تأملاتی درباره‌ی توسل و دعای توسل

توسل به اولیاء

الف. نزدیک بودن خدا با بندگانش حتی نزدیک تر از رگ گردن تلازمی با مستجاب الدعوه بودن بنده ندارد. او به ما نزدیک است، اما آیا ما هم خود را به او نزدیک کرده ایم؟ برخی به مقام قرب رسیده اند و جز آنچه او بخواهد نمی خواهند. برخی هم حق بندگی را رعایت نکرده اند و با نافرمانی از قدر خود کاسته اند. در وقت نیاز خود بهتر می دانند که آبرویی ندارند تا انتظار استجابت داشته باشند، در عین حال می دانند آبرودارانی مستجاب الدعوة نیز یافت می شوند. حال اگر فرد کم آبرو یا بی آبرو فرد آبرو دار را به کمک بطلبد تا با هم از خدا بطلبند حاجت فرد کم آبرو یا بی آبرو برآورده شود این می شود توسل. توسل یاری جستن از دیگران برای برآورده شدن دعا به درگاه خداوند است، به این امید که به اعتبار انضمام دعای آن فرد یا افراد دیگر که نزد خداوند آبرو دارند دعای متوسل برآورده شود. در توسل مجاز هیچکس مستقل از خداوند کاری نمی تواند بکند. همه چه متوسل چه متوسل الیه هر دو از خدا می طلبند. توسل ممنوع طلب رفع حاجت از اولیاء مستقل از خداوند است.

ب. حتی در توسل مجاز اگر کسی می پندارد حاجتش بدون کمک دیگری از خداوند روا می شود، او موظف به توسل نیست. به عبارت دیگر هیچ دلیل معتبری نداریم که توسل تنها راه استجابت دعاست و بدون توسل هیچ دعایی برآورده نمی شود. توسل در نهایت یک امکان است نه یک ضرورت.
اینکه دعای انسان از طریق توسل به صالحان و اولیاء مستجاب شود، تنها یک احتمال است، تضمینی در کار نیست که متوسل الیه بپذیرد و خداوند نیز مصلحت بداند حاجت را روا کند، و اگر مصلحت بداند این رواشدن را فورا اراده کرده باشد. حداقل سه احتمال باید محقق شود تا حاجت در زمانی که درخواست شده انجام شود.

پ. اما در کنار این احتمال ضرورتی است تضمین شده بنام ایمان و عمل صالح. مومن صالح اهل توکل است. توکل شرط بندگی است. توسل حاشیه ای کوچک بر متن عریض توکل است. جای متن و حاشیه نباید عوض شود. متاسفانه بسیاری مردم توسل را به جای توکل نشانده اند. دین داری بی توکل دین داری ناقص و ابتری است. حال آنکه  توسل الزامی نیست، سود جستن از کورسوی امیدی است نه بیشتر. اما امید واهی به آن بستن و از ایمان و عمل صالح و توکل کم گذاشتن یقینا مفید هیچ فایده ای نیست، بلکه مضر است.

ت. به نظر می رسد توسل اعم از شفاعت است. شفاعت وساطت در استغفار و طلب عفو از گناهان است، یا به عبارت دیگر وساطت در دفع عقاب اخروی. اما توسل یاری گرفتن از غیر است در رفع حاجات دنیوی و اخروی اعم از دفع ضرر یا جلب منفعت. پس توسل در دو ناحیه اعم از شفاعت است: یکی در اینکه توسل منحصر در دفع ضرر نیست، جلب منفعت را هم شامل می شود. دیگر اینکه توسل منحصر در حاجت اخروی نیست، حاجات دنیوی را هم در بر می گیرد. حال آنکه شفاعت در هر دو ناحیه اخص است: وساطت در رفع عقاب اخروی.

ث. متوسل الیه چه کسانی می توانند باشند؟ متوسل الیه یا وسیله می تواند صفات خداوند یا اسمای حسنای الهی، قرآن مجید، ملائک، ایمان و عمل صالح خود انسان، انبیاء، اولیاء و صالحین باشند. توسل به انبیاء، اولیاء و صالحین امکان دارد در زمان حیات ایشان صورت گیرد یا بعد از وفاتشان اتفاق بیفتد.

ج. قرآن کریم شفاعت را با شرائطی برای صاحبان گناهان کبیره در آخرین موقف قیامت از جانب پیامبر (ص) به رسمیت شناخته است. اینکه چه عملی، از چه شخصی، چه زمانی مشمول شفاعت ایشان می شود مشخص نیست. مستند شفاعت پیامبر در قرآن آیه‌ی ۶۴ نساء و آیات ۵ و ۶ سوره‌ی منافقون است. آیات ۹۷ و ۹۸ سوره‌ی یوسف نیز بر استغفار یعقوب در مورد برادران یوسف دلالت می کند.

