محسن كديور ـ رييس گروه فلسفه دانشگاه تربيت مدرس ـ در همايش عرفان، اسلام، ايران و انسان معاصر كه در باشگاه دانشجويان دانشگاه تهران برگزار شد، با بررسي اجمالي رساله «حقيقت العشق»، نگاه سهروردي به مقوله عشق را نگاهي فيلسوفانه و عارفانه توصيف كرد.
رييس انجمن دفاع از آزادي مطبوعات، با بررسي رابطه عقل و عشق از ديدگاه سهروردي، او را عارفي توصيف كرد كه دل در گرو عقل و عشق داشته است.
وي اظهار داشت: شنيدن سخن عشق از سهروردي از آنجا حايز اهميت است كه عارفان تنها دل در گرو عشق و فيلسوفان قدم در بارگاه عقل دارند و اما سهروردي حق عقل وعشق را توامان ادا ميكند.
اين استاد فلسفه دانشگاه، همچنين به كتابهاي «حكمت الاشراق» و «پرتو نامه» اشاره كرد كه درهر دو سند كه يكي به زبان عربي و ديگري به زبان فارسي نگاشته شده، عشق به عنوان رابطه وجودي بين موجودات متعالي و انوار طوليه و عرضيه شناخته و بررسي شده است.
كديور به بررسي رابطه عقل و عشق در رساله «حقيقت العشق» سهروردي پرداخت و گفت: سهروردي عقل را مخلوق خدا با سه فرزند و يا گوهري با سه صدف «حسن» و «عشق» و «حزن» دانسته است.
رييس گروه فلسفه دانشگاه تربيت مدرس، جاي پاي افلاطون را در نوشتههاي سهروردي مشهود توصيف كرد؛ اما وارد كردن بحث حزن را در كنار مقوله «حسن» و «عشق» كاري بديع دانست.
وي ابتكار ديگر سهروردي را در اين رساله، بيان رساله به زبان حال و به نقل از زبان «عشق» ، «حسن» و «حزن» ذكر كرد و گفت: در اين اثر براي نخستين بار در زبان فارسي، عارفي عشق را به زبان آورده و از زبان او سخن گفته است.
كديور اظهار داشت: در اين اثر، عشق در پاسخ به زليخا كه از او ميخواهد خود را معرفي كند، خود را از بيتالمقدس ميداند كه چون عرب باشد «عشق» و چون عجم باشد «مهر» خوانده ميشود.
اين استاد دانشگاه گفت: در «مونس العشاق» ۱۲ فصل وجود دارد كه هشت فصل آن زبان حال دارد و سهروردي در چهار فصل نهايي آن به تفسير عارفانه – فلسفي از عشق ميپردازد.
وي افزود: اين رساله كاملا مردانه است و به جز زليخا در هيچ جاي آن به وجود زني اشاره نميشود؛ تا جايي كه حتا عشق، حزن و حسن به عنوان سه پسر عقل معرفي ميشوند.
كديور خاطرنشان كرد: در اين اثر يوسف در قالب «حسن»، زليخا در شمايل «عشق»، يعقوب در صورت «اندوه و حزن» وارد ميشوند.
او نگاه سهروردي به انسان را نگاهي كاملا خوش بينانه توصيف كرد و افزود: سهروردي در نخستين بحث تمثيلي خود در اين راستا انسان را مملو از حسن معرفي ميكند كه اين نگاه، نگاهي خوشبينانه و همچون نگاه اسلام به انسان است.
وي رابطه حسن با كمال و جمال ازديدگاه سهروردي را در بخش بعدي سخنانش بررسي كرد و گفت: به گفته سهروردي، «حسن» برادر بزرگتري است كه وكيلي با نام «عشق» دارد و لذا از نظر او نميتوان به كمال رسيد؛ مگر از طريق عشق.
كديور تاكيد كرد:از نظر سهروردي در وجود شخص عاشق چيزي ويران و چيزي بنا نهاده ميشود.
