پیوست ۱: استعفانامۀ سرگشادۀ طاهری از امامت‌جمعۀ اصفهان

 پیوست ۱:

استعفانامۀ سرگشادۀ آيت‌الله سيدجلال‌الدين طاهری اصفهانی از امامت‌جمعۀ اصفهان[۱]

بسم ‌الله الرحمن الرحیم و به نستعین الحمدلله رب العالمین و صلوات‌الله و سلامه علی الانبیاء و المرسلین خصّ علی خاتمهم و اشرفهم الذی قیل فی شأنه لولاك لما خلقت الافلاك و علی وصیه و خلیفته علی امیرالمؤمنین و الائمه المعصومین من ولده بالاخصّ خاتمهم الذی ملأَ به الله الأرض قسطاً و عدلاً كما ملئت ظلماً و جوراً.

از دیرباز تاكنون می‌خواستم مطالبی را به‌طور اختصار به ملت شریف و سرافراز تقدیم كنم.

غرض از نوشتن این اوراق، هرگز نخواسته و نمی‌خواهم ملت عزیز و صبور را مأیوس و ناامید كرده باشم. اما هرگز نمی‌توانم چشمم را بر واقعیات ملموس و حقایق محسوس ببندم و شاهد درد نفس‌گیر و رنج‌ طاقت‌فرسای مردم باشم. مردمی كه گل‌های فضیلت را پایمال می‌بینند و افول ارزش‌ها و زوال معنویت‌ها را می‌نگرند.

جمهوری اسلامی كه ثمرۀ خون پاك فرزندان غیور ملت سلحشور و مسلمان ایران است و هنوز بسیاری از خانواده‌ها منتظر جنازۀ فرزندان شهید خود هستند، با وعدۀ حكومت عدل علی† استقرار یافت تا ملت به نوایی و كشور به جایی برسد و البته ملت سامان نمی‌پذیرد و مُلك اصلاح نمی‌شود مگر به جملۀ كوتاه پیامبر گرامی اسلام كه می‌فرماید: صنفان من امتی اذا صلحا صلحت أمتی و اذا فسدا فسدت أمتی. قیل یا رسول‌الله و من هما؟ قال؛ الفقها و الامراء[۲] ‌دو دسته از امت هستند كه اگر اصلاح شوند، امت من اصلاح می‌شوند و اگر فاسد شوند، جامعۀ اسلامی فاسد می‌شوند. پرسیدند ای پیامبر خدا، این دو صنف چه كسانی هستند؟ فرمود: دانشمندان دینی و حاكمان.

اصل جمهوری یعنی جابه‌جایی مرتب و مكرّر مدیران كشور و جامعۀ مدنی یعنی نقد و انتقاد مداوم برنامه‌های حكومت و انقلاب یعنی تأمین و تضمین خواسته‌های ملت كه مع‌الأسف امروز واقعیت غیر از این‌ها است. مصلحت كشور بعید است و آزادی كه این سال‌ها هر دو را به مسلخ و مقتل می‌بینیم. هنگامی كه از وعده‌ها و قول‌وقرارهای اول انقلاب یاد می‌آورم، همچون بید بر سر ایمان خویش می‌لرزم. من عمرم را آفتاب لب بام می‌بینم، آردم را بیخته و غربالم را آویخته‌ام، اما از اینكه می‌شنوم تعدادی از آقازادگان و از ما بهتران كه بعضاً خرقه‌پوش و دستاربند هم هستند، در سبقت از سرمایه و ثروت كشور در راه اهداف خویش با یكدیگر رقابت گذاشته‌اند، به یاد می‌آورم كه ای‌بسا خرقه كه مستوجب آتش باشد. آن‌ها كه اموال مردم را به غارت می‌برند، آری برای آنان كه بیت‌المال مسلمین را از خود و كشور را ملك طلق و ثروت موروثی خویش می‌پندارند، عرق شرم می‌ریزم. اذا اردنا ان نهلك قریة‌ امرنا مترفیها ففسقوا فیها.

