مردم ایران را در غل و زنجیر نمی توان به بهشت کشاند

گفتگوی‌ روزنامه‌ آلمانی‌ فرانكفورتر الگماينه‌ با حجت‌الاسلام‌ محسن‌ كديور

“كريستيان‌ در ايران‌”

تهران‌، ۳۰ مرداد (۲۰ اوت‌). اگر ما حرف‌ نزنيم‌، نسل‌ آينده‌ درباره‌ ما چه‌ قضاوت‌ خواهد كرد؟ اين‌ پرسشی‌ است‌ كه‌ كديور ميكند. كديور، روحانی‌ جوانی‌ در عبائی‌ سياه‌، يكی‌ از راديكال‌ترين‌ روحانيون‌ اصلاح‌ط‌لب‌ ايران‌ است‌ كه‌ چهار هفته‌ پيش‌ از زندان‌ آزاد شد؛ اما همچنان‌ به‌ انتقاد نظام‌ اسلامی‌ حاكم‌ بر ايران‌ امروز ادامه‌ می‌دهد

اين‌ روحانی‌ فيلسوف‌ تنها ولايت‌ فقيه‌ و به‌ تبع‌ آن‌ اساسی‌ قدرت‌ سياسی‌ روحانيت‌ شيعه‌ در ايران‌ را به‌ نقد نمی‌كشد، بلكه‌ رئيس‌جمهور خاتمی‌ و اط‌رافيان‌ اصلاح‌ط‌لب‌ او را نيز مورد انتقاد قرار می‌دهد. كديور در گفتگو با روزنامه‌ فرانكفورترآلگماينه‌ می‌گويد اگر ما خواهان‌ دمكراسی‌ هستيم‌، بايد كه‌ ولايت‌ فقيه‌ ملغی‌ شود به‌نظ‌ر او جمع‌ ميان‌ دمكراسی‌ و اصل‌ ولايت‌ فقيه‌، آنگونه‌ كه‌ خاتمی‌ و اصلاح‌ط‌لبان‌ مجلس‌ شورای‌ اسلامی‌ در پی‌ آنند، ناممكن‌ است‌. تناقص‌ موجود در قانون‌ اساسی‌ ايران‌ كه‌ از يكسو بر پايه‌ حاكميت‌ دمكراتيك‌ مردم‌ و از سوی‌ ديگر بر آمريت‌ فقهای‌ اسلام‌ بنا شده‌ است‌، را نمی‌شود از بين‌ برد. اين‌ مرد خوش‌سيما با عمامه‌ای‌ سفيد، با اينكه چهل‌ سال‌ از عمرش‌ می‌گذرد، همچنان‌ جوان‌ است‌. دوران‌ اسارت‌ در زندان‌ مخوف‌ اوين‌ آثارش‌ را تنها در موهای‌ ريش‌ او بجا گذارده‌ است، و نيز در آرامشی‌ كه‌ با سن‌ و سال‌ او همخوانی‌ ندارد؛ و از اين‌رو تا حدی‌ با چشمان‌ بيدار و كنجكاوش‌ در تضادند

محاكمه‌ محسن‌ كديور در يكسال‌ و نيم‌ پيش‌ سبب‌ شد تا برای‌ اولين‌ بار در جامعه‌ ايران‌ بحثی‌ وسيع‌ درباره موضوعی‌ صورت‌ بگيرد كه‌ يك‌ روحانی‌ اجازه‌ دارد به‌ نام‌ اسلام‌ ابراز كند. كديور با حرارت‌ تمام‌ در برابر سركوب‌ نظ‌رات‌ دگرانديشان‌ ايستاد. استدلال‌ او اين‌ بود كه‌ اگر كسی‌ تفسيری‌ ديگر از اسلام‌ داشت‌ مرتد نيست‌. كديور در ميان دانشجويانی كه‌ هوادار خاتمی‌ و اصلاحات‌ اويند، محبوبيت‌ بسياری‌ كسب‌ كرد. پس‌ از دستگيری اش‌ شعار “كديور آزاد بايد گردد” به‌ شعار اصلی‌ تظاهرات‌ دانشجويی‌ تبديل‌ شد. وی‌ در آوريل‌ ۱۹۹۹ به‌علت‌ تبليغ‌ عليه‌ جمهوری‌ اسلامی‌ به‌ هجده‌ ماه‌ زندان‌ محكوم‌ شد

