ و ۸۳، احزاب ۶، نور ۶۲ و ۶۳، نساء ۶۵، مائده ۵۵ و حشر ۷. در اینکه پیامبر (ص) تشریعات خارج از قرآن داشته هیچ تردیدی نیست نمونه اش جزئیات نماز! کسی که می گوید حسبنا کتاب الله با وجوب الهی تبعیت از پیامبر در این آیات می خواهد چه کند!؟
ثانیا خداوند سه وظیفه را برای پیامبر ترسیم کرده است: تلاوت آیات، تزکیه نفوس و تعلیم کتاب و حکمت (بقره ۱۲۴، آل عمران ۱۶۹ و جمعه ۲). اکتفا به قرآن یعنی منحصر کردن وظایف پیامبر به تلاوت کتاب. اما تعلیم کتاب و حکمت یعنی پیامبر معارف حکیمانه ای را به مردم به اذن الله تعلیم داده است. احکام شرعی برخی از این تعالیم است. اگر پیامبر را شارع ندانیم یعنی تعلیم کتاب و حکمت توسط ایشان را انکار کرده ایم.
ثالثا مسلمان در اقتدا به قرآن کریم و سنت پیامبر (ص) اتفاق نظر دارند. معنای این اتفاق نظر این است که کلیات معارف و احکام در قرآن آمده و جزئیات ان در سنت پیامبر (ص) و به نظر شیعیان بعلاوه در سیره‌ی ائمه (ع) تبیین شده است.
رابعا اینکه قرآن را کتاب قانون یا شریعت بدانیم، نیاز به اثبات پیش فرضهایی دارد که نه تنها اثبات نشده است، بلکه ادله‌ی معتبر بر خلاف آن است.
لازمه‌ی سخنان فوق اعتبار همه‌ی احادیث نیست، علم حدیث موازینی دارد، هم در نزد عالمان سنتی هم در زمان ما.
نتیجه: قرآن را منبع منحصر اسلام دانستن (حسبنا کتاب الله) و خود را از سنت رسول الله (ص) بی نیاز دانستن اولا خلاف آیات محکمات قرآن کریم، ثانیا خلاف سنت متواتر پیامبر (صلوات الله علیه)، ثالثا خلاف اتفاق و اجماع اهل بیت (علیهم السلام) و صحابه (رضی الله عنهم) و تابعین و بلکه جمیع علمای اسلام است.