آیا این بود آنچه را با مستضعفین پیمان بستیم؟

ایهات و هیهات! هزار وعدۀ خوبان یكی وفا نكند. حقیر كه مثل همگان سهم بسیار ناچیزی در انقلاب و تداوم آن داشته‌ام، خود را مكلّف می‌دانم و از سر غیرت و درد می‌پرسم تكلیف این همه كاستی و ناراستی و قصور و فتور و فقر و فاقة [و] عصیان و نقصان و تكاثر و تفاخر و زراندوزی و مردم‌سوزی و تبعیض چیست؟ تا كی برای مردم تكراری سخن بگوییم و مرتب كنفرانس و جلسه و میتینگ برگزار كنیم و از قوت لایموت ملت دردمند و محتاج و مستمند، لقمۀ سفره‌های اشرافی و طاغوتی خود گردانیم و از جیب ملت نجیب به اطرافیان و نورچشمی‌ها حاتم‌بخشی كنیم و هزینۀ سفرهای سیاسی و خاقانی و قاآنی و تبلیغاتی و بی‌خاصیت خود را بر مردم محروم و به تعبیر حضرت امام (طاب‌ثراه) پابرهنه تحمیل كنیم! چه می‌گوییم؟

در برابر این همه انحراف و اجحاف و قانون‌شكنی؟ تغافل و تجاهل و تساهل تا چند؟ اكنون كه شاه و آمریكا در این كشور تسلط ندارند كه مضایق و معایب و مشكلات را متوجه آن‌ها بدانیم، چرا به انتقادات دلسوزانه گوش نمی‌دهند؟ چرا از استعدادها و مغزها كمتر استفاده می‌كنند. مگر پیامبر مكرّم و نبی معظّم اسلام صلوات‌الله و سلامه علیه نفرمود: من اصبح و لایهتمّ بأمور المسلمین فلیس بمسلم.

مصیبت عظمای دین‌گریزی و سرخوردگی و بیكاری و تورم و گرانی و شكاف جهنمی فقر و غنا و فاصلۀ عمیق و روزافزون طبقاتی و ركود و سقوط درآمد ملی و اقتصاد بیمار و فساد اداری و ضعف شدید مدیریتی و نقص فزایندۀ ساختار سیاسی كشور و اختلاس و ارتشاء و اعتیاد و عدم چاره‌اندیشی كارآمد تبعات وجیع و فجیعی دارد كه همچون سیلِ بنیان‌برانداز پشت سد ایستاده و هر لحظه كیان كشور و حیات ملت را تهدید می‌كند. واتقوا فتنة لاتصیبین الذین ظلموا منكم خاصة (آتش كه گرفت خشك و تر می‌سوزد) لاف‌زدن و گزاف گفتن و تزویر نمودن و حریم خصوصی افراد را شكستن و تسویه‌حساب خصوصی و سیاسی نمودن و آب در شیر كردن و به سخنان كلیشه‌ای دلخوش بودن و از جمعیت‌های خیابانی سان دیدن، تاكنون نتوانسته است از حجم انبوه مشكلات و معضلات بكاهد و افسرده‌ای را با مرهمی بنوازد و یا آبی بر اضطرابی بیفشاند و جامی به تشنه‌كامی بچشاند و نانی به خسته‌جانی برساند. عدم‌تعهد به قانون و حضور نهادهای غیرمدنی نامسئول، باندهای مافیایی و خلع‌ید مجلس و وجود اهرم‌های مطلقۀ نامتناهی و مادام‌العمر نامحدود و قدرت‌های بادآورده رویین‌تن غیرپاسخ‌گو و سیاستگذاری‌های خارجی بعضاً ناموفق و بنیادهای مرئی و بنگاه‌های نامرئی غیراقتصادی و تجاری و اسكله‌های غیردولتی نامتعارف و رانت‌خواری و یغماگری و فراری‌دادن مغزها و بگیرو‌ببندها و حصر و حبس‌های نامألوف و باب شدن چنگیزی و مردم‌ستیزی و قانون‌گریزی و ایزوله‌كردن ارباب فكر و اندیشه و اسیر كردن منتقدان و ذبح نامطبوع مطبوعات و حبس نامشروع اصحاب نشریات و نظارت جناحی ناصواب و نامعقول استصوابی و دادگاه نامقبول روحانیت و فلج كردن دولت و بافت نامطلوب شورای مصلحت و مردم را هیچ انگاشتن و بر شیپور قدرت دمیدن و كشور را بر بال باد گذاشتن،‌سرانجامی نامیمون دارد كه از نكبت و شقوت آن به خدای بزرگ پناه می‌برم. آنان كه بر شتر چموش قدرت سوارند و در میدان سیاست دواسبه می‌تازند و از نردبان مقدّسات و اعتقادات مردم بالا می‌روند و گرد‌ آسیاب ریاست می‌چرخند و از پل دین می‌گذرند تا به دنیا برسند متأسفانه مؤیّد و مشوّق عده‌ای چماق به دوش و فرقه‌ای كفن‌پوش كه دندان تمساح خشونت را تند و تیز می‌كنند و می‌خواهند عجوزۀ تندخوی و عفریتۀ زشت‌روی خشونت را به نكاح دین درآورند و امور مقدس را ملوّث جلوه دهند یعنی رجاله‌ها و فاشیست‌هایی كه معجونی از جهل و جنونند و بند نافشان به مراكز ثقل قدرت متصل است و مطلق‌العنان و افسار گسیخته‌اند و نه ملوم معاقب قضا هستند و نه محكوم معاتب قانون. هم فقیه و هم فیلسوف و هم داروغه و هم حاكم و هم مفتی و هم قاضی هستند! فعّال‌مایشاء و حاكم ما یرید! ذوب شدگانی كه ماست را سیاه می‌بینند! و به تعبیر زیبای قرآن «قل هل ننبئكم بالأخسرین اعمالاً الذین ضلّ سعیهم فی‌الحیوة الدنیا و هم یحسبون انّهم یحسنون صنعاً» بگو ای پیامبر آیا با خبر كنم شما را به كسانی كه زیانبرترین مردمند آن‌ها كه عمل خود را تباه كردند در این سرای و گمان می‌برند بهترین مردمند از لحاظ عمل!

