استاد دکتر علی گلزاده غفوری در کنج عزلت به رحمت حق شتافت و پس از عمری خدمت صادقانه و بی ریا در ترویج اسلام اصیل با قلبی شکسته و دلی خونین با کوله پشتی از رنج و مرارت دنیای غدار را ترک کرد و ما را عزادار فقدان خود کرد.
انا لله و انا الیه راجعون
اذا مات العالم الفقیه ثلم فی السلام ثلمة لایسدها شیء
استاد دکتر علی گلزاده غفوری در کنج عزلت به رحمت حق شتافت و پس از عمری خدمت صادقانه و بی ریا در ترویج اسلام اصیل با قلبی شکسته و دلی خونین با کوله پشتی از رنج و مرارت دنیای غدار را ترک کرد و ما را عزادار فقدان خود کرد.
همراه با یارانش بهشتی، باهنر و برقعی در دهه پنجاه نگارش تعلیمات دینی و معارف اسلامی در نظام جدید آموزش و پرورش را آغاز کرد و در ارائه سیمائی پاکیزه و بی پیرایه از اسلام به نسلی که انقلاب کرد سهم بزرگی دارد. کتاب “شناخت اسلام” حاصل کار مشترک گلزاده غفوری و بهشتی و باهنر نمونه برداشت تازه ای از اسلام بود. آثارش موجز، ساده، جذاب، پرمحتوا و مخاطبش نوجوانان و جوانان بودند.
گلزاده غفوری با نگارش کتابهای “برنامه ایمان آورده ها”، “بیائید اینگونه باشیم”، “با دستورات اسلام آشنا شویم”، “کوثر قرآن” و قرآن امانتی الهی در گرایش نسل من به تعالیم جان بخش قرآن تأثیری جدی داشت. نوجوانان و جوانان دهه پنجاه وامدار کتب “به گفتار آنان بیندیشیم: شامل چهل درس زندگی”، “ده گفتار از امام حسین (ع)”، “پیام رسان عاشورا”، “تحلیلی از زندگانی امام موسی کاظم (ع)”، “سرگذشت و شهادت امام رضا (ع)” در شناخت اسوه های والای انسانیت در آثار گلزاده هستند.
این معلم بی ادعای اسلام راستین با نگارش کتب “نظامات اجتماعی اسلام”، “انفال یا ثروتهای عمومی”، “خطوط اصلی در در نظام اقتصادی اسلام”، در شناخت ابعاد اجتماعی و اقتصادی اسلام گامهای ارزنده ای برداشت.
کتاب مختصر و پرمغز “اسلام و اعلامیه جهانی حقوق بشر” در زمره نخستین کوششهای متفکران ایرانی در تبیین نسبت اسلام و حقوق بشر است. گلزاده غفوری از پایه گذاران حقوق بشر در ایران و آشتی تعالیم اسلامی با این مفهوم مدرن بود.
اگرچه به عنوان حقوقدان از جانب مردم تهران به سمت نماینده مجلس خبرگان قانون اساسی و دوره اول مجلس شورای اسلامی انتخاب شد اما به زودی عطای سیاست دروغ و دغل را وانهاد. “نقدی بر لایحه قصاص” ره آورد این دوران است.
حاکمان ستم پیشه جمهوری اسلامی دو پسرش را به جوخه اعدام سپردند. در اعدامهای کور سال ۱۳۶۷ دختر و دامادش نیز ظالمانه در اوین اعدام شدند. روح لطیف گلزاده از این همه ستم رنجور شد. او در دو دهه اخیر در شهر خود غریب بود. لباس روحانیت را سالها پیش به کناری نهاد. او مروج اسلام رحمت و خردمندی و عدالت بود. اما در جامعه ای زندگی می کرد که سیاه دلان، قساوت، و جهل و ظلم را بنام اسلام ترویج کردند.
زمانه ما قدر گلزاده را ندانست. پیرمرد خسته و دلشکسته از دنیا رفت. او از جنس طالقانی و منتظری بود. او بهشتی بود و از غداریهای جمهوری اسلامی بیزار. وقتی در عاشورای خونین امسال رجاله های حکومتی برای دو روز بیشتر قدرت زودگذر دنیوی از هر دروغ و دغلی ابا نداشتند، و مراسم نماز جمعه بجای ترویج رحمت نبوی عرصه جولان مشتی جاهل پرمدعای قسی القلب شده است که بی مهابا فرمان اعدام و قتل عام برای معترضان و منتقدان صادر می کنند، چه جای امثال گلزاده غفوری است؟ به فرموده امام علی (ع) در آخر الزمان زمانی می آید که “عالمها ملجم و جاهلها مکرم”. ولایت جائر در ایران تحقق کرامت جاهلان و درگذشت بزرگانی همچون آیت الله العظمی منتظری و دکتر گلزاده غفوری در اوج فشار و رنج، تحقق دانشمندان لجام بر دهان است.
ایجانب به عنوان کسی که استاد گلزاده غفوری در تکوین شخصیت دینیش در دهه پنجاه نقش به سزائی داشته، در سوگ این دانشمند آزاده نشسته ام و رحلت این عالم ربانی را به خاندان مبارز و بازماندگان محترمشان تسلیت عرض می کنم. برای آن خادم قرآن و اسلام رحمت و غفران، و برای بازماندگان معزز صبر و اجر مسئلت دارم. خدایش رحمت کناد. عاش سعیدا و مات سعیدا.
محسن کدیور
۱۱ دی ۱۳۸۸