جمهوری اسلامی ۲۹ سال پس از مرگ بنیانگذار

 

شما در سالی که آیت الله خمینی درگذشت، در حوزه علمیه بودید و مدرس. آن روز را خاطرتان هست؟ چه آینده ای برای جمهوری اسلامی متصور بودید بعد از آیت الله خمینی؟

بله. در تدارک حضور در تشییع جنازه آقای خمینی بودم. شوک جراحی در رهبری آینده بعد از حذف آقای منتظری، و بی اعتمادی نسبت به رهبر جدید. در بیم و امید بودیم. آقای خمینی با پشتیبانی نزدیک به تمام مردم ایران به کشور بازگشت و در زمان مرگ بیش از سه چهارم مردم همچنان پشتیبان او بودند. توانست سازمانی ایجاد کند که بعد از خودش با اقتدار ادامه یابد. از یک جنگ هشت ساله و ناآرامی‌های استانهای مرزی سالم بیرون بیاید. از تحریمهای قدرتهای غربی جان به سلامت بیاورد. حقیقتش در آن مقطع فضا چندان شفاف نبود که چه خواهد شد. امیدوار و بسیار نگران بودم.  

 

ایران از یک جنگ هشت ساله بیرون آمده بود و انقلاب تازه دهه اولش رو گذرونده بود. اما تصاویری که از روز درگذشت آقای خمینی باقی مانده هنوز انبوهی از مردم رو نشون میده که به طرفداری از او و به خاطر او به خیابان ها آمدند. میزان محبوبیت نظام و رهبر را امروز که ۲۹ سال بدون جنگ بوده اما بحران های متعدد داخلی و خارجی رو تجربه کرده  با آن موقع چطور ارزیابی می کنید؟

نظام جمهوری اسلامی همچنان قدرت اول منطقه است. البته میزان محبوبیت نظام و رهبری بشدت کاهش یافته است.  گفتمان جمهوری اسلامی را به دو بخش باید تقسیم کرد. بخش اول این گفتمان را می توان «گفتمان خودباوری و استقلال» نامید، و آن را سرمایه‌ رهایی و بیداری ملل شرق و مسلمان و «خدمات آقای خمینی» معرفی کرد. این گفتمان همچنان بعد از سه دهه طرفداران جدی دارد چه در ایران چه خارج از ایران.

به شکل جزئی‌تر اجزای این گفتمان عبارتند از: اول. اعتماد به‌نفس، خودباوری و اتکا به ‌نیروی مردم؛ دوم. استقامت و پی‌گیری؛ سوم. توجه به ارزش‌های دینی در بطن جامعه؛ چهارم. اولویت خدمت به طبقات محروم به عنوان مستضعفین؛ پنجم. عدم آلودگی مالی خود و خانواده‌اش؛ ششم. تأکید بر استقلال، خودکفائی و رفع وابستگی به عنوان سرلوحه‌ی برنامه‌ی سیاسی؛ هفتم. تمرکز بر مبارزه با سیاست‌های توسعه‌طلبانه‌ی آمریکا و متحدان غربیش به عنوان استکبار جهانی؛ هشتم. معرفی اسرائیل به عنوان دشمن شماره‌ی یک صلح و امنیت و اسلام؛ نهم. حفظ تمامیت ارضی ایران؛ دهم. ارتقای سطح آموزش عمومی، بهداشت عمومی، تحصیل بانوان و آبادانی کشور

بخش دوم میراث آقای خمینی و گفتمان جمهوری اسلامی را می توان «گفتمان اسلام سیاسی» نامید و آن را استبداد دینی و سلطنت اسلامی و «صدمات آقای خمینی» معرفی کرد. این گفتمان اگرچه هنوز گفتمان رسمی جمهوری اسلامی است اما یقینا در ایران بشدت تنزل یافته و دیگر نبض تفکر در ایران را به دست ندارد و به نظرم به ادبار ملی مواجه است و اگر به همه پرسی گذاشته شود به احتمال بسیار قوی با رای نه قاطع ملت ایران مواجه می شود.