شعبان بی‌مخ‌های وحشت‌ و رهبت كه با هتاكی و سفّاكی ننگ عنیف و معیفِ كوی دانشگاه را آفریدند و با تهاجم حیوانی مرتع دانشگاه را چریدند و با تعرّضات شنیع پردۀ ناموس فرهنگ و علم را دریدند و در قتل‌های زنجیره‌ای مظلومان بی‌گناه و قربانیان بی‌پناه لعنت سرمدی خدا و نفرت ابدی خلق را خریدند. الذین اتّخذوا دینهم لعباً و لهواً و عزّتهم الحیوة الدنیا.

همان عمله‌های استبداد و چماقداران قدم به مزد نامهذّب مجنون باطل‌اندیش و ظالم‌كیش كه چهرۀ بین‌المللی نظام را ملكوك و وجهۀ اسلامی انقلاب را مهتوك نمودند. اولئك الذین طبع الله علی قلوبهم واتّبعوا اهوائهم و عجب اینكه در آن دادگاه حق‌سوز عدالت‌كش به آن بردگان مفلوك دست مریزاد نیز گفتند و من لم یحكم بما انزل‌الله فاولئك هم الظّالمون.

من در این سراشیبی عمرم كه صدای هولناك خطوات مرگ را می‌شنوم و صاعقۀ مهیب «تجهّزوا رحمكم الله فقد نودی فیكم بالرحیل» را استماع می‌كنم و مشتاقانه لقاء حق تعالی و وصال اجداد طاهرینم را انتظار می‌كشم. موضوعی را كه باید در صدر مطالبم به رشتۀ تحریر می‌كشیدم مطرح می‌كنم و می‌پرسم حصر فقیهی وزین و مجاهدی نستوه و مرجعی مبارز كه ثانی‌اثنین انقلاب و از اساطین نظام و اوتاد حوزه و اعاظم فقه و افاخم كشور است با كدام عقل و نقل و آیه و حدیث و عرف و شرع و سیاست قابلِ‌توجیه است؟ سوابق مستحسن و مدارج علمی چه فقیه و مرجعی همسنگ حضرت آیت‌الله منتظری مدّظلّه است؟

معظم‌له نیمی از حوزه است و حوزه نیمی از اسلام و بر این شناخت بود كه رهبر فقید و عظیم‌الشّأن انقلاب اسلامی، حضرت آیت‌الله‌العظمی امام خمینی (قدس‌سره‌القدوسی) گرما بخشیدن به نظام و حوزه را به ایشان توصیه فرمودند. فاجعۀ نامسبوق و نامسموع حصر ارتجاعی و غیرانسانی مجتهدی چون ایشان عاقبتی شوم و نتیجه‌ای مشئوم و پایانی مذموم دارد. الملك یبقی مع‌الكفر و لایبقی مع الظلم.

