خاموشی مرد همیشه شماره دو جمهوری اسلامی

139210161901187051864034

 

اکبر هاشمی رفسنجانی (۱۳۱۳-۱۳۹۵) در سن هشتاد و دو  سالگی بطور ناگهانی جان به جان آفرین تسلیم کرد. با آنکه پنج سال از رهبر جمهوری اسلامی بزرگتر بود، اما با توجه به بیماری آقای خامنه ای افکار عمومی بیشتر منتظر خبری درباره وی بودند تا مهمترین رقیبش رفسنجانی. البته قلم تقدیر رقم دیگری زد.

هاشمی رفسنجانی در کنار آقایان خمینی، منتظری، بهشتی، و خامنه ای یکی از پنج معمار اصلی جمهوری اسلامی است. او در کنار آقایان مطهری و بهشتی یکی از اعضای هسته اولیه شورای انقلاب بود و در میان شاگردان آقای خمینی نزدیکترین آنها به وی در زمان زمامداری جمهوری اسلامی بود. از زمان ترور آقایان مطهری و بهشتی، تا آخر عمر هاشمی رفسنجانی مرد شماره دو جمهوری اسلامی بود. تا خرداد ۱۳۶۸ بعد از آقای خمینی و از۱۳۶۸ بعد از آقای خامنه ای. از سران قوای دوران آقای خمینی یک ماه قبل موسوی اردبیلی درگذشت و اینک هاشمی رفسنجانی.

فعالیتهای هاشمی رفسنجانی در دوران جمهوری اسلامی به دو دوره مجزای ۱۳۵۷ تا ۱۳۸۴ و از ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۵ تقسیم می شود. دوران اول دوران همسویی رفسنجانی با رهبر وقت جمهوری اسلامی است. دوران دوم دوران زاویه گرفتن وی با آقای خامنه ای و همراهی وی با منتقدین رهبری داخل نظام است.

دوران اول

در دوران بیست و هفت ساله اول هاشمی رفسنجانی در تمام خوب و بدهای جمهوری اسلامی مشارکت مستقیم دارد و مسئول همه  امور مثبت و منفی این نظام است.

الف. مزایا

هاشمی رفسنجانی در استقرار جمهوری اسلامی، مدیریت جنگ در قبال رژیم متجاوز صدام حسین در عراق، و قائم مقامی رهبری آقای منتظری نقش برجسته ای دارد. به شکل خاص هاشمی در این دوران در موارد ذیل نقش اصلی را ایفا کرده است: پایان جنگ هشت ساله و پذیرش قطعنامه ۵۹۸ سازمان ملل متحد، آغاز دوران تعامل سازنده با اروپا و آمریکا، سازندگی کشور بعد از ویرانی‌های جنگ، و امانتداری در رای مردم و حمایت از رئیس جمهور اصلاح طلب سید محمد خاتمی.

از جمله آراء مثبت هاشمی این سه نکته یادکردنی است: اولا هاشمی در شورای بازنگری قانون اساسی جدی ترین مدافع «موقت کردن دوران زمامداری رهبری به ده سال» بود. ثانیا او از «نظارت مجلس خبرگان بر عملکرد رهبری» جدّا دفاع می کرد. آقای خامنه ای که قبل از رهبری ولایت مطلقه را هم برنمی تافت، بعد از رهبری «نظارت خبرگان را در حد بقای شرایط » تفسیر کرد و منکر نظارت خبرگان بر عملکرد رهبری شد! ثالثا هاشمی از شورایی شدن مرجعیت و تخصصی بودن فتوا دفاع می کرد.

ب. نقدها

از مهمترین انتقادات در این دوره وارد به سران جمهوری اسلامی از جمله هاشمی رفسنجانی نکات ذیل است: اولا برکناری نخستین رئیس جمهور ابوالحسن بنی صدر، ثانیا انحصارطلبی حزب جمهوری اسلامی، ثالثا سلب آزادی‌های قانونی از سال ۱۳۶۰ به بعد از قبیل توقیف مطبوعات منتقد و توقف فعالیت احزاب مستقل، رابعا اعدام غیرقانونی مخالفان خصوصا اعدام زندانی‌های سیاسی در تابستان ۱۳۶۷، وخامسا حصر پنج ساله غیرقانونی قائم مقام سابق رهبری در سال ۱۳۷۶.

از مهمترین انتقاداتی که به شخص هاشمی رفسنجانی در این دوره وارد است موارد ذیل می باشد:

یک. رهبر کردن آقای خامنه ای. بدون نقش آفرینی فوق العاده هاشمی رفسنجانی در جلسات ۱۴ خرداد و ۱۵ مرداد ۱۳۶۸ امکان رهبری مادام العمر فرد فاقد شرایط رهبری در قانون اساسی ۱۳۵۸ ممکن نبود. در آن زمان با اینکه شورای رهبری طرح سران قوا بود، اما بعد از رای نیاوردن تلقی هاشمی این بود که با رهبری دوست دیرینه اش خامنه ای وی رهبر تشریفاتی و خودش کارگردان اصلی سیاست ایران خواهد بود. اما به نظر می رسد وی یا آقای خامنه ای را درست نشناخته بود یا به نقش مخرب قدرت مطلقه بی نظارت در شخصیت افراد کافی یا هر دو عنایت نداشت.