مولفه های این گفتمان عبارتند از: اول. به‌کارگیری دین برای اصلاح قدرت سیاسی و احیای اسلام سیاسی در قرن بیستم؛ دوم. تأسیس حکومت اسلامی به مثابه‌ی تجسم اسلام سیاسی در تأسی به سنت پیامبر در مدینه و امام علی در کوفه؛ سوم. اجرای شریعت به مثابه‌ی قانون حکومت اسلامی؛ چهارم. ولایت انتصابی مطلقه‌ی فقیه به عنوان نظریه‌ی اصیل اسلام در عصر غیبت پیامبر و امام؛ پنج. جواز به‌کارگیری اجبار برای اجرای شریعت و تکالیف دینی در فضای عمومی. این گفتمان البته خارج از ایران هنوز جذابیت دارد، اما در داخل ایران نه.

 

آقای خامنه ای تا امروز، تقریبا سه برابر آقای خمینی حکومت کرده. در مقایسه با آقای خمینی، نقطه ضعف او چه هست؟ نقطه قوت او چه هست؟

آقای خامنه ای جا پای آقای خمینی گذاشته عینا. طرفداران دومین رهبر او را «رهبر ایستاده» و بنیانگذار را «رهبر نشسته» معرفی می کردند. اهم نقاط ضعف آقای خامنه ای در مقایسه با بنیانگذار عبارتند از:

أولا آقای خامنه ای توان علمی و اقتدار فقهی آقای خمینی را فاقد است. ثانیا آقای خمینی چتر فراگیری در گفتمان اسلام سیاسی داشت و جناح راست و چپ را زیر حمایت پدرانه داشت. آقای خامنه ای اصلاح طلبان را کاملا از حکومت رانده است و تنها رهبر أصول گرایان است. ثالثا آقای خمینی اگر تصمیم کلانی مثل جنگ می گرفت پایش می ایستاد و مسئولیتش را می پذیرفت (جام زهر نوشیدن تیر ۶۷). اما آقای خامنه ای چنین نیست با اینکه در تمام تصمیمات کلان کشور دخالت مطلقه دارد اما مسئولیت تصمیمات خود را نمی پذیرد، نمونه اش مسئولیت ناپذیری در قضیه برجام تا کنون.

اما نکته قوت مدیریت او در مقایسه با مدیریت بنیانگذار، آقای خامنه ای فعال‌تر است به دلیل جوان تر بودن. آقای خمینی ۷۶ ساله بوده که به ایران برگشت و در سن ۸۷ سالگی از دنیا رفت. آقای خامنه ای ۵۰ ساله بود که رهبر شد. از لوازم این جوان تر بودن دخالت بسیار بیشتر رهبر دوم در تمام أمور است که البته نقطه منفی دیگری است.  

 

در زمستانی که گذشت ویدیویی منتشر شد که از اساس شیوه انتخاب رهبر رو زیر سوال برد. آینده جایگاه رهبری رو چهل سال بعد از پیدایش چنین سمتی در ساختار سیاسی ایران چه می بینید؟

جمهوری اسلامی پس از مرگ بنیانگذار به سادگی از شرط فقاهت و اجتهاد مطلق رهبر گذشت و به «ولایت عدول مومنین» تن داد یعنی به جای ولایت فقیه به «ولایت روحانی غیرفقیه» راضی شد که البته یک شبه حجت الإسلام را آيت الله و آیت الله العظمی و امام کردند.

اما چهل سال دیگر اگر به همین روال پراگماتیستی پیش رود ولایت فقیه یک قدم دیگر تنزل می کند و«ولایت عدول مومنین غیرفقیه مکلا و غیرروحانی» توجیه خواهد شد از قبیل ولایت سرداران نظامی پاسدار که زمزمه اش شنیده می شود. البته از متن جامعه صدای «جمهوری دموکراتیک سکولار» و «حذف اصل ولایت فقیه» به عنوان مطالبه ملی به شدت شنیده می شود. 

 

مصاحبه با بی بی سی فارسی، برنامه چشم انداز بامدادی، علی همدانی

۱۴ خرداد ۱۳۹۷، ۴ ژوئن ۲۰۱۸

 

 

دریافت فایل صوتی