كتب اهل سنت؛ آكنده از حقانيت امامت حضرت علی (ع)
گروه انديشه: فرهنگ رايج در طول تاريخ اسلام، شيعهگی را جرم میشمرده و از شيعيان به رافضيان تعبير میشده است اما عجب اينجاست كه در همين فضا، فضائل علی (ع) و حتی حقانيت امامت آن حضرت، كتب اهل سنت را آكنده كرده است.
به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، غدير، عيد كمال دين است و اگر از رسول خدا (ص) نقل شده است كه فرمودند: «غدير، برترين عيد امت من است»، اين كلام ناظر بر حقيقتی آشكار است؛ چرا كه فطر و قربان با همه عظمت و اهميت آنها، عيد كمال جستن مسلماناناند ولی غدير عيد كامل شدن اسلام.
نخستين عنوان كه از موضوع «غدير در منابع اهل سنت» به ذهن متبادر میشود، «الغدير»؛ يعنی اثر بیبديل دانشمند مجاهد مرحوم علامه عبدالحسين امينی است. كتابی كه نتيجه نيم قرن تلاش اسطورهای ايشان در تحكيم «واقعه غدير خم» و واقعيت پيام آن، مبتنی بر منابع اهل سنت است. مجموعهای كه مورد تقدير بسياری از علمای اهل سنت قرار گرفت از جمله آنان كه در قالب تقريظهای متعدد، به تجليل از اين كتاب پرداختند. (و برخی از آنها در ابتدای مجلد اول «الغدير» چاپ شده است.)
در اين مختصر نمیتوان توصيفی در خور «الغدير» ارائه كرد و تنها به ذكر ترجمه بخشی كوتاه از عبارات نويسنده مشهور «عبدالفتاح عبدالمقصور» میپردازيم. وی میگويد: «نزديك بود در مواجهه با عالم وسيعی از معرفت، هوش از سرم بپرد. ديدگانم را ميان سطور و كلمات اين كتاب میگرداندم. آيا اين حقيقتاً يك كتاب است؟ آيا اين يك بركه است؟ [اشاره به نام كتاب «الغدير» كه معنای لغوی آن بركه است.] نه بلكه اين دريايی است آكنده از مرواريد. مرواريدهای گوناگون در رنگارنگ كه عقلها و قلبها در مشاهده آنها جبران میشود و چشمان خردمندان در برابرش خيره میگردد…»
استناد به منابع تسنن به ويژه در موضوع «امامت» سيره هميشگی دانشمندان شيعی از قرون اوليه اسلام بوده است كه در چند قرن اخير توسط بزرگانی چون شهيد قاضی نورالله شوشتری (م 1019 ق) كه جان خود را بر اين راه نهاد، در كتاب «احقاق الحق» علامه ميرحامد حسين هندی (م 1306 ق) و بالاخره جناب علامه امينی (م 1390 ق) به اوج خود رسيد.
انگيزه اصلی در چنين تأليفاتی، طبعاً آفتابی كردن اين حقيقت بوده كه اصول مذهب تشيع چنان متقن و استوار است كه میتوان آنها را حتی بدون اتكا به منابع شيعی و تنها با بهرهگيری از منابع مورد اعتماد اهل سنت به قوت ثابت كرد.
نياز دوباره ما به «الغدير»
گرچه آثاری چون «الغدير» حقانيت تشيع را حتی به مخالفان ثابت و حجت را بر مخاطب خود تمام میكند اما بايد گفت كه امروزه در جامعه ما، مشی علمی «الغدير» كاركردی جديد يافته است. شرح مطلب اين كه متاسفانه گاه در دوران، عنوان روشنفكری، با مفهومی غلط و متعارض با معنای اين لفظ بر قالبهای ناساز و ناموزونی اطلاق میشود كه تناسبی با روشنی و فكر ندارد.
اصطلاح پر معنای «روشنفكر» گويا در زمانه ما تعريف جديدی نيز يافته، چنان كه انگار «هر كس بيشتر انكار كند، روشنفكرتر است»
و در اين ميان مهمتر از ارايه دليل و مدرك و شاهد و قرينه، اصل «انكارورزی» است، انكار نفی حقايق و سنتها و شعائر دينی، كه گاه متأسفانه به حد ساختارشكنی میرسد.
البته كه ساختار غلط بايد شكسته شود، سنتهای خرافی بايد طرد گردد و … اما با ارائه دليل نه بحثهای ضعيف علمی و گاه عوامگرايانه كه محور اصلی آنها را «انكارورزی» تشكيل میدهد.
متأسفانه در ميان جماعتی از اين طيف، انكار منابع شيعی چنان رايچ گشته كه بهتآور است و در اين بين «قرائتهای جديد از تشيع» نو به نو از راه میرسد. اين سخنان گرچه چندان مورد اعتنای جامعه ما قرار نمیگيرد اما اين از لزوم و ضرورت نقد آنها نمیكاهد.
