جلسه یازدهم: ایمان و عمل

خلاصه مطالب گذشته

انسان در ايمان آوردن به دنبال دستيابي به چيزي است كه ندارد. ايمان فعلي قلبي است، قابل امر و دعوت پذير است، اختياري است و با زور محقق نمي شود‌، تنها در ظرف اختيار مفيد است، داراي مراتب و قابل كاهش و افزايش است. زوال پذير، قابل آزمون، كتمان پذير تحول آفرين و قدرت زاست. ايمان ديني امري با فضيلت، باعث خشوع و تواضع و نرمي قلب و آرامش بخش است. بدون اطمينان هم حاصل مي شود، اما مراتب عالي آن اطمينان بخش است. با يقين نه تلازم دارد نه تمانع، اما عالي ترين مرتب آن ملازم يقين است. ايمان با شكاكيت و شك مستقر منافات دارد. ايمان ديني گوهر اسلام ابراهيمي و اسلام محمدي است، اما اسلام (ظاهري) تلازمي با ايمان ندارد.

ايمان و عمل

ايماني فعلي قلبي است، اعتماد اميدوارانه و متوكلانه به امري قدسي است، دل سپردن، گرويدن و باور كردن امري متعالي است با ايمان در انسان تحولي شگرف ايجاد مي شود كه تمام وجود او را در بر مي گيرد. ايمان، انسان را ديگر مي كند، ايمان يك نقطه عطف است، انسان قبل از ايمان با انسان بعد از ايمان تفاوت دارد، وقتي انسان به چيزي ايمان مي آورد، تناسبي با متعلق ايمان خود مي يابد، مؤمن با متعلق ايمان هم جهت همسو و هماهنگ مي شود. تمام اجزاي وجودي مؤمن در جاذبه اين امر جديد – متعلق ايمان – تعريف تازه أي مي يابند. انسان مؤمن در موقعيت جديدي كه قرار گرفته است،‌ اعمالي مرتكب مي شود كه بدون ايمان انجام نمي داد همينگونه كارهايي را ترك مي كند كه قبل از ايمان انجام مي داد. حوزه عمل از جمله عرصه هايي است كه بشدت از مقوله ايمان متأثر مي شود. نمي توان به چيزي ايمان داشت و در عمل بر خلاف آن مرتكب شد. آنكه عملش با قلبش همسو نيست، قلبش به سمتي گرايش دارد، و عملش به سمتي ديگر. ايمان راسخي ندارد. مي توان گفت: ايمان لوازم عملي دارد. عمل خارجي بروز ايمان قلبي است. عمل خارجي جزو ايمان نيست. ايمان فعلي قلبي است. بحث بر سر تلازم ايمان با اعمال هماهنگ با خود است. ايمان به هر امري اعمال مناسب آن امر را لازم دارد. نمي توان تصور كرد كه با ايمان در وجود انساني تحول ايجاد شده اما در عمل او هيچ نمودي پيدا نكرده باشد، مگر اينكه به ارتباط بين اعمال انساني و قلب او قائل نباشيم.

مراد از تفاوت اعمال انساني قبل و بعد از ايمان اين نيست كه لزوما در اين دو موقعيت عمل مشتركي نمي يابيم، بلكه مراد از اين است كه ايمان به هر امري مقتضات خاصي در مقام عمل دارد. اين اعمال خاص گاهي لزوما از يك مؤمن سر مي زند و در اعمال غير مؤمن معادل ندارد، همانند عبادت، و گاهي ظاهر عمل مؤمن و غير مؤمن همانند است. تفاوت در نيت و جهت عمل است و گاهي نيز مؤمن عملي را مجاز يا غير مجاز مي داند و نيز مؤمن همان عمل را بر عكس غير مجاز يا مجاز مي شمارد.

عمل جاي ايمان را نمي گيرد، ايمان نيز جانشين عمل نمي شود هر يك كاركرد و فوائد خاص خود را دارد.