كديور سياستمدار نيست‌، بلكه‌ متكلم‌ مسلمان‌ است‌؛ ۱۶ سال‌ را در حوزه‌ علميه‌ قم‌، مركز علمای‌ شيعه‌ در ايران‌ به‌ تحصيل‌ پرداخت‌ و يكی‌ از مهمترين‌ استادان‌ او آيت‌الله‌ منتظ‌ری‌ بود كه‌ بعدها به‌ علت‌ انتقاد از سياست‌ آيت‌الله‌ خمينی‌ از قدرت‌ بركنار شد. كديور به‌ بررسی‌ آرای‌ متكلمان‌ بزرگ‌ تشيع‌ درباره‌ نسبت‌ ميان‌ دين‌ و سياست‌ روی‌ آورد وبه‌ اين‌ نكته‌ رسيد كه‌ به‌ هيچ‌وجه‌ نظ‌ری‌ واحد درباره‌ حكومت‌ فقها وجود ندارد. به‌ اعتقاد او ولايت‌ فقيه‌ جزو مسلمات اسلام‌ شيعه‌ نيست‌، بلكه‌ منبعث‌ از آرای‌ شخصی‌ برخی‌ روحانيون‌ است‌. خود او نظ‌امی‌ دينی‌ را تبليغ‌ می‌كند كه رهبری‌ آن‌ به‌ مدتی‌ محدود و با رای‌ مردم‌ انتخاب‌ شود و لزوما هم‌ نبايد فقيه‌ باشد. اما چنين‌ نظ‌امی‌ فقط‌ زمانی‌ ممكن‌ خواهد بود كه‌ مردم‌ به‌ دين‌ ايمان‌ داشته‌ باشند. اگر ميان‌ اراده‌ مردم‌ و دين‌ اختلافی‌ بيفتد، رای‌ مردم‌ مهمتر است‌: “مردم‌ را با غل‌ و زنجير نمی‌توان‌ بسوی‌ بهشت‌ كشاند”

كديور، كه‌ بيش‌ از ۱۰ سال‌ است‌ با خاتمی‌ از نزديك‌ آشناست‌، می‌گويد كه‌ “خاتمی‌ به‌ بن‌بست‌ رسيده‌ است” رئيس‌جمهور يا بايد مط‌يع‌ رهبری‌ دينی‌ شود و يا همگام‌ با مردم‌ موضعی‌ فرای‌ قانون‌ اساسی‌ بگيرد. در چارچوب‌ قانون‌ اساسی‌، كه‌ همه‌ سعی‌ و كوشش‌ خاتمی‌ است‌، رسيدن‌ به‌ توافق‌ ممكن‌ نيست‌. اين‌ نكته‌ای‌ است‌ كه‌ بويژه‌ به تازگی‌ آشكار شده‌ است‌. سه‌ هفته‌ پيش‌ آيت‌الله‌ خامنه‌ای‌ مذاكرات‌ مجلس‌ درباره‌ ط‌رح‌ قانون‌ مط‌بوعات‌ را منع‌ كرد. كديور بر اين‌ نظ‌ر است‌ كه‌ رهبری‌ با دخالت‌ در كار مجلس‌ حتی‌ از حدود اختياراتی‌ كه‌ قانون‌ اساسی‌ برای‌ او در نظ‌ر گرفته‌ است‌، پا فراتر گذارد. “ديگر اينط‌ور نمی‌توانند ادامه‌ دهند”. ملت‌ از قرائت‌ نظ‌ام‌ حاكم‌ از اسلام‌ سرخورده‌ است‌

