گل آلود کردن فضای نقد علمی

گل آلود کردن فضای نقد علمی

روزنامه رسالت در سرمقاله امروز سه شنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۱ خود با عنوان «آنتی تز انقلاب!» به قلم محمدکاظم انبارلویی  نوشته «محسن کدیور با پخش یک ویدئو در فضای مجازی، ….  رسما در این ویدئو از سروش و مجتهد شبستری به‌عنوان جاعلین این دین جدید یاد می‌کند و از آنها تبری می‌جوید.» دنیای اقتصاد و خبرآنلاین هم به نقل از رسالت همین عبارات را نقل کرده اند.

ویدئوی مورد اشاره با عنوان «تجدیدنظر طلبان دینی» و زیرنویس «محسن کدیور در این گفتار به خصوص از تجزیه طلبان دینی [تجدیدنظرطلبان دینی!] سخن می‌گوید. وی انتقاداتی به این طیف دارد.» در تاریخ جمعه ۱۰ تیر ۱۴۰۱ در یک کانال تلگرامی به نامه جرعه منتشر شده است. مراجعه به این کانال نشان می دهد که گردانندگان کانال کلیپهای مشابهی درباره چهره هایی با گرایشهای گوناگون ساخته و منتشر کرده اند. این کلیپ در سطح وسیعی مورد استقبال قرار گرفته و از طرق مختلف برای خود من هم فرستاده شده است. به سازندگان این کلیپ اشکالی نیست، و از آنها باید تشکر کرد. ای کاش تاریخ اصل سخنرانی را هم در ذیل کلیپ می گذاشتند.

این کلیپ ۵ دقیقه و ۲۶ ثانیه ای برگرفته از این سخنرانی من است: طیف‌های جدید اسلامی در ایران معاصر: تندروها، نوسنتی‌ها و تجدیدنظرطلبان دینی (۸ اسفند ۱۴۰۰، مدت: یک ساعت و ۵۲ دقیقه، به علاوه یک ساعت پرسش و پاسخ) که ویدئوی کامل، فایل صوتی و متن کتبی آن در دو فرمت در وبسایت من و دیگر شبکه های اجتماعیم در تاریخ مذکور منتشر شده است.

مطالبی که در سرمقاله مذکور به من نسبت داده شده «کذب محض» است: اولا ساختن و پخش این کلیپ هیچ ارتباطی با اینجانب ندارد. ثانیا تعابیر به کار رفته در سرمقاله مذکور برداشت و تلقی رسمی است و مطلقا در گفتار و نوشتار من به کار نرفته است.

اینجانب به برخی از این طیف‌های پنج‌گانه انتقاد دارم و انتقادات خود را نیز به شیوه علمی و اخلاقی ابراز کرده و می‌کنم. واضح است که با بسیاری از مسلمانان سنتی، نوسنتی، نواندیش و تجدیدنظرطلب از جمله شخصیتهای محترمی که از آنها در کلیپ و سرمقاله نامبرده شده «دوست» هستم و به لحاظ سیاسی هم‌موضع و مشترکا منتقد جمهوری اسلامی هستیم. اما مواضع مشترک سیاسی باعث نمی‌شود نقدهای دینی نادیده گرفته شود. شیطنتهایی از قبیل آنچه سرمقاله نویس روزنامه رسالت در پیش گرفته گل‌آلود کردن فضای نقد علمی از طریق افترا و حواشی سیاسی است. از نقد علمی استقبال می کنم. کسی سراغ تعریضهای تخریبی می رود که توان نقد علمی ندارد.

این عبارات خود را در گفتار مذکور تکرار می کنم: «من تمام قد از «حق آزادی بیان» مسلمانان تجدیدنظرطلب ایرانی بلکه دیگر تجدیدنظرطلبان و منتقدان اسلام دفاع می کنم. با امر اندیشه ای باید مواجهه اندیشه ای کرد، نه مقابله حذفی. نقد قولْ نقد قائل نیست. مسلمان تجدید نظرطلب مجاز است بگوید اسلام این‌گونه است که او فهمیده است. منتقد هم حق دارد بگوید به این دلایل این‌گونه معرفی اسلام نادرست است و منجر به انحلال اسلام می شود.»