عزت و حرمت و عظمت حریم مرجعیت معظم شیعه حتی در سیاه‌ترین حكومت و فرعونی‌ترین رژیم نیز استوار و پایدار و برقرار بوده است. حوزه‌های نفوذناپذیر علمیه همیشه كهف امین مردم و مراجع عظام تقلید علی‌الدوام حبل‌المتین ملت و روحانیت اصیل پیوسته حصن حصین كشور و منهاج حقیقت و منوار فضیلت بوده‌اند و حیات و ممات همۀ فقها از كلینی تا خمینی شاهد این مدّعا است.

آه آه! شوقاً الی رویته وا اسفا كه امروز شاهد حبوط روحانیت و سقوط مرجعیت هستیم! دریغ و درد كه دژ مستحكم و نفوذناپذیر مرجعیت شیعه به دست غوغائیان معركۀ سیاست و بازیگران صحنۀ ریاست به سود استعمار ضربه‌ای جانكاه خورد و الی‌الله‌المشتكی.

ان‌شاءالله ملت شریف كاستی‌ها و قصوری را كه احیاناً مشاهده فرمودند به حساب كهولت سن از ضعف جسمانی این پیر ارادتمند كه مدام دعاگوی ملت و كشور است، بگذارند.

حقیر حدود سی سال پیش در نجف اشرف با كسب اجازه از محضر مبارك حضرت امام، رهبر كبیر انقلاب به اقامۀ نمازجمعه در اصفهان مجاز شدم ولی با كمال تأسف در شرایط موجود از امامت جمعه كنار می‌روم «الفرار ممالایطاق من سنن المرسلین».

در پایان برادران و خواهران بزرگوارم را به صبر و هوشیاری و متانت أكیداً توصیه می‌كنم و ملت و كشور مظلوم را به صاحب اصلی ولایت مولانا و صاحبنا حضرت مهدی موعود ارواحنا فداه می‌سپارم و دست همۀ طبقات را به رسم وفا و صفا می‌فشارم.

ای خداوند قسط و آزادی و ای پروردگار عدالت و آگاهی و ای آفریدگار قلم و اندیشه، بر كویر تفتیده و مزرعۀ خشكیدۀ ما بیش از این آب شعور و باران نور ببار و رحمت واسعۀ خود را از این ملت بزرگ دریغ مدار. اللّهم اظهر كلمة الحق و اجعلها العلیا و ادحض كلمة الباطل و اجعلها السفلی انّك علی كل شی قدیر و بالاجابة جدیر، اللّهم انّا نشكو الیك فقد نبینا صلواتك علیه و آله و غیبة‌ ولینا و كثرة عدوّنا و قلة عددنا و شدة الفتن بنا و تظاهر الزمان علینا، فصلّ علی محمد و آله و اعینا علی ذلك بفتح منك تعجله و بضرّ تكشفه و نصر تعزّه و سلطان حقّ تظهره و رحمة منك تجللناها و عافیة منك تلبسناها، برحمتك یا ارحم الراحمین.

اصفهان؛ سیدجلال‌الدین طاهری

۱۷ تیر سال ۱۳۸۱، ۲۶ ربیع‌الثانی ۱۴۲۳[۳]

[۱]. این نامه پیوست یادداشت «در سوگ منتقد تراز اول ولایت جائر» در بخش دوم کتاب صفحۀ ۱۸۴- ۱۷۸ است.

[۲]. خصال جلد۱، صفحه ۳۷.

[۳]. پاسخ مقام رهبری به استعفانامۀ سرگشادۀ آیت‌الله طاهری:

بسم اللّه الرحمن الرحيم

جناب آيت‌اللّه آقاي حاج سيدجلال‌الدين طاهري (دامت توفيقاته)

با سلام و تحيت

ديروز نامه‌اي منسوب به جنابعالي ملاحظه كردم كه در آن از برخي اوضاع كشور ازجمله رواج فسادهاي اخلاقي و مالي و وجود تبعيض ميان طبقات مردم و استفاده‌هاي نامشروع برخي از اصحاب مناصب حكومتي يا روحاني شكوه كرده‌ايد.

