نظریه‌ی علمای ابرار و امامت در خردسالی

پرسش: با توجه به اینکه در نظریه علمای ابرار امام حاضر توسط امام قبل از خود نصب می شود
اولا آیا امام با اجتهاد خود، امام بعد از خود را نصب می کند؟
ثانیا در زمان وفات برخی امامان امام بعد از او کودک بوده است، با توجه به اینکه در این نظریه امام دارای علم لدنی نیست چگونه و با چه معیاری واقف بر علم و دانایی امام بعد از خود می شد و وی را به عنوان جانشین خود انتخاب می کرد؟

 
پاسخ:
در نظریه‌ی رایج ائمه‌ی معصومین امامان توسط خداوند نصب شده اند و پیامبر از ابتدا همه را با نام و نشان معرفی کرده و جرئیات احوال ایشان را بازگفته اند.
این نکات نه تنها به لحاظ تاریخی قابل اثبات نیست، بلکه در زمان درگذشت چندین امام مشخصا بعد از امام ششم اماراتی بر خلاف دیدگاه فوق حتی در میان نزدیک ترین اصحاب امام متوفی دیده شده است.
اگر نصب الهی و نصب کلیه‌ی ائمه توسط پیامبر(غیر از نخستین امام) فاقد دلیل باشد، در این صورت تنها راه باقیمانده نصب هر امام توسط امام قبلی است. این نصب که از آن با عنوان نص یا منصوص بودن امام یاد می شود  بر اساس سنجش موازین دینیِ لازم به تشخیص امام متوفی صورت می گیرد.
تعداد امامان در نظریه‌ی رایج ائمه‌ی معصومین دوازده است، اما در نظریه‌ی علمای ابرار بحثی از تعداد امامان به میان نیامده است تا نوبت به بحث از امامت افراد خردسال برسد. آنچه من تا کنون مطرح کرده ام درباره‌ی امامانی است که از ایشان میراث علمی مشخصی در دست است. در مورد هشت امام نخست می توان گفت نص بر اساس علوم اکتسابی صورت گرفته است. از چهار امام باقیمانده اطلاعات کافی در دست نیست تا نفیا یا ثباتا قضاوتی شود. مُسنَد (مجموعه‌ی روایات صادره) منتشر شده از امام نهم، دهم و یازدهم بسیار کم حجم است و به همین قیاس  درباره‌ی تاریخ احوالات ایشان ابهاماتی است. طبیعی است که با این دو سنخ ابهام یا اطلاعات ناکافی این نظریه در مورد اصل امامت پس از امام رضا (ع) و جزئیات آن ساکت است.
اگر امامت از اصول اعتقادی باشد، مسئله تعبدی و تقلیدی نیست، دائرمدار وجود اطلاعات معتبر کافی برای تحقیق و ایمان آوردن است. نبود اطلاعات معتبر کافی معنایش این است که الزام دینی بر ایمان به چنین مقولاتی نیست. اگر کسی با مجموعه‌ی اطلاعات موجود برایش یقین حاصل شد، بیشک از او توقع ایمان می رود. اگر ولایت تکوینی، کرامات و تصرفات مابعدالطبیعی ائمه در زمره‌ی اعتقادات ضروری نباشد، تنها وجه نیاز به امام نیاز معرفتی است، یعنی میراث علمی ایشان. تعالیم دینی ما در حوزه‌ی اعتقادات و شرعیات و غیر آن به چه میزان متکی بر سرورانی است که در خردسالی به امامت رسیده اند؟ اینها لوازم امامت در نظریه‌ی علمای ابرار است. نظریه‌ی امامت معصومین با روش تعبدی در حوزه‌ی اعتقادات خود را از پاسخگویی به این پرسشهای ستبر معاف کرده است.
موفق باشید.