چ. چه دلیل دینی بر جواز توسل در دست است؟  در مورد توسل دو آیه در قرآن در دست است. یکی به توسل منفی اشاره می کند: اسراء ۵۷ و دیگری به توسل مثبت در آیه‌ی ۳۵ سوره‌ی مائده:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّـهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ
«اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، از خدا پروا كنيد؛ و به او [توسل و] تقرب جوييد؛ و در راهش جهاد كنيد، باشد كه رستگار شويد.»
وسیله‌ی مورد نظر این آیه با توجه به صدر و ذیل همین آیه و مراجعه به دیگر آیات «ایمان و عمل صالح» است. اگرچه وسیله عمومیت دارد، اما هیچ قرینه‌ی قرآنی در دست نیست که مراد از این وسیله مشخصا اولیاء و صالحین است. به عبارت دیگر این آیه و هیچ آیه‌ی دیگری مستند اختصاصی توسل به پیامبر و ائمه و دیگر انسانها نیست. شفاعت پیامبر که مربوط به استغفار است قبلا گذشت. اما توسل به پیامبر و ائمه‌ فاقد مستند قرآنی است.

ح. بررسی مستندات روایی توسل مجالی دیگر می طلبد. اجمالا توسل مُجاز (کمک خواستن از غیر در طلب حاجت دنیوی یا اخروی از محضر خداوند به نحو غیراستقلالی) اگر چه به عنوان حاشیه ای بر قاعده‌ی توکل مشکلی ندارد، اما توسل از پیامبر یا هر انسان دیگری مستند قرآنی ندارد، اگر چه شفاعت پیامبر از مسلمات قرآن، سنت معتبر و اسلام است.

۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۲

***

بی‌اعتباری دعای توسل

الف. از چند دعا به عنوان دعای توسل نام برده می شود. دعای توسل معروف با عبارت «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ وَأَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِنَبِیِّکَ نَبِیِّ الرَّحْمَة صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ يا اَبَاالْقاسِمِ يَا رَسُولَ اللّهِ يَا اِمامَ الرَّحْمَةِ يا سَيِّدَنا وَمَوْلينا إِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا يا وَجيهاً عِنْدَ اللّهِ إِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللَهِ» شروع می‌شود. در سیزده بند بعدی این دعا همین مضمون برای امیرالمؤمنین (ع)، فاطمه زهرا (س) و امام دوم تا دوازدهم تکرار شده است.

ب. منابع دعای توسل معروف: کفعمی (م۹۰۰) در کتاب البلد الامین دعای طولانی بنام دعای فرج نقل کرده است با این مقدمه «این دعا بعد از نماز حاجتِ روایت شده از امام رضا (ع) خوانده می شود. زمانی که سلام دادی در حالی که ایستاده ای این دعا را بخوان.» عبارت ابتدای این دعا این است: «بسم الله الرحمن الرحیم اشهد ان لا اله الا الله وحده لاشریک له خالق الخلق وقاسم الرزق وفالق الإصباح وجاعل اللیل سکنا والشمس والقمر حسبانا ذلک تقدیر العزیز الحکیم.» در ربع آخر این دعا عین دعای معروف توسل آمده است، و بعد از آن نیز این دعای فرج ادامه دارد.

کفعمی در همین کتاب دعای دیگری بنام دعای توسل با این توضیح کوتاه نقل کرده «این دعای شریفی است که از ایشان علیهم السلام روایت شده است.» ابتدای این دعا این است: «اللهم انی اسألک یا الله یا من لاعین تراه، یا من یطلّع علی الغیب ویراه» اما هیچ شباهتی با دعای توسل مشهور ندارد.

برای نخستین بار محمدباقر مجلسی (م۱۱۱۰) در بحارالانوار آن را به عنوان دعای مستقل با این توضیح نقل کرده است: «این دعا را در یکی از نسخه های قدیمی که تألیف یکی از اصحابمان می باشد یافتم و در آن کتاب این گونه آمده بود. این دعا را محمد بن بابویه از ائمه (ع ) روایت کرده و من آن را برای هر چیز خواندم فورا اجابت شد.»

ج. سند دعای توسل: دعای فرج و توسل مذکور در البلد الامین کفعمی مرسل و فاقد سند است. درباره دعای توسل مجلسی در بحار گفتنی است: اولا نام و مشخصات این نسخه قدیمی و نام مولف از اصحاب امامیه مجهول است. ثانیا شیخ صدوق چنین دعایی را در هیچیک از آثار خود نقل نکرده است. ثالثا سند شیخ صدوق تا ائمه (ع) ذکر نشده است. رابعا مشخص نیست این روایت به کدام امام نسبت داده شده است. خامسا سند مجلسی (قرن ۱۲) تا صدوق (قرن۴) هم نامشخص است. خامسا مجلسی در زادالمعاد خود چنین دعایی را شایسته نقل ندیده است!

د. در کتب دعای معاصر این دعا در دو کتاب ذیل نیامده است: ۱) صحیح الدعوات،إعداد وتنسیق یاسر بن یوسف آل عودی، المرکز الإسلامیه الثقافی، لبنان، ۱۴۳۵ق – ۲۰۱۴م. ۲) منهاج الحیاة فی الأدعیة والزیارات، اختیار محمد هادی الیوسفی الغروی، المجمع العالمی لاهل البیت (ع)، قم، ۱۳۹۳ش.

نتیجه: دعای توسل معروف به لحاظ سندی مرسل، غیرمعتبر و غیرقابل انتساب به ائمه (ع) است. دیگر ادعیه با نام توسل نیز به لحاظ سندی مشکلات بیشتر دارند.

لازم به ذکر است که «قاعده تسامح در ادله سنن» نیز فاقد مستند معتبر و غیرقابل اتکاست.

والحمدلله

(ویرایش اول: ۶ خرداد ۱۳۹۳؛ ویرایش دوم: ۲۴ شهریور ۱۳۹۵)