اين‌ها مطالب حقّي است كه اينجانب در چند سال اخير بارها در اجتماعات عمومي و نيز در ديدار مسئولان ذيربط دربارۀ آن هشدار داده و بسيج همۀ امكانات را براي مبارزه با فقر و فساد و تبعيض از همه خواسته‌ام. اكنون هم معتقدم جز با جهادي مخلصانه و برخاسته از احساس درد و احساس خطر، اين شجره‌هاي ملعونه قلع نمي‌شود و اين محتاج همكاري و هم‌صدايي همه به‌خصوص صاحبان موقعيت‌هاي حكومتي و اجتماعي است.

يقيناً از جنابعالي كه سوابق ممتدّي در انقلاب داريد بيشتر از خيلي‌ها انتظار و توقع داشته و دارم و اكنون كه طبق اين اعلاميه به اين فكر افتاده‌ايد آن را به فال نيك مي‌گيرم.

امروزه براي رفع مشكلات مردم سه امر محوري وجود دارد، يكي توليد كار و اشتغال براي نسل جوان پراستعداد و پرشمار اين كشور است كه مشكلات زندگي را از دوش بخش مهمي از مردم ما بر مي‌دارد، دوم مبارزۀ با فساد اقتصادي در دستگاه‌ها است كه اگر عزم همگاني بر آن قرار نگيرد همۀ تلاش‌هاي دولت كنوني و دولت‌هاي قبلي را خنثي و دستاوردهاي نظام مقدس ما را ضايع مي‌سازد و فاصلۀ طبقاتي را عميق و منابع محدود ملّي را به خورد متجاوزان به حقوق ملت مي‌دهد.

سوم و از همه مهم‌تر وحدت ملّي و يك‌صدايي مسئولان و خواص است كه اگر مخدوش شود هيچ حركت سازنده به سامان نمي‌رسد. مردم فداكار و مؤمن ما بحمداللّه در زير پرچم اسلام و انقلاب متّحدند. نمونه‌اي از حضور پُرحماسه و پُرانگيزۀ مردم در دفاع از نظام اسلامي و اعلام حمايت از مباني انقلاب را خود جنابعالي در سفر چند ماه قبل اينجانب به اصفهان شاهد و ناظر بوديد و پس از آنكه عظمت و هيبت اجتماع مردم مؤمن و غيور و جوانان پرشور و مصمّم را در ميدان امام و خيابان‌هاي اطراف آن به چشم خود ديديد به اينجانب گفتيد كه من از اوايل انقلاب چنين جمعيت متراكم و پرشوري در اين ميدان عظيم نديده‌ام.

مردم برخلاف تحليل تعداد انگشت‌شمار اشخاص مغرض يا فريب خورده، پشتيبان نيرومند انقلاب و اسلام و امام‌اند. كساني كه بر اثر تلقين اطرافيان ناباب و نامطمئن پنداشته‌اند كه نظام جمهوري اسلامي دوران ضعف و انحلال را مي‌گذراند، خودشان در دوران ضعف و انحلالند.

دشمنان سوگند خوردۀ انقلاب كه يك روز هم با امام و امت دل صاف و مهربان نداشته‌اند با اين تلقين‌ها مي‌خواهند مردم را مأيوس، جوانان را گمراه، و بعضي پيران موجّه ولي بي‌خبر را مدّعي امام و انقلاب كنند. در چنين شرايطي حرف زدن و اقدام كردن هوشياري بيشتري مي‌طلبد و اندك غفلتي دشمنان داخلي و خارجي را در سوءاستفاده و سوءنيت خود گستاخ مي‌سازد و جفاي بزرگي به اين ملت مظلوم است.

ازهمين‌رو، روزي كه اطلاعيۀ منسوب به جنابعالي صادر شده ضدانقلاب كه در زير سايۀ آمريكا و اسرائيل با پول آن‌ها زندگي و تغذيه مي‌كند بيشترين سوءاستفاده را از آن كردند و آن را مقابله با سياست‌هاي امام راحل و نفي و رفض نظام اسلامي و شعارهاي آن وانمود كردند. البته بنده با سابقۀ رفاقت و آشنايي با جنابعالي و اطلاع از سوابق ممتدتان در انقلاب و نيز اطلاع از محبّتي كه همواره نسبت به اينجانب ابراز كرده‌ايد چنين برداشتي نمي‌كنم ولي كساني كه سخن شيطان را باور كنند و فريب آن‌را بخورند نيز وجود دارند. اين بايد موجب شود كه همۀ ما در گفتار و اظهار خود هوشياري و دقت و اخلاص بيشتري به كار گيريم و نگذاريم وحدت و انگيزۀ اين ملت بزرگ و قهرمان خداي نخواسته با غفلت ما مخدوش شود.