ايمان ديني در اديان ابراهيمي: اولا: عمل جزء ايمان نيست، بلكه خارج از ايمان است. شاهد آن اينكه در موارد فراواني در قرآن كريم به تعبير “الذين آمنوا و عملوا الصالحات” بر مي خوريم كه ظهور در تغاير ايمان و عمل صالح دارد. اگر ايمان، عمل را در دل خود مضمر داشت اين تركيب لغو بود (يا حداكثر عطف تأكيدي جزء بر كل بود كه به هر حال خلاف اصل است.)

ثانيا: ايمان ديني لوازم عملي دارد. اين لوازم عملي در ادبيات ديني “عمل صالح” ناميده مي شود، و به مجموعه آن “شريعت” اطلاق مي شود. شريعت مجموعه اوامر و نواهي شرعي است، اعمالي كه مؤمن لازم است انجام دهد و اعمالي كه مؤمن مي بايد ترك كند. اين اعمال مقتضاي عملي ايمان ديني محسوب مي شود. اين اعمال توسط پيامبر به مومنان معرفي مي شود. ايمان اقتضاي اطاعت از اين اوامر و نواهي دارد. به عمل نكردن به مقتضاي عملي ايمان ديني. “معصيت” اطلاق مي شود.

ثالثا: رعايت كامل همه لوازم عملي ايمان ديني سازگار با درجات بالاي ايمان ديني است، به نحوي كه بين پايبندي واقعي مؤمن به لوازم عملي ايمانش با مرتبه ايمان ديني او نسبت مستقيم بر قرار است.

رابعا: ترك كامل همه لوازم عملي ايمان ديني دلالت بر بي ايماني فرد مي كند. بنابراين التزام عملي في الجمله لازمه ايمان ديني است. عمل نكردن به برخي لوازم ايمان ديني از سر تنبلي، سستي و بي رغبتي، عدم اهتمام، بي مبالاتي و … حكايت از سستي ايمان ديني است. اما دال بر بي ايماني نيست. تا اعتماد قلبي به خداوند باقي است و التزام عملي في الجمله د ر كار است، نمي توان قائل به بي ايماني شد عمل رعايت عملي برخي لوازم ايمان اماره سقوط از برخي درجات بالاي ايمان هست اما اماره بي ايماني نيست.

خامسا: رستگاري و سعادت واقعي دو شرط دارد: ايمان و عمل صالح. انتفاي هر يك باعث منتفي شدن سعادت مي شود. ايمان بدون عمل و نيز عمل صالح بدون ايمان كار ساز نيستند، اگرچه بي تأثير نيز محسوب نمي شوند.

سادسا: اعمالي به ارتقاي درجه ايمان ديني مي انجامد كه آگاهانه، آزادانه، با اختيار و مخلصانه صورت گرفته باشد، لذا اگر از سر عادت، يا اجبار يا ريا كاري اعمال ديني انجام گيرد، لزوما به حفظ يا ارتقاي ايمان نمي انجامد.

سابعا: اعمال ديني براي حفظ و ارتقاي ايمان ديني است نه بر عكس شريعت و دين چه در لغت و چه در واقع راهند و از راه مهمتر مقصد است. شريعت وسيله أي است، وسيله تقرب به خداوند، و سبب نگهداري و بالا بردن ايمان.

ثامنا: دو آفت جدي رابطه ايمان و عمل را تهديد مي كند: يكي اينكه: رعايت لوازم عملي ايمان ديني دشوار است و انسان با اينكه دل در گرو خدا دارد و قلبا مؤمن است، غالبا به دنبال مفري مي گردد كه اين لوازم عملي را ترك گويد. لذا ايمان بدون عمل، دين بدون شريعت، هميشه طرفدار داشته و دارد چرا كه بسيار آسان و كم هزينه است.

