بازخواست همگانی از اصول و فروع در آخرت

پرسش:
۱. فرمودید که غیرمسلمانان آنچنانکه به اصول موظفند به فروع نیز موظف می باشند. آیا در قیامت غیرمسلمان بازخواست می شود که چرا مثلا نماز نخواندی یا روزه نگرفتی؟
۲. اگر بلی، آیا چنین فتوایی با دیدگاه “شمولگرایی” همخوانی دارد؟
۳. در “ولله علی الناس حجّ البیت من استطاع الیه سبیلاً(آل عمران/۹۷) و براى خدا، حجّ آن خانه بر “مردم” واجب است، کسانی که استطاعت آن را داشته باشند” برخی مفسران گمان کرده اند که حج بر غیر مسلمان هم واجب است. در حالی که خودشان ورود آنها را به مکه ممنوع می دانند. اما چه طور می توان برای کسی که وارد دین ما نشده، کاری را الزامی کرد؟ می توان گفت که قرآن گاهی ناس(مردم) را به معنای همه ی انسان ها به کار نبرده است مثلا آیه ۱۷۳ سوره آل عمران.

۴. در مقاله‌ی “افتا و مرجعیت با اکسیر مصلحت نظام” مرقوم فرمودید که «آقای خامنه ای اطاعت تمام مسلمین (نه فقط شیعیان) را حتی مراجع تقلید را از احکام ولی فقیه واجب اعلام کرده است. چنین اطاعتی شرائطی دارد که اولا مکلف شیعه باشد، ثانیا مکلف اجتهادا یا تقلیدا به ولایت فقیه قائل باشند، ثالثا مدعی ولایت امر را مصداق جامع شرائط آن بداند، رابعا در مستند حکم حاکم یقین به خطا نداشته باشند…»  آیا مشابه این شقوق که از بدیهیات فقه شیعه است، در پرسش من جاری نیست؟
پاسخ:
یک. قاعده ای کلامی در فقه مطرح است با این عنوان کافران آنچنانکه بر اصول عقاب می شوند بر فروع نیز عقاب می شوند. مفاد این قاعده بازخواست همه‌ی انسانها در قیامت توسط خداوند بر اصول و فروع است، نه در دنیا نه توسط آدمیان. این بازخواست شامل هر بنی بشری است نه فقط غیرمسلمانها. بازخواست نیز از تکلیف واقعی است نه ظاهری. بنابراین افردی که قبل از ظهور اسلام از دنیا رفته اند همانند افرادی که پس از اسلام مرده اند متناسب با تکلیفی که به گردنشان بوده پرسیده می شوند. واضح است که بحث در جاهل مقصر است، نه جاهل قاصر. اگر قرار باشد مسلمان فاسقی که واجبات و محرماتش را رعایت نمی کرده در آخرت عقاب شود، چرا کافری که علاوه برآن تکالیف عملی اصول نظری را نیز با تقصیر زیر پا گذاشته عقاب نشود!؟  آری در قیامت غیرمسلمانها بازخواست می شوند که چرا عبادت خداوند را آنچنانکه تکلیف واقعی تو بود بجا نیاوردی، از نماز و روزه و حج و انفاق و غیر آن.
دو. عباراتی که از مقاله‌ی اخیر شاهد آورده اید قیاس مع الفارق است. در آنجا بحث در تکلیف ظاهری و در دنیا بود، حال آنکه مفاد پرسش تکلیف واقعی و عقاب در آخرت است. آنجا عقاب کننده انسانی عادی بنام ولی فقیه است، اینجا قضاوت با خداوند احکم الحاکمین است.
سه. شمول گرایی یعنی دیگر ادیان به میزان قرابت با دین حق از رستگاری برخوردار خواهند بود و اینگونه نیست که غیر مسلمین بالکل از رستگاری بی بهره باشند. در مقایسه‌ی تکالیف نظری و عملی دیگر ادیان هر تکلیفی که عینا یا بعضا با دین حق مشابه بوده باشد، مشمول عقاب نخواهد بود. بنابر شمول گرایی عقاب غیرموحد از عقاب موحد غیر مسلمان بیشتر است و عقاب موحد غیر اهل کتاب از موحد اهل کتاب افزون تر خواهد بود (در هر دو مورد در صورت تساوی در اعمال صالح). حال آنکه در انحصارگرایی غیرمسلمانان بدون تفاوت مشمول عقاب یکسان خواهند بود.

چهار. در مورد عقاب غیرمسلمانان به دلیل عدم حج در حالی که ورود ایشان به مکه ممنوع است، پاسخ این است، کافر مسلمان شود تا امکان ورود به مکه و اعمال حج را پیدا کند، نه اینکه کافر بماند و اشکال کند اجازه‌ی ورود نداشتم! ضمنا دلیل قاعده‌ی مورد بحث واژه‌ی «ناس» در آیه‌ی حج نیست!
در هر صورت داوری در آخرت با خداوند احکم الحاکمین است و مشکلی باقی نمی ماند.
موفق باشید.
محسن کدیور