ايران‌ بط‌ور غم‌انگيزی‌ با داشتن‌ بيشترين‌ نويسنده‌ و روزنامه‌نگار زندانی‌ ركورددار جهان‌ است‌. با وجودی‌ كه‌ جنبش‌اصلاح‌ط‌لبی‌ در ايران‌ در طی‌ ماه‌های‌ گذشته‌ ضرباتی‌ سنگينی‌ خورده‌ است‌، اما كديور سرخورده‌ و نوميد نيست‌؛ می ‌گويد “اگر اصلاح‌ط‌لبان‌ كنونی‌ شكست‌ بخورند، اين‌ به‌ معنای‌ پايان‌ جنبش‌ اصلاح‌ط‌لبی‌ نيست”

به‌ هنگام‌ گفتگو كديور احتياط‌ پيشه‌ می‌كند، جمله‌ها را سبك‌ و سنگين‌ می‌كند و به‌ برخي‌ پرسش‌ها پاسخ‌ صريح‌ نمی‌دهد: “به‌ اين‌ علت‌ به‌ زندان‌ افتادم‌، كه‌ چيزهايی‌ گفتم‌ كه‌ مجاز نبودم‌ بگويم”. نشانه‌های‌ اين‌ انسان‌ فرهيخته‌ و خداترس‌ را می‌توان‌ در جای‌جای‌ خانه‌اش‌ ديد، انبوه‌ كتابها از قفسه‌ كتابها بالا زده‌ و به‌ زير سقف‌ رسيده‌ است‌؛ آيات‌ قرآن‌ به‌ خطی‌ خوش‌ بر بالای‌ بخاری‌ ديده‌ می‌شود، حتی‌ بر صفحه‌ ساعت‌ ديواری‌ نيز الله‌اكبر نوشته‌ شده‌ است‌.همسرش‌ كه‌ خود را با چادر سياه‌ و روسری‌ پوشانده‌ است‌، تا مبادا تار موئی‌ از او پيدا شود، ترسی‌ ندارد كه‌ شوهرش‌ را دوباره‌ دستگير كنند. البته‌ بچه‌ها كه‌ چهار تا هستند، برای‌ پدرشان‌ دلتنگی‌ می‌كنند، می‌گويد: “همه‌ ترس‌ من‌ اين‌ است‌ كه‌ مثل‌ حجاريان‌ بلايی‌ سرش‌ بياورند”؛ حجاريان‌، مشاور خاتمی‌، در يك‌ سوء قصد در ماه‌ مارس‌ (اسفند) سالم‌ بدر برد. موقع‌ گفتگو تلفن‌ زنگ‌ می‌زند عمادالدين‌ باقی‌ روزنامه‌نگار است‌ كه‌ از زندان‌ تلفن‌ می‌كند. او همان‌ كسی‌ است‌ كه‌ كتابی‌ درباره‌ خبرهای‌ پشت‌ پرده‌ قتل‌های‌ زنجيره‌ای‌ روشنفكران‌ ايرانی‌ نوشته‌ است‌ و در تابستان‌ امسال‌ به‌ پنج‌ونيم‌ سال‌ زندان‌ محكوم‌ شده‌ است‌. خانم‌ كديور عذرخواهی‌ می‌كند و از همسرش‌ می‌خواهد كه‌ پای‌ تلفن‌ برود. از زندان‌ تنها بعضی‌ موقع‌ها و آن‌ هم‌ با قرار قبلی‌ می‌توان‌ تلفن‌ زد. كديور از اينكه‌ می‌شنود در زندان‌ حداقل‌ روزنامه‌ بدست‌باقی‌ می‌رسد، خوشحال‌ می‌شود

كديور ۱۸ ساله‌ بود كه‌ به‌ علت‌ تظاهرات‌ عليه‌ رژيم‌ شاه‌ زندانی‌ شد. پدر كديور نيز در دوران‌ دانشجويی‌ به‌ دليل‌ حمايت‌ از دولت‌ ملی‌ محمد مصدق‌ كه‌ بر اثر كودتای‌ آمريكايی‌ سازمان‌ سيا سرنگون‌ شد، به‌ زندان‌ افتاد. حتی‌ پدربزرگ‌ كديور هم‌ به‌ علت‌ اعتراض‌ به‌ كارهای‌ رضاشاه‌ مدتی‌ را در زندان‌ بسر برد. كديور مي‌گويد: “مبارزه‌ عليه‌ سلطه‌ استبداد و استعمار در خانواده‌ ما ديگر سنت‌ شده‌ است‌. اين‌ موضوع‌ زنان‌ خانواده‌ را هم‌ در برمی‌گيرد”. جميله‌ كديور،خواهر او و نماينده‌ مجلس‌ و همسر عطاءالله‌ مهاجرانی‌، وزير آزادانديش‌ وزارت‌ ارشاد، به‌خاط‌ر اينكه‌ در بهار امسال‌ در كنفرانس‌ برلين‌ شركت‌ كرده‌ است‌، بايد به‌ دادگاه‌ برود