دوم: گاهي شريعت و عمل ديني از وسيله به هدف تبديل مي شود و فراموش مي شود كه مقصد مهم حفظ و ارتقاي ايمان ديني بوده است. شريعتي كه به رخوت ايمان منجر شود. و در مقابل ايمان بايستد نقض غرض است. تلقي فرماليستي و صورت گرايانه از دين غالبا به مناسك گرايي و غلبه ظاهر فقاهت بر باطن ديانت منجر مي شود. در اين تلقي انحرافي ديني، ايمان ديني بيش از همه آسيب مي بيند. دينداري يعني ايمان و عمل مؤمنانه بحث نسبت ايمان و عمل بطور گسترده در قرآن كريم مطرح شده است، در اين مجال تنها به برخي ابعاد آن به اجمال اشاره مي شود:

۱- ان الذين آمنوا و الذين هادوا و الصابئون و النصاري من آمن بالله و اليوم الاخر و عمل صالحا فلا خوف عليهم و لا هم يحزنون (مائده/۶۹)

مؤمنان، يهوديان، صائبان، مسيحيان، هر كس كه به خداوند و روز قيامت ايمان آورد و كار شايسته انجام دهد، هيچ بيمي بر آنان نيست و نه اندوهگين مي شوند.

۱) مراد از “الذين آمنوا” در صدر آيه ايمان به پيامبر خاتم است يعني الذين اسلموا ، مسلمانان به قرينه همنشيني با سه دين بعدي و تكرار ايمان به خداوند و روز جزا در اواسط آيه

۲) ملاك رستگاري كه در اين آيه (و آيه مشابه آن بقره / ۶۲) به عدم ترس (از آينده) و عدم حزن (از گذشته) تعبير شده است. يكي ايمان به خدا و آخرت است و ديگري عمل صالح. عناوين ظاهري بدون تحقق اين دو ملاك كاري ساز نيست.

۳) ايمان غير از عمل است، پس بدون هم محقق مي شوند. عامل غير مؤمن، مؤمن غير عامل.

۲- و الذين آمنوا و عملوا الصالحات سند خلهم جنات تجري من تحتها الانهار خالدين فيها ابدا وعدالله حقا و من اصدق من اليه قيلا /۱۲۲

و آنان كه ايمان آورده اند و كارهاي شايسته انجام داده اند آنان را به باغهايي در آوريم كه از فرودست آن جويباران روان است كه هميشه در آن جاودانند. خداوند به راستي وعده نموده است و سخن چه كسي از خداوند راست تر است.

– ليس بامانيكم و لا اماني اهل الكتاب، من يعمل سؤا يجزبه و لا يجدله من دن اليه و ليا و لا نصيرا /۱۲۳

(وعده خدا) بر وفق آرزوي شما و (هم) اهل كتاب نيست، هر كس كار بدي انجام دهد، به آن جزا داده مي شود و جز خداوند يارو مددكاري براي خود نمي يابد.

– و من يعمل من الصالحات من ذكر اوانثي و هو مؤمن فاولئك يدخلون الجنه و لا يظلمون نقيرا / ۱۲۴

و هر كس مرد يا زن، در حالي كه مؤمن است (كاري از كارهاي شايسته انجام دهد، اينان به بهشت در آيند و به كمترين ميزاني ستم نمي بينند.

– و من احسن دينا ممن اسلم وجهه لله و هو محسن واتبع ملة ابراهيم حنيفا و اتخذالله ابراهيم خليلا /۱۲۵

و چه كسي نيك آيين تر است از كسي كه نيكوكارانه روي خويشتن به سوي خدا نهاده از آيين ابراهيم كه پاك دين بود پيروي كرد و خداوند ابراهيم را دوست دارد. (نساء ۱۲۵-۱۲۲)

با توجه به آيات فوق:

۱) دو ضابطه حيات جاودانه در بهشت اخروي ايمان و عمل صالح است بدون تحقق اين دو ضابطه بهشت بدست نمي آيد.