در چنين فضايی، در برابر كسانی كه بیمحابا اعتبار منابع شيعی را زير سوال میبرند و معانی و تعاريف جديد آنان از امامت، اركان اصلی اين نصب الهی؛ يعنی نص و انتصاب از جانب خداوند و اعلام آن از سوی رسول اكرم (ص) را كنار مینهد، موضوع «غدير خم» چون سدی برمیافرازد و از دل تاريخ، حق را آشكار میسازد و بررسی ادله و اسناد آن در منابع اهل سنت راه هرگونه بهانه جويی را مسدود میكند.
مجدداً تأكيد میكنيم كه استناد سلف شيعه به منابع تسنن، بر سبيل تقويت و تحكيم بيش از پيش ادله از يك سو و الزام اهل سنت از سوی ديگر بوده است توضيح كه ايشان ضمن اعتقاد قوی به اعتبار منابع شيعی، با استناد به منابع تسنن نشان دادهاند كه مدارك مخالفان نيز ادعاهای شيعه را در مسائل اختلافی، ثابت میكند، اما سخن ما اين بود كه اين استنادات امروز در مقابل «شيعيان منكر منابع شيعی!» نيز كاراست.
مقدمه ضروري در مراجعه به منابع تسنن
زمانی كه بخواهيم مسائل مربوط به فضائل و شئون اهل بيت ـ عليهم السلام ـ را در منابع تسنن بررسی كنيم بايد نيم نگاهی به مواجهه صورت گرفته با عترت پيامبر اكرم (ص) در طول تاريخ اسلام داشته باشيم تا بدانيم كه ميراث مكتوب پيش روی ما، در چه فضايی شكل گرفته است.
به اين موضوع كه خود مستقيماً حائز اهميت زياد و نيازمند ارائه بحث تفصيلی است، به طور اختصار اشاره میكنيم:
پس از رسول اكرم (ص) در دوران خلفا، نقل احاديث آن حضرت بسيار محدود و نوشتن آن ممنوع گرديد و اين منع تا پايان قرن اول ادامه يافت. اميرالمومنين ـ عليه السلام ـ دوران 25 ساله پيش از خلافت خود را چنين توصيف فرموده است: «صبر كردم در حالی كه خار در چشم و استخوان در گلو داشتم» (نهجالبلاغه / خطبه 3) حضرت از جمله در توصيف فشارهای جان فرسايی كه در اين دوره بر ايشان وارد میشد فرمودهاند: «اگر سخن گويم، میگويند برای به دست آوردن قدرت، حريص است و اگر سكوت كنم میگويند از مرگ میهراسد»(خطبه 5) و اين نشان میدهد كه امام ـ عليه السلام ـ در بيان اوصاف و ويژگیهای خويش تا چه حد در تنگنا بودهاند.
مظلوميت اميرالمومنين ـ عليه اسلام ـ حتی در دوران پنجساله حكومت، خود حديث دردناك ديگری است. از آن پس نيز كه كار به دست معاويه افتاد و دشمنی با علی (ع) سكه رايج روزگار گشت. لعن آن ولی برگزيده خداوند در سراسر بلاد گسترده اسلامی مقرر شد و تا شصت سال ادامه يافت.
جعل حديث در طعن امام متقيان مشمول جوايز بزرگ حكومتی شد و شيعهكشی در دستور كار حاكمان قرار گرفت كه تا امروز به اشكال مختلف ادامه دارد. منابع حديثی اهل سنت در چنين فضايی شكل گرفت و اين چنين است كه به طور مثال «صحيح بخاری» ـ به عنوان مهمترين منبع حديثی تسنن ـ از دروازه شهر علم پيامبر، حضرت علی (ع)، تنها نوزده حديث نقل كرده است ولی از شخصی همچون «ابوهريره» كه ـ صرف نظر از تحليل شخصيت او ـ در اواخر عمر پيامبر اكرم (ص) مسلمان شد، بيش از پانصد حديث.
در اكثر طول تاريخ اسلام، فرهنگ رايج، شيعهگی را جرم میشمرده و از شيعيان به رافضيان تعبير میشده اما عجب اينجاست كه در همين فضا، فضائل علی ـ عليه السلام ـ و حتی حقانيت امامت آن حضرت، كتب اهل سنت را آكنده است. «بررسی غدير در منابع تسنن» بايد با اين توجه و از اين زاويه صورت پذيرد.
غدير در «الغدير»
علامه امينی اصل حديث غدير را از يكصد و ده صحابی و هشتاد و چهار نفر از تابعان (مستند به منابع تسنن) نقل كرده است. ايشان همچنين نام سیصد و شصت دانشمند اهل سنت را كه در آثار خود اين حديثها آوردهاند، ذكر كرده است.
اين مقدار كافی است تا معلوم شود اصل ماجرای غدير متواتر بوده و در اين كه چنين واقعهای رخ داده، ترديدی راه ندارد.