محسن‌ كديور، تنها فرد خانواده‌ است‌ كه‌ تصميم‌ گرفت‌ به‌ الهيات‌ روی‌ بياورد. يكسال‌ پس‌ از انقلاب‌ اسلامی‌ راهی‌ قم‌ شد، همانجا ازدواج‌ كرد و ۱۶ سال‌ از عمر خود را وقف‌ تحصيل‌ كلام‌ و الهيات‌ اسلامی‌ نمود. يكی‌ از مهمترين‌ استادان‌ او آيت‌الله‌ منتظ‌ری‌ بود. وقتی‌ كه‌ آيت‌الله‌ خمينی‌ يكسال‌ پيش‌ از فوتش‌ جانشين‌ خود، آيت‌الله‌ منتظ‌ری‌، را از كار بركنار كرد و نظ‌رات‌ او مط‌رود اعلام‌ شد. اين‌ موضوع‌ در زندگی‌ او نقطه‌ عط‌فی‌ شد. “از آن‌ پس‌ كمتر حرف‌ زدم‌ ونوشتم، ‌ و بجايش‌ مطالعه‌ و فكر كردم”. از همان‌ آغاز كديور در نوشته‌های‌ كلامی‌ خود به‌ اسلام‌ سياسی‌ پرداخت‌؛ نخست‌ خود را محدود به‌ بيان‌ آرای‌ ديگران‌ كرد. از نظ‌رات‌ خود سخن‌ نمی‌گفت‌، زيرا به‌ نظ‌رش‌ بسيار خط‌رناك‌ می‌رسيد، “اصلا چيزی‌ نگفتم‌ كه‌ سر از زندان‌ در آورم”. اما بواقع‌ او چيزی‌ گفته‌ بود. كديور در كتاب‌ دوم‌ خود، علاوه‌ برموضوعات‌ ديگر، به نقد نظرات آيت الله خمينی پرداخت، يعنی کسی که هنوز در ايران مقدس و حرمتش واجب است؛ می پذيرد كه‌ موضوع‌ بسيار حساسی‌ است‌. كديور كتاب‌ را به‌ آيت‌الله‌ خمينی‌ با اين‌ جمله‌ تقديم‌ كرده‌ است‌:

“تقديم‌ به‌ او كه‌ نقد را عط‌يه‌ای‌ الهی‌ می‌دانست‌”

كديور به‌ مدت‌ سه‌ ساعت‌ درباره‌ دين‌ و سياست‌ سخن‌ گفت‌ صدای‌ موذن‌ از پنجره‌ بگوش‌ می‌رسد كه‌ همه‌ را به‌ نماز ظهر فرامی‌خواند. وی‌ اميدوار است‌ كه‌ در نيمسال‌ زمستانی‌ بتواند بار ديگر در دانشگاه‌ تهران‌ درس‌ فلسفه‌ بدهد در حكم‌ محكوميت‌ او هيچ‌ حرفی‌ از ممنوعيت‌ تدريس‌ نيامده‌ است‌. آيا نمی‌ترسد كه‌ بار ديگر دستگيرش‌ كنند؟ در پاسخ‌ چنين‌ می‌گويد: چندان‌ فرقی‌ بين‌ درون‌ و بيرون‌ زندان‌ نيست‌. اگر قرار باشد كه‌ نه‌ حرف‌ بزنم‌ و نه‌ بنويسم‌، سراسر كشور حكم‌ زندان‌ را دارد، منتهی‌ بزرگتر