دو. وارد کردن وزارت اطلاعات و نیروهای امنیتی و نظامی (سپاه پاسداران انقلاب) در فعالیتهای اقتصادی. این نهادها با تکیه بر رانت امنیتی نظامی رقبای خود را در مزایده ها و مناقصه ها کنار زده عامل فساد نهادینه در جمهوری اسلامی شدند. قدرت اقتصادی سپاه پاسداران در کشور اینک غیرقابل رقابت است.

سه. هاشمی در زمان ریاست جمهوری خود با تقسیم غیرقانونی قدرت با خامنه ای همت خود را مصروف بازسازی اقتصادی کشور کرد، و عملا در مقابل تضییقات فرهنگی و سیاسی مورد نظر آقای خامنه ای کوتاه آمد. فشار و زندانی کردن منتقدان ملی مذهبی و نهضت آزادی در سال ۱۳۶۹، باز گذاشتن دست وزیر بی اخلاقی همچون علی فلاحیان در وزارت اطلاعات و تخریب شخصیت منتقدان در برنامه های رسوایی همچون هویت یا حذف فیزیکی برخی از نویسندگان منتقد از قبیل سعیدی سیرجانی از این دست است.

چهار. ترورهای خارج از کشور مخالفان جمهوری اسلامی از قبیل شاپور بختیار و رستوران میکونوس توسط وزارت اطلاعات دوران او صورت گرفت. اگر چه عملا وزارت اطلاعات از سال ۱۳۶۸ مستقیما زیر نظر آقای خامنه ای فعالیت کرده است اما مسئولیت قانونی ریاست جمهور قابل انکار نیست.

دوران دوم

اما دوران دوم فعالیت (۱۳۸۴-۱۳۹۵) هاشمی رفسنجانی دوران زاویه گرفتن او از رهبری آقای خامنه ای و شنیدن صدای اعتراضات مردم و همراهی نسبی با آنان است. اگرچه هاشمی رفسنجانی از آغاز قانونی شدن تا آخر عمر ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام را برعهد داشت اما در این دوره بتدریج سمتهای دیگر خود را از دست می‌دهد. سرفصلهای این دوران یازده ساله به قرار زیر است:

یکم. رفسنجانی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۴ علیرغم برتری در دور اول، دور دوم را به محمود احمدی نژاد واگذار کرد. او همانند مهدی کروبی و مصطفی معین به سلامت انتخابات شدیدا اعتراض کرد و مشخصا نوشت « پاره‌ای اقدامات و دخالت‌های سازمان یافته، انتخابات را آلوده کرده‌ است.»

دوم. اوج گرایش مردمی هاشمی رفسنجانی خطبه های نماز جمعه ۲۶ تیر ۱۳۸۸ است. هاشمی از

شورای نگهبان انتقاد کرد و نتایج انتخابات خرداد ۱۳۸۸ را از دید مردم مشکوک و تردیدآمیز خواند و از مسئولان خواست تا با آزاد کردن زندانیان سیاسی، اعتماد از دست رفته را به مردم بازگردانند. این نماز جمعه از پرجمعیت ترین نمازجمعه‌های تاریخ جمهوری اسلامی است. به جرم حق گویی، هاشمی از ایراد خطبه های جمعه تا آخر عمر محروم شد و از سوی طرفداران حکومت در کنار موسوی، کروبی و خاتمی به عنوان یکی از «سران فتنه» مورد تخریب شخصیت قرار گرفت. محبوبیت هاشمی از این زمان رو به افزایش رفت، تا آنجا که در غالب نظر سنجی ها او بعد از خاتمی به عنوان محبوب ترین چهره سیاسی جمهوری اسلامی معرفی شده است.

سوم. با فشار دفتر رهبری، هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۸۹ از نامزدی ریاست مجلس خبرگان رهبری کناره گیری گرفت. رهبری خوش نداشت تا کسی که به زعم او از فتنه حمایت کرده در رأس مجلس خبرگان باشد.

چهارم. از دیگر تضییقاتی که ترکش حمایت رفسنجانی از جنبش سبز و معترضین انتخابات ۸۸ بود زندانی شدن دختر و پسرش، محدودیتهایی در دانشگاه آزاد اسلامی و مسدودیت موقت پایگاه اطلاع رسانی او قابل ذکر است.

پنجم. هاشمی رفسنجانی – از ارکان نظام جمهوری اسلامی – در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ از سوی منصوبین آقای خامنه ای در شورای نگهبان رد صلاحیت شد. اما با حمایت او و خاتمی از حسن روحانی انتخابات از دست نامزدهای مورد نظر آقای خامنه ای در آمد.

