عشق زلیخا عشق بی اختیار؟

پرسش: با توجہ بہ عشق شدید زلیخا (شغفھا حبھا) بہ یوسف چرا این داستان را از منظرہ فقہ بررسی می کنیم؟ من فکر می کنم ذلیخا در عشق خودش بجای رسیدہ بود کہ اختیار ازش سلب شدہ بود و حتی تبیین عشق ذلیخا بر اساس ھوا و ھوس خیلی دقیق نباشد۔ آیا کسی فی حد ذاتہ می تواند در عشق دنیوی خودش بجای برسد کہ واقعا اختیار ازش سلب شدہ باشد و در نزد خدا نہ در نزد مردم معذور باشد؟ من فکر می کنم ذلیخا بہ زنان مصر ھمین پیام را می خواستہ بدھد کہ شما نمی توانید کیفیت درونی من را درک کنید و آنچہ کہ من انجام دادم کارم درست بود نہ بر مبنای ھوا و ھوس بلکہ بر مبنای عدم اختیار۔

 

 

پاسخ:

در احسن القصص همسر عزیز مصر به یوسف دل باخته بود. اینکه «به جایی رسیده بود که اختیار از او سلب شده بود» به چه دلیل؟
اما اینکه فردی در عشق دنیوی به معشوق مسلوب الاختیار شود معنایش محبت بسیار شدید است به نحوی که خواب و خوراک را از وی بگیرد. اگر وصال وی به معشوق مشکل اخلاقی و شرعی نداشته باشد قابل مذمت نیست. اما اگر چنین وصالی مبتلا به منع اخلاقی یا شرعی باشد مثلا معشوق همسر داشته باشد، تنها طریق مجاز چنین وصالی جداشدن معشوق از همسرش و وصلت مشروع و اخلاقی با عاشق است. اما اگر معشوق همسرش را دوست داشته باشد و به عاشق نظری نداشته باشد (عشق یک طرفه) باز چنین عشقی شرعا و اخلاقا ممدوح نیست.
نفس عشق و حب که امری قلبی است متعلق حکم شرعی نیست، اما اگر ابراز شود یا منجر به رفتاری گردد متعلق یکی از احکام خمسه قرار می گیرد.
اگر هر کسی با تصور مسلوب الاختیار شدن در عشق به همسر دیگری انتظار داشته باشد مذمت نشود سنگ روی سنگ بند نخواهد شد و مفسده های فراوانی برای کیان خانواده پیش خواهد آمد.
موفق باشید.