وي اظهار داشت: سهروردي در اين بخش از «حقيقت عشق»، هر عشقي را حاوي محبت ميبيند، اما معتقد است كه هر عشقي، «عشق» بلكه نخستين عرصه عشق را شناخت، سپس «محبت» و در مرحله نهايي «رسيدن به عشق» ميداند.
كديور يكي از مباحث زيباي كتاب سهروردي را ريشهيابي «عشق» دانست و افزود: سهروردي عشق را برگرفته از ريشه عشقه ميداند، پيچكي كه با استوار شدن در زمين دور درخت ميپيچد و آنچنان او را شكنجه ميكند تا جان او گرفته شود.
وي افزود: از نظر سهروردي، انسان هم درخت ملكوتي است كه دو بخش «حبالقلب» و «وجود مادي» دارد و كسي كه عاشق است، بايد بميرد تا درخت ملكوتي وجود او به اوج خود برسد.
اين استاد دانشگاه تربيت مدرس گفت: در بخش آخر «مونس العشاق» زيباترين بند رساله سهروردي آورده شده است كه از منظر سهروردي «عشق در هر شهري كه وارد شود بايد از براي او گاوي (كه همان نفس است) قرباني شود».
وي با اشاره به كتابهايي بيشماري كه با بررسي رساله «مونسالعشاق» نگاشته شده است، اظهارداشت: «ابن تركه اصفهاني» مهمترين رساله را در اين باب دارد. او در رساله «عقل و عشق» خود به تبعيت از سهروردي، فرمانروايي انسان را با عشق ميداند و عشق را «شاه شهر و عقل را وزير همان شهر» معرفي ميكند.
كديور گفت: سهروردي فيلسوف و عارفي است كه رسيدن به عشق جاويدان را با رسيدن به شهر جاويدان خرد يا عقل فعال ميسر ميداند.
________________________________________
تهران- خبرگزاري كار ايران
سهروردي رابطه عشق و معرفت و محبت را ذكر ميكند و ميگويد محبت اعم از عشق است و آنگاه رابطه عشق و معرفت را بيان ميكند؛ از نظر او عشق با معرفت آغاز ميشود, از محبت در ميگذرد تا مرتبه بالا به عشق برسد.
به گزارش خبرنگار فرهنگ و انديشه ايلنا در همايش عرفان، اسلام، ايران و انسان معاصر، دكتر محسن كديور، استاد و رييس گروه فلسفه دانشگاه تربيت مدرس با عنوان” سهروردي و عشق” سخنراني كرد. وي گفت: سهروردي”احسن القصص” را عشق دانسته, در واقع عقل كانون فلسفه است و عشق محور عرفان.
وي با اشاره به اينكه سهروردي حكيم اشراقي است, افزود: در آغاز”حكمت الاشراق” حكيم را متاله در بحث دانستهاست؛ لذا حكمت اشراق انتزاجي از ذوق اشراقي و استدلال برهاني است و حكيم اشراقي دل در گرو عقل و عشق دارد.
كديور خاطرنشان كرد: از سهروردي حديث عشق شنيدن نغز است تا اينكه از عارفان بشنويم؛ چون عارفان يكسره از عشق صحبت كردهاند و فيلسوفان از عقل بيشتر از عشق سخن گفتهاند اما سهروردي بايد حق عقل و عشق را ادا كند.
وي با اشاره به اينكه بديل در كار سهروردي پرداختن به رابطه عقل و عشق است, گفت: سهروردي در كتب فلسفي و رساله”مونس العشاق” به عشق ميپردازد كه اين عشق رابطه وجودي بين موجودات متعالي (انوار) است. انوار در آثار سهروردي با هم رابطه عاشقانه دارند. سهروردي از”محبت” صحبت ميكند و گاهي از”شوق” و به ندرت”عشق” را به كار ميبرد.
كديور افزود: سهروردي در حكمت الاشراق صرفا رابطه عاشقانه را بين همه موجودات مطرح كردهاست اما اوج كار او در رساله”مونس العشاق” است كه اين رساله سرمشق بسياري از ادباي ايراني قرار گرفتهاست.