ششم. هاشمی رفسنجانی در چهاردهمین باری که به رأی مستقیم مردم تن داد، در اسفند ۱۳۹۴ به عنوان نفر اول استان تهران با افتخار روانه مجلس خبرگان شد. این همان انتخاباتی بود که در آن ریاست پیشین مجلس خبرگان محمد یزدی و نظریه پرداز مورد نظر رهبری محمدتقی مصباح یزدی با رای مردم از راه یابی بازماندند و احمد جنتی دبیر مادام العمر شورای نگهبان به عنوان نفر آخر با رای ناپلئونی وارد مجلس خبرگان شد. با برنامه ریزی دفتر رهبری نفر آخر استان تهران با حفظ سمتش در دبیری شورای نگهبان رئیس مجلس خبرگان شد تا بی اعتباری رای مردم در مجلس تحت امر رهبری بر همگان محرز شود.

مهمترین خدمت: اما به نظرم مهمترین خدمت اکبر هاشمی رفسنجانی کتاب خاطرات روزنوشت اوست که تا کنون سیزده جلد آن یعنی خاطرات سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۷۲ منتشر شده است. به دلیل حضور هاشمی در رده اول قدرت جمهوری اسلامی این خاطرات روزنوشت مهمترین سند برای ارزیابی جمهوری اسلامی در حال حاضر است. در برخی موارد خاطرات رفسنجانی سند منحصربفرد است. البته معنای این سخن بی نقص بودن این خاطرات نیست. خاطرات هاشمی متغیر وابسته به دیدگاه اوست. در دوران نخست او در مقام توجیه سیاستهای نظام است، دوران دوم هم که هنوز منتشر نشده است. امیدوارم بخش باقیمانده از خاطرات دوران اول و نیز خاطرات دوران دوم که دوران نگاه انتقاد نسبی رفسنجانی به جمهوری اسلامی است بتدریح منتشر شود، و مصلحت سنجی ها باعث سانسور این کتاب مهم نشود.

هاشمی رفسنجانی تا آخر مدافع افکار و سیاستهای آقای خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی بود، و می پنداشت بازگشت به خط امام – البته به قرائت خودش – کلید حل همه مشکلات جمهوری اسلامی است، آن‌چنان‌که سودای بازگرداندن مسالمت آمیز قدرت به خاندان خمینی را نیز در سر داشت. او از نظریه ولایت انتخابی فقیه (نظریه آقای منتظری) دفاع می کرد. متاسفانه چندان با «حکومت قانون» وقتی مصلحت نظام اقتضا می کرد میانه ای نداشت. همراهی او با مطالبات مردمی همگی به دوران معزولی نسبی او از قدرت سیاسی باز می گردد. هاشمی از همانجا گزیده شد که در زمانی که در قدرت بود دیگران را گزیده بود. این رسم عبرت آمیز این دنیاست. آیا زمامداران ایران عبرت می گیرند؟ بعید است. مردم ایران به قدری تحت فشار بوده و سعی کرده اند به مطالبات کوچک حداقلی راضی شوند که بعد از این همراهی او با مطالباتشان در جنبش سبز، سیئات و مشارکت او در بسیاری مصائب جمهوری اسلامی را فراموش کرده، او را با بزرگواری به عنوان یکی از چهره های خدوم میانه رو پذیرفتند.

با این همه هاشمی رفسنجانی تنها مزایای دوران متأخر نیست، او بعلاوه مجمع مزایا و معایب دوران قدرت نیز هست. هاشمی نه سفید سفید است نه سیاه سیاه. کارنامه او خاکستری است. در دوران اول خاکستری متمایل به تیره البته روشن تر از کارنامه خامنه ای، و در دوران دوم خاکستری متمایل به سفید. در مجموع هاشمی عاقبت بخیر رفت. با مرگ او رهبری و بنیادگرایان اطرافش نفس راحتی کشیدند، اگر نگوئیم خوشحال شدند. رهبری در پیام تسلیت خود نگفت که او رفیق ۵۹ ساله اش – بخصوص رفسنجانی متأخر – را دوست داشت، بلکه متکبرانه نوشت:«وسوسه‌های خناسان … نتوانست در محبت شخصی عمیق او نسبت به این حقیر خلل وارد آورد»!

فضای سیاست ایران سیاستمداری واقع گرا، مجرب و معتدل را از دست داد که در این دوران بیش از گذشته به او و تجاربش احتیاج داشت. درگذشت آقای هاشمی رفسنجانی – که امیرکبیر را بسیار دوست داشت و می کوشید به او اقتدا کند – را به اعضای خانواده محترم و دوستداران ایشان تسلیت عرض می کنم. برای آن تازه رفته رحمت و غفران و برای بازماندگان صبر و اجر مسئلت دارم.

 

۲۰ دی ۱۳۹۵