تشریح دیدگاه آیت الله العظمی منتظری درباره ولایت فقیه

دیدگاههای آیت الله منتظری و جنبش سبز

مصاحبه دکتر حمید دباشی با دکتر محسن کدیور

هفته سبز یازدهم؛ ۲ ژانویه ۲۰۱۰؛ ۱۲ دی ۱۳۸۸

دباشی: همانطور که می دانید آیت الله منتظری در شش ماه آخر عمرشان نقش خیلی اساسی در هم فکری وهمراهی با نهضت سبز را داشته اند از طرف دیگر ایشان یکی از بنیانگزاران جمهوری اسلامی هستند واز نظریه پردازان اصلی ولایت فقیه هستند، مایل هستم بدانم که به نظرشما نقش ماندگارآیت الله منتظری در نهضت سبز ودر آینده نهضت سبز چگونه است ؟

کدیور: فی الواقع اگر به سی سال پیش برگردیم، مفهوم ولایت فقیه در جغرافیای سیاسی و دینی آن روز نقشی که امروز دارد را نداشت. آن روز یک مفهومی بود در کنار مفاهیم دیگر آزمون نشده، و یک شخصیت کاریزماتیک مثل مرحوم آیت الله خمینی هم مصداق آن بود؛، لذا امثا ل آیت الله منتظری فکر می کردند اگر زمام امور را به دست فردی مانند آیت الله خمینی و با نظریه ای مانند ولایت فقیه بدهند ، مسائل جامعه بهتر پیش خواهد رفت.

دیدگاه مرحوم آیت الله خمینی چهارپایه داشت: اولا، معتقد به ولایت برمردم بود، ثانیا، این ولایت انتصاب ازجانب پیامبر یا امام غائب بود نه انتخاب از جانب مردم، ثالثا این ولایت مطلقه بود، به این معنا که تقیدی به قانون اساسی و حتی به احکام شرع نداشت، و رابعا زمامداری هم از آن فقیه بود.

مرحوم آیت الله منتظری به تدریج در هر کدام از این چهار پایه انتقاداتی را وارد کرد. اولا به جای ولایت با اینکه واژه را حفظ کرد اما به وکالت فقیه رسیده بود، وکالتی از جنس عقد لازم بین مردم وبین زمامدار که شرط ضمن عقدی دارد به نام قانون اساسی، لذا ایشان از آغاز با ولایت مطلقه فقیه مخالف بود و ولایتش مقیده بود، مقید به قانون اساسی واحکام اولیه شرع، این هم فرق دوم. ثالثا ایشان از همان آغاز انقلاب اسلامی به انتخاب فقیه از جانب مردم قائل بود ولذا ولایت ایشان انتخابی بود وکسی که به انتخاب قائل باشد به وکالت از جانب مردم قائل است.

از آن چهار پایه فقط در فقاهت آن با مرحوم استاد خود یکسان فکر می کرد و تا به آخر معتقد بود فقیه اعلم نظارت حقوقی وقانونی برجامعه داشته باشد ولذا می توانیم ذکر کنیم که دید گاه ایشان از ولایت فقیه با تطوری که داشت در مجموع نشان دهنده تحولی جدی در اندیشه سیاسی شیعه بود. در رابطه با جنبش سبزهم با توجه به واقعیت ایران که نزدیک به نیمی از جامعه ما سنتی می اندیشد، دیدگاه ایشان با واقعیتهای جامعه ما در راستای یک روند دموکراتیک قابل ارزیابی است.

دباشی: حال مسئله ای که ما با آن مواجه هستیم این است که ما در یک جامعه شیعه هستیم که در آن یک نهاد ولی فقیه است ولی در ضمن یک ولی عالی قدری هست که اصلا ً منکراین مقوله است ، این تضاد را شما چگونه می بینید؟

کدیور: جامعه شیعه بخصوص حوزه های علمیه هنوز مفهوم ولایت فقیه را نپذیرفته اند، یعنی با اینکه حدود سی سال است که درایران نهادی به نام ولایت فقیه داریم، اما اکثریت قاطع مراجع که نمایندگان واقعی حوزه های علمیه هستند، به ولایت مطلقه فقیه اعتقادی ندارند، نهایتاً به ولایت فقیه در امور حسبیه که نوعی برخورد اجتماعی ونه برخورد سیاسی با ولایت فقیه است، باور دارند.

