ولایت تشریعی ائمه و ختم نبوت

پرسش: آقای دکتر سروش ایرادی را بر قرائت رایج بر امامت دارند با این مضمون که امامت در دیدگاه رایج وظیفه ای فراتر از تشریح و تبیین دین محمدی دارد و بعبارتی به تشریع می پردازد با این استدلال که ارجاعی به کتاب و سنت در خیلی از احکام صورت نمی گیرد. ایشان این موضوع را در تضاد با خاتمیت نبوت می دانند. می خواستم نظر شما را در این خصوص بدانم.
پاسخ:

در اینکه بر قرائت سنتی از امامت ایرادهایی وارد است، این متفکر محترم محق است. اما در اینکه این اندیشه با ختم نبوت در تضاد است دو نکته را قابل اشاره می دانم، در دنبال نظرم را درباره‌ی نسبت امامت با ختم نبوت تشریح می کنم:
نکته‌ی اول.

وقتی کلام الله مجید و وحی الهی به «تعبیر خوابهای محمد بن عبدالله (ص)» تنزل می کند و دین خدا و کتاب او با «شخصیت بشری محمد (ص)» قبض و بسط می یابد، متفکر محترم چه نگرانی دارد اگر تفسیری از تشیع هم به عملا به انکار ختم نبوت بیانجامد!

 

نکته‌ی دوم.

به نظر عرفا و برخی پیروان روشنفکر ایشان ختم نبوت معنایش ختم ولایت نیست، چه اشکالی دارد که بنا به برخی تفاسیر شیعی ختم نبوت معنایش ختم شارعیت و تشریع نباشد؟ ولایت یقینا اهم از شارعیت است. اگر امر اهم مخل به ختم نبوت شمرده نشده چرا امر مهم مخل باشد!؟
فارغ از بحث جدلی به این پرسش پاسخ می دهم که آیا ائمه علاوه بر خدا و رسول شارع محسوب می شوند؟ به عبارت دیگر آیا شیعه برای ائمه «ولایت تشریعی» قائل است؟
الف. شیعیان مفوضه و غالی چنین شأنی (ولایت تشریعی) برای ائمه قائل بوده و هستند. بسیاری از علمای شیعه نیز متاثر از مفوضه و غلات عملا به چنین شأنی برای ائمه قائل بوده و هستند. آنان معتقدند ائمه مُلهَم و مُحَدَّث بوده اند و مستقیما معارف را از خداوند اخذ می کرده اند.
ب. اما برخی علمای شیعه از آغاز تا کنون ائمه را «علمای ابرار» دانسته ولایت تکوینی یا تشریعی برای ایشان قائل نبوده اند. آنان خداوند را شارع بالذات و پیامبر را شارع بالعرض و ائمه را عالمان امانتدار شریعت نبوی معرفی می کرده اند.
ج. تفاوت ائمه‌ی هدی با دیگر علما در این بوده است که امام علی (ع) به دلیل تربیت در دامان پیامبر (ص) و ملازمت دائمی با ایشان توفیق کسب معارف الهی در محضر پیامبر (ص) بیش از تمامی اصحاب می یابد.
د. علی بن ابی طالب (ع) این تعالیم نبوی اعم از تفسیر قرآن و سنت رسول الله را در «مصحف علی» نوشته است. این مصحف تقریر رسول الله (ص) و کتابت علی (ع) است. علم علی (ع) علاوه بر اتکا بر قرآن کریم و سنت عمومی پیامبر (ص) این تعالیمی است که اختصاصا به کسب آنها نائل شده است. علی هر آنچه بنام اسلام گفته است برداشت از مجموعه‌ی وحی الهی و سنت نبوی است. روایت علی (ع) نزدیکترین روایت اسلامی به رسول الله (ص) است.
ه. این مصحف بعد از علی به فرزندانش رسیده است. هر امامی علم اکتسابی از رسول الله (ص) را به امام بعد از خود تعلیم داده است. وقتی برخی اصحاب ائمه از جمله زرارة بن اعین از سند قرآنی و نبوی مسئله ای که امام صادق بدون استناد به ایشان گفت بود پرسیدند ایشان مهلت خواست و فردای آن روز پاسخ مسئله را به تقریر رسول الله و خط علی (ع) برای ایشان خواند. امام صادق (ع) به اصحاب فرمود هر آنچه ما اهل بیت می گوئیم ولو مستند به پیامبر (ص) نگفته باشیم از خود نگفته ایم سخن ایشان است. ائمه‌ی اهل بیت (ع) صادق و امین بوده اند. معنای سخن امام صادق (ع) شارع نبودن ائمه (ع) است و انحصار تشریع به خدا و رسول (ص) است.
و. البته اینکه آراء ائمه صرفا روایت ایشان از رسول الله است یا علاوه بر آن اجتهاد ایشان است مباحثی از زمان ابن جنید در نزد علمای شیعه مطرح است.
ز. ناگفته نماند چون مصحف علی به زمان ما نرسیده، و ما به تعالیم اختصاصی علی (ع) از پیامبر (ص) دسترسی نداریم و ائمه (ع) نیز در اکثر موارد منقول از ایشان تصریح به استناد نکرده اند، بنابراین چاره ای باقی نمی ماند جز اینکه با تشریعات منقول از ائمه (ع) معامله‌ی تشریعات نبوی شود حتی اگر انتساب به پیامبر (ص) نشده باشد. این استدلال محقق نمی شود جز اینکه مبنای کلامی یادشده را باور کنیم.
ح. بر اساس مبنای کلامی یادشده خللی به ختم نبوت نمی خورد. نه کسی بعد از ایشان ادعای نبوت کرده است، نه تشریع بعد از ایشان ادامه یافته است، هر چه از ائمه(ع)  روایت شده یا سخن پیامبر (ص) است یا برداشت و اجتهاد ائمه است، بنابراین تشریعی صورت نگرفته تا خللی به ختم نبوت وارد شود.

۱۴ آذر ۱۳۹۲