۲) كسي با عنوان اسلام يا اهل كتاب – بدون ايمان و عمل صالح- به بهشت راه نمي يابد. كسي كه عمل ناپسند از او سر زند با هر عنواني مجازات مي شود.

۳) در سعادت اخروي جنسيت مطرح نيست، چه مرد و چه زن با ايمان و عمل صالح بهشتي مي شود.

۴) عمل صالح بدون ايمان به سعادت اخروي نمي انجامد.

۵) بهترين دينداري با تسليم همه جانبه به خداوند و نيكوكاري حاصل مي شود. تبعيت از اديان ابراهيمي لازمه اينگونه دينداري است.

مضمون اين آيات در آيات نحل/۹۷ و مؤمن /۴۰ نيز مشاهده مي شود.

۳- آيات ۱تا ۱۱ سوره مؤمنون:

– قد افلح المؤمنون /۱ به راستي مؤمنان رستگار شدند.

– الذين هم في صلاتهم خاشعون /۲ همان كساني كه در نمازشان فروتنند.

– و الذين هم عن اللغو معرضون /۳ آنان كه از (گفتار و كردار) بيهوده رويگردانند

– و الذين هم للزكاة فاعلون /۴ و كساني كه زكات مي پردازند.

– و الذين هم لفرجهم حافظون /۵ آنان كه ناموس خود را حفظ مي كنند.

– الا علي ازواجهم او ما ملكت ايمانهم قانهم غير ملومين/۶ مگر بر همسرانشان يا بر كنيزهايشان، بي گمان اينان سزاوار نكوهش نيستند.

– فمن ابتغي وراء ذلك فاولئك هم العادون/۷ پس هر كس (راهي) فراتر از اين بجويد، اينان تجاوز كارند.

– و الذين هم لا ماناتهم و عهدهم راعون/۸ و همانان كه امانتها و پيمان خود را رعايت مي كنند.

– و الذين هم علي صلواتهم يحافظون /۹ و كساني كه بر (گزاردن) نمازهايشان پايبندند.

– اولئك هم الوارثون/۱۰ اينانند كه وارثانند.

– الذين يرثون الفردوس هم فيها خالدون /۱۱ كساني كه (سرانجام بهشت) فردوسي را بدست آورند. آنان در آنجا جاودانه اند.

اولا: نمادهاي عملي ايمان در آيات فوق عبارتند از:

۱) فروتني در نماز

۲) پرهيز از لغو

۳) اداي ماليات ديني

۴) پاكدامني

۵) امانتداري

۶) وفاي به عهد

۷) مواظبت بر نمازها

ثانيا: هفت علامت فوق علامات انحصاري ايمان ديني نيست، نمونه أي از مهترين لوازم عملي ايمان ديني است. مؤمنان با چنين صفات عملي به بهشت مي روند

ثالثا: دو عبارت اقامه نماز و انفاق (اداي زكات) در بسياري از آيات مشابه تكرار شده است. اين تأكيد به ميزاني است كه اطمينان حاصل مي شود بارزترين نماد عملي ايمان ديني نماز و زكات است.

رابعا: اينكه هفت نماد عملي ايمان در سوره مؤمنون با خشوع در نماز آغاز شده و با محافظت بر نمازها پايان پذيرفته، دلالت بر اهميت وافر نماز دارد. انگار اقامه نماز مؤمن مفروغ عنه است. سخن در صفت خشوع مؤمن نمازگزار است. مؤمن در نماز به ديدار يار مي رود خاشعانه و متواضعانه. او نيك مي داند به درگاه چه كسي بار يافته و در اين حضور با قلبي نرم به تأثير از قرب حضور مي انديشد. مؤمن هرگز به ياد ندارد كاري مهمتر از نماز و تقرب به محضر خداوند باعث شده باشد يكي از نمازهايش ترك شود. مؤمن بهتر از هر كس مي داند در اين ديدار خاشعانه چه بركاتي نهفته است لذا هرگز خواب سحر گاهي را بر نماز مقدم نمي دارد. اين مواظبت از نماز از مؤمن انساني ديگر مي سازد.