لذا می باید بین سه مفهوم در ولایت فقیه تفکیک قائل شویم: اول، ولایت فقیه در امورحسبیه در حد امور شهرداری ها و بهداری ها، اموری که اگر به زمین بماند جامعه پیش نمی رود که این امور عمومی غیردولتی می شود، این را اکثر فقها قبول دارند وسیاسی نیست.

دوم، ولایت عامه فقیه، یعنی ولایت فقیه در حوزه عمومی مقید به احکام شرعی. این را یک اقلیتی از فقها به آن قائل هستند.

سوم، ولایت مطلقه فقیه یعنی ولایت فقیه در حوزه عمومی فراتر از احکام شرعی. مبتکر این نظریه مرحوم آیت الله خمینی است و برخی ونه همه شاگردان ایشان به آن باور دارند. مرحوم آیت الله خویی ذکر می کند که معظم فقهای امامیه قائل به ولایت مطلقه فقیه نیستند ونظری است که در میان خود فقها در اقلیت محض است.

براین اساس تردیدی نیست وقتی یک فقیهی که همه به اعلمیت او وبه فقاهت وافرش شهادت می دهند، (از جمله همین آقای خامنه ای [در پیام تسلیتش]) می گوید این شیوه ای که در ایران پیش گرفته شده، ولایت فقیه نیست، بلکه ولایت نظامی است، وآن چیزی که در ایران حاکم است نه جمهوری است ونه اسلامی است، مردم بی شک حرف این فقیه اعلم را باوردارند، نه حرف آن فردی که نه امتحانی پس داده، نه رساله عملیه از او منتشر شده است، نه در عالم فقاهت کسی پشمی به کلاهش می بیند.

دباشی: شما فکر می کنید بعد از اتفاقات عاشورای امسال آیا ما با یک تغییر ماهوی در نهضت سبز مواجه هستیم؟ و اگر این چنین است به چه معنا؟

کدیور: بحمد الله نیروی جوانی که در این نهضت هست فوق العاده امید بخش ومبتکرانه پیش می رود. با توجه به عظمت عاشورا در فرهنگ شیعه ایران، کسی که در روز عاشورا کشته شود با دیگر روزها فرق می کند. این وقایع می تواند در آینده جنبش موثر باشد. ضمنا ً مردم ترسشان ریخته است، این مطلب مهمی است. دو اتفاق را من در این جنبش به فال نیک می گیرم، اول ارتقاء فراوان آگاهی های سیاسی مردم است. مباحثی که قبلا ًدر میان نخبگان و روشنفکران وخواص بود الآن به توده مردم کشیده شده است ونقل ونبات تاکسی واتوبوس وخیابان وبازار درایران است. دوم اینکه مردم ترسشان ریخته است وبراحتی شعارهایی می دهند که قبلا ً در خانه هم می ترسیدند که این شعارها را بر زبان آورند.

چیزی که من در مورد عاشورا شنیده ام بسیاری ازمأمورین انتظامی وبسیجی ها با فرماندهان خودشان درگیرشده بودند وفرمانهای صادره برای تیر به سوی مردم را اجرا نمی کردند واین مسئله فوق العاده مهم است، یعنی وجدان دینی پاک همین جوانانی که تفنگ وباتوم به دستشان داده اند با شنیدن صدای یا حسین وحق طلبی وآزادی خواهی این مردم وجدانشان بیدارشده است وما مگر چیزی جز این می خواهیم ؟

فکر می کنم آینده جنبش سبز، سبز و روشن است. ما روزهایی پر تلاش تر در پیش خواهیم داشت واین وعده خداست که می گوید نصرت و یاری من نزدیک است. و آنچه که پیامبر اسلام فرموده است که حکومت با ظلم پایدار نمی ماند. از من پرسیدند که چرا گفتید که حکومت سقوط می کند؟ گفتم من چیزی جز ترجمان سخن خدا و رسولش نگفته ام. وقتی می گوید نصر من الله وفتح قریب ، یاری خداوند و فتح و پیروزی نزدیک است، چرا که این حکومت از میان همه روشهای سیاسی، ستمگری وبیداد گری را انتخاب کرده است، لذا سقوط او محتوم تاریخ است.

**

ویدیوی یوتیوب مصاحبه را از این جا دریافت کنید:

هفته سبز یازدهم با دکتر حمید دباشی