وي گفت: سهروردي در رساله حقيقتالعشق بحث رابطه عقل و عشق را تفسير كرده و به سياق حكما پيش رفتهاستو به نظر ميرسد در اين رساله از عقل دو معنا اراده كردهباشد كه يك معنا به سياق عرفاست, چراكه عقلي كه سهروردي به دنبال آن بود واژهاي معادل روح يا روح اعظم است.
كديور با اشاره به اينكه رساله مونس العشاق با اينكه انتظار ميرود كاملا عارفانه باشد فلسفي است, افزود: عقل داراي اعراض سه گانه حسن(نيكويي)، عشق (مهر) و حزن (اندوه) است.
وي خاطرنشان كرد: حزن در هيچ رسالهاي به ميزان رساله”مونس العشاق” برجسته نيست. به هر صورت يكي از مهمترين كارهاي سهروردي در مونسالعشاق آوردن حزن در رده عشق و حسن است و كار تازه ديگر سهروردي در اين رساله، سياق زبان حالي است كه او انتخاب ميكند. اين اولين كار در زبان فارسي است كه حكيمي از زبان عشق سخن ميگويد.
كديور اظهار داشت: رساله مونس العشاق دوازده فصل كوتاه دارد كه هشت فصل آن زبان حال است. اما در چهار فصل آن شروع به تفسير عارفانه ـ فلسفي از عشق كرده و رابطه عشق و معرفت را بيان ميكند. او نردباني را توصيف ميكند كه پله اول آن”معرفت”، پله دوم “محبت” و پله سوم آن”عشق” است و عشق بالاترين مرتبههاست.
وي گفت: سهروردي دو نكته را درباره خلقت بيان ميكند.او خلقت آسمانها و زمين را آميختهاي از حسن و عشق ميداند و ميگويد”آدم سراسر توسط حسن تسخير شد”. او ديدي خوش بينانه نسبت به آدم دارد كه ديدي كاملا اسلامي است و در سهروردي نكته قوت محسوب ميشود.
كديور اظهار داشت: سهروردي در تمثيل زليخا ميگويدحسن يوسف است،”عشق” زليخاست و”اندوه”و”حزن” يعقوب است.
وي افزود: در قسمت دوم رساله”مونس العشاق” رابطه حسن را با كمال و جمال تبيين ميكند. به نظر او”حسن” همان كمال و جمال است و هر انساني در طلب كمال و جمال است. بعد ذكر ميكند: به حسن نتوان رسيد الا به عشق.
كديور گفت: سهروردي رابطه عشق و معرفت و محبت را ذكر ميكند و ميگويد محبت اعم از عشق است و آنگاه رابطه عشق و معرفت را بيان ميكند. از نظر او عشق با معرفت آغاز ميشود و از محبت در ميگذرد تا مرتبه بالا به عشق برسد.
وي اظهار داشت: وجود انسان درختي ملكوتي دارد, عاشق بايد بدن مادي را از بين ببرد تا به حبهالقلب برسد.
كديور خاطرنشان كرد: آخرين قسمت رساله مونس العشاق يكي از بندهاي شاهكار اين رساله است. از نظر او تا زمانيكه گاو نفس كشته نشود انسان عاشق نميشود.
وي گفت: اولين كسي كه از رساله مونس العشاق سهروردي سود جست و منظومهاي سرود “عرب شاه يزدي” در قرن هشتم است و بعد از آن “مجالس العشاق” است كه نويسنده آن مشخص نيست و مهمترين رسالهاي كه از مونس العشاق سود جسته است رساله”عقل و عشق است.
كديور در پايان سخنان خود اظهار داشت: سهروردي وقتي عشق را معرفي ميكند, ميگويد شهري كه توبه آن خواهي رسيد. بايد مرارتها را سپري كني و آنجا پيري است به نام خِرد. بعد از همه مرارتها به آب حيات خواهي رسيد و در آب حيات غسل خواهي كرد و از آن خواهي نوشيد و آن گاه به عشق خواهي رسيد.