آمريكا براي عملي كردن تهديد خود در ايران تنها كمبودي كه دارد وجود يك پايگاه مستحكم مردمي است كه بتواند با استفاده از آن انتقام خود را از انقلاب و اسلام و امام بگيرد و براي سركوب اين ملت آزاد و شجاع، يك ديكتاتوري سياه شبيه ديكتاتوري پهلوي در اين كشور مستقر كند.

البته اين خواب بي‌تعبير و خيال احمقانۀ آنان مانند تحليل‌هاي غلط هميشگي‌شان نسبت به مسائل كشور، براي آنان جز خسران و يأس چيزي به بار نخواهد آورد. مهم آن است كه خواص ملت نگذارند هيچ حركت و اقدام آنان در خدمت آن هدف شوم قرار گيرد. در باب فساد اقتصادي خوب است همه از اطرافيان و منسوبان خويشاوندي و شخصيتي خود شروع كنند.

فساد را فقط در اشخاص دوردست نبينند، بلكه در نزديكان خود و اشخاص ظاهراً موردِاعتماد خود هم آن را حس و با آن مبارزه كنند. بلاي گرفتاري در مُشت اطرافيان نامطمئن موجب شد كه يكي از ياران و شاگردان نزديك امام در اواخر عمر آن يگانۀ زمان، مطرود ايشان واقع شود و او را از دخالت در امور سياسي منع شرعي كنند و باز اگر آن شخص به اين تصميم و اخطار حكيمانۀ استاد و مراد خود عمل مي‌كرد يقيناً مشكلات بعدي را براي خود و كشور به وجود نمي‌آورد.

اينجانب جفاي به خودم را فراموش مي‌كنم اما همه بايد از امام راحل عظيم خود آموخته باشيم كه جفاي به ملت و تلاش براي سُست كردن بنيان نظام اسلامي قابل بخشش نيست.

در پايان از مردم عزيز و وفادار و مردان و زنان مؤمن و غيور اصفهاني و به‌خصوص از فرزندان انقلابيم مي‌خواهم كه همۀ سعي خود را در حفظ آرامش شهر و محيط نمازجمعۀ اصفهان به‌كار برند و از هر شعار و حركتي كه موجب تشنّج و اختلاف و دودستگي شود جدّاً پرهيز كند. بي‌شك يكي از مهم‌ترين هدف‌هاي دشمن ايجاد هرج‌ومرج و آشفتگي و درگيري ميان اقشار ملت است. با كمال هوشياري از تحقّق اين خواستۀ دشمنان زبون و ابله و پليد، جلوگيري كنيد.

اكنون كه جناب آقاي طاهري از امامت‌جمعه كناره گرفته‌اند مانند ماه‌هاي گذشته كه ايشان به‌خاطر ابتلائات جسماني در نماز حاضر نمي‌شدند جناب حجت‌الاسلام آقاي حاج‌سيدعلي قاضي عسگر و جناب حجت‌الاسلام آقاي حاج‌شيخ محمدتقي رهبر امامان‌جمعۀ موقت اصفهان، نمازجمعه را با متانت و استحكام و شكوه فراوان برگزار كنند.

اينجانب از كسي شكوه نمي‌كنم و به مدد الهي اطمينان دارم و به‌خاطر عزم مؤمنانۀ اين ملت بزرگ و عظمتي كه در هنگامۀ مشكلات از خود نشان مي‌دهند جَبهۀ سپاس بر درگاه الهي مي‌سايم و اگر شكوه‌اي در دل باقي بماند به درگاه ولي‌اللّه‌الأعظم(ارواحنافداه) عرضه خواهم كرد.

والسلام علي جميع عباد اللّه الصالحين

سيدعلي خامنه‌اي

۲۰ تیر ۱۳۸۱