در اينجا نمونههايی را (به نقل از جلد اول الغدير) میآوريم:
ـ متقی هندی، دانشمند مشهور تسنن در «كنز العمال» روايتی را از زيدبن ارقم و ابوسعيد خدری به نقل از طبری به اين شرح آورده است: «رسول خدا (ص) هنگام بازگشت از حجةالوداع، در غدير خم فرود آمد سپس به پا خواست و فرمود: …. من در ميان شما دو چيز گرانقدر به جا میگذارم؛ كتاب خدا …. و عترت من، اهل بيتم … اين دو از يكديگر جدا نمیشوند تا اين كه در كنار حوض بر من وارد شوند.
سپس فرمود: خدا مولای من است و من مولای هر مؤمنم آنگاه دست علی را گرفت و فرمود: هر كه من مولای اويم، اين علی مولای او است.»
اين حديث را حاكم نيشابوری در كتاب مهم «المستدرك علی الصحيحين» نقل كرده و آن را بر شرط بخاری و مسلم صحيح دانسته است. معنای اين سخن آن است كه حديث فوق مطابق ملاكهای لحاظ شده در صحيح بخاری و صحيح مسلم كه مهمترين منابع حديثی تسنناند، معتبر است.
ـ برخی از جمله شيخ الاسلام حموئی، حافظ ابونعيم اصفهانی و حاكم حسكانی نقل كردهاند كه پيامبر خدا در غدير خم فرمودند: «الله اكبر بر اكمال دين و اتمام نعمت و خشنودی خداوند بر رسالت من و ولايت علی بن ابیطالب پس از من.»
ـ حافظ هيثمی به نقل از طبرانی و ديگران نقل كردهاند كه پيامبر اكرم(ص) در غدير خم، از حاضران بر توحيد و رسالت خويش اقرار گرفت سپس فرمود: «هر كس خدا و رسولش مولای اويند، اين علی مولای اوست…»
ـ در بسياری از آنچه در منابع تسنن نقل شده، قبل از جمله «من كنت مولاه فهذا علی مولاه» اين سخن از رسول خدا (ص) نقل شده كه از حاضران اقرار گرفتند: «آيا من از شما به خودتان اولی (صاحب اختيارتر) نيستم؟» و همه گفتند «بلی يا رسول الله»
علامه امينی نام شصت و چهار نفر از دانشمندان اهل سنت كه اين سخن را نقل كردهاند، ذكر كرده است. بنابراين پيامبر اكرم (ص) بالاترين شأن خود كه صاحب اختياری مومنين است مقدمه اعلام مولا بودن حضرت علی ـ عليه السلام ـ قرار دادهاند.
از اينجا میتوان به روشنی دريافت كه معنای «مولی» در عبارت ياد شده سرپرستی بر مسلمانان است و نه فقط دوستی؛ زيرا اعلام اين كه صرفاً علی را دوست بداريد، هماهنگی و سازگاری با آن مقدمه مهم ندارد.
ـ در بخش ديگر علامه اين نزديك به سی مورد از احتجاجات نقل شده به ماجرای غدير خم را كه از سوی اميرالمومنين ـ عليه السلام ـ و ديگران صورت پذيرفته نقل كرده است.
دريافت شاعران از حادثه غدير در طول دوازده قرن
صاحب «الغدير» در كنار بررسیهای عميق و گسترده در اسناد حديث غدير، در اقدامی ابتكاری با جمعآوری اشعاری كه از روز غدير تا قرن دوازدهم هجری در عالم اسلام سروده شده، نشان داده است كه سرايندگان اين اشعار، از حادثه غدير چه پيامی را دريافتهاند.
نخستين اين شعرا «حسان بن ثابت انصاری» است كه شعر خود را در غدير خم و با كسب اجازه از رسول خدا قرائت كرده است. علامه 12 منبع تسنن برای اين شعر ذكر كرده و ترجمه دو بيت آن چنين است: «سپس فرمود ای علی برخيز كه به امامت و هدايتگری تو پس از خويش خشنود گشتم. پس هر كه من مولای اويم اين شخص مولای اوست و شما پيروان راستين او باشيد.» (الغدير 2/347)
شاعر ديگر، صحابی جليلالقدر رسول خدا (ص)، «قيس بن سعد بن عباده» است كه به نقل منابع تاريخی، ابياتی را در جنگ صفين، در برابر اميرالمومنين ـ عليه السلام ـ قرائت كرده و ترجمه دو بيت آن چنين است: «علی امام ما و ديگران است كه آيه قرآن درباره او نازل شد، در روزی كه پيامبر (ص)فرموده: “هر كه من مولای اويم اين علی مولای اوست”» (الغدير 2/ 67)
حال پس از مروری بسيار گذرا بر موضوع «غدير در منابع تسنن» بايد از نظريه پردازانی كه امامت را به گونهای غير از معنای معهود آن تفسير میكنند و در تضعيف منابع شيعی نيز راه افراط و غلو را پيش میگيرند، پرسيد: «دريافت و تحليل شما از غدير خم چيست؟ و چگونه اين واقعه ترديدناپذير را با تفسيرهايتان از امامت و تشيع مطابقت میدهيد؟»