________________________________________

توضيح‌ تكميلی‌

از آنجا كه‌ گزارش‌ روزنامه‌ فرانكفورتر الگمانيه‌ (۲۲ اوت‌ ۲۰۰۰) گزينشی‌ از يك‌ مصاحبه‌ بلند با اينجانب‌ است‌ ط‌بيعی‌ است‌ كه‌ بواسطه‌ اين‌ گزينش‌، يا در ترجمه‌ مطالب‌، يا در درك‌ مقصود، خطايی‌ رخ‌ داده‌ باشد برای‌ رفع‌ هرگونه‌ سوء برداشت‌ احتمالی‌، اهم‌ نكاتی‌ از مصاحبه‌ را كه‌ در گزارش‌ ناقص‌ درج‌ شده‌ است‌، به‌ اختصار متذكر می‌شوم‌

اگر خواهان‌ ولايت‌ فقيه‌ هستيم‌، دمكراسی‌ بايد از ميان‌ برود، همچنان‌ كه‌ اگر خواهان‌ دمكراسی‌ هستيم‌، اين‌ امر با ولايت‌ فقيه‌ ممكن‌ نيست‌

ولايت‌ سياسی‌ فقيه‌ بخشی‌ از تعاليم‌ ضروری‌ اسلام‌ شيعی‌ نيست‌، بلكه‌ برداشت‌ خاص‌ برخی‌ از فقيهان‌ شيعه‌ از چند روايت‌ است‌

اسلام‌ و دمكراسی‌ در نظ‌ريه‌ جمهوری‌ اسلامی‌، آنگونه‌ كه‌ من‌ باور دارم‌، قابل‌ جمع‌ است‌. اين‌ نظ‌ريه‌ دو مولفه‌ دارد

رعايت‌ تكاليف‌ دينی‌، و

رعايت‌ حقوق‌، رضايت‌ و خواست‌ مردم‌

اگر هر يك‌ از اين‌ دو امر منتفی‌ شد، ديگر جمهوری‌اسلامی‌ در كار نخواهد بود و تنها با رعايت‌ هر دو مولفه‌ جمهوری‌ اسلامی‌ محقق‌ می‌شود

اگر روزی‌، خدای‌ نخواسته‌، خواست‌ مردم‌ با تعاليم‌ دينی‌ در تضاد افتاد، چه‌ بايد كرد؟ در پاسخ‌ اين‌ سوال‌ دو راه‌ در پيش‌ است‌

يكی‌ اينكه تكاليف‌ دينی‌ را بر خواست‌ مردم‌ مقدم‌ بداريم‌ و با زور تكاليف‌ دينی‌ را محقق‌ كنيم‌و برخلاف‌ نظ‌ر اكثريت‌ حكومت‌كنيم‌، و دين‌ را با اكراه‌ به‌ جامعه‌ تحميل‌ كنيم‌

راه‌ ديگر اين‌ است‌ كه‌ در عمل‌ به‌ خواست‌ مردم‌ اعتنا شود، ولو اينكه‌ معتقد باشيم‌ به‌ لحاظ‌ نظ‌ری‌ خواست‌ اكثريت‌ مردم‌ نادرست‌ و غيرمشروع‌ است‌. در اين‌ صورت‌ وظ‌يفه‌ اقليت‌ دينداراين‌ است‌ كه‌ جامعه‌ را از ط‌ريق‌ فعاليتهای‌ فرهنگی‌ با تعاليم‌ اسلامی‌ آشنا كنند و بكوشند وجدان‌ دينی‌ و التزام‌ مردم‌ را به‌ آموزه‌ها و تعاليم‌ دينی‌ بازسازی‌ كنند، تا دوباره‌ اكثريت‌ جامعه‌ اسلام‌ را انتخاب‌ نمايند

می‌پندارم‌ مردم‌ را نمی‌توان‌ با غل‌ و زنجير به‌ زور به‌ بهشت‌ برد. معتقدم‌ تعاليم‌ اسلامی‌ با راه‌ حل‌ اول‌ منافات‌ دارد و راهكار دوم‌ را تجويز می‌كند

محسن‌ كديور ۴/۶/۱۳۷۹