خامسا: پاكدامني از صفات لا ينفك مؤمن است. مؤمن ناموس خود را همچون جان عزيز مي دارد. هرزگي و لاابالي گري و اباحي مسلكي در قاموس مؤمن نيست. نياز جنسي در انسان سالم امري طبيعي است كه مي بايد از طرق مشروع ارضاء شود. يعني ازدواج (دائم يا موقت). آنكه جز اين مي كند، تجاوزگر است. (عبارت “اوماملك ايمانهم” (ملك يمين) اشاره به يكي از پديده هاي اجتماعي گذشته دارد در زماني كه برده داري در جوامع انساني رايج بوده. خريد برده زن در حكم ازدواج با وي بوده است. برده داري و توابع آن تأسيس اسلام نيست و اسلام براي تعديل و اصلاح اين امر قدمهايي برداشته است. اين مسئله امروز سالبه به انتفاء موضوع است و از مباحث زمانمند احكام ديني به شمار مي آيد.) در رابطه مشروع جنسي رضايت طرفين كافي نيست، مؤمن در تمامي اعمالش رضايت سومي را نيز در نظر مي گيرد، رضايت خداوند از طريق سازگاري عمل با احكام الهي تحصيل مي شود. اسلام به همان ميزاني كه در امر ازدواج تأكيد كرده و تسهيلات قائل شده ، نسبت به انحرافات جنسي در قوانين و احكام خود سخت گيري كرده است.

سادسا: ايمان در عمل با امانتداري و وفاي به عهد تلازم دارد. رعايت قراردادها اساس جامعه ايماني است.

يا ايها الذين آمنوا اوفوا بالعقود (مائده/۱) أي مؤمنان به پيمان (هايتان) وفا كنيد.

۴- سوره انفال آيات ۲ تا ۴

– انما المؤمنون الذين اذا ذكر الله وجلت قلوبهم و اذا تليت عليهم آياته زادتهم ايمانا و علي ربهم يتوكلون /۲

– الذين يقيمون الصلوه و مما رزقنا هم ينفقون /۳

– اولئك هم المؤمنون حقا لهم درجات عند ربهم و مغفرة و رزق كريم /۴

مؤمنان همان كساني هستند كه چون ياد خدا به ميان آيد دلهايشان ترسان شود و چون آيات او را برايشان بخوانند بر ايمانشان بيفزايد و بر پروردگارشان توكل كنند. (همان كساني كه نماز را بر پا مي دارند و از آنچه به آنان روزي داده ايم (به ديگران) مي بخشند.

اينان به راستي مؤمنند و ايشان را نزد پروردگارشان درجات (عالي) است و آمرزش و روزي شايسته است.

در آيات فوق پنج نماد ايمان ديني معرفي شده است:

۱) خضوع و نرمي دل به هنگام ياد خدا،

۲) ازدياد ايمان در اثر تلاوت آيات الهي

۳) توكل بر خداوند

۴) اقامه نماز

۵) انفاق

حال مؤمن با ذكر خدا تغيير مي كند. واضح است كه ذكر خداوند منحصر در ذكر زباني نيست، بلكه آنچه مهم است زنده بودن ياد خدا در دل مؤمن است. اين يادآوري به حالت خاص قلبي مي انجامد: خوف توأم با نرمي دل در مقابل عظمت خداوند.

تلاوت آيات قرآن در زندگي مؤمن نقش جدي ازدياد ايمان را دارد. مؤمن با قرآن مأنوس است و با تلاوت آيات از نردبان ايمان بالا مي رود. ايمان با توكل همراه است، توكل سپردن كار به خداست. يعني مؤمن در عين اينكه نهايت كوشش خو د را بكار مي برد در نهايت نتيجه و وصول به عنايت را به خدا واگذار كرده است و دل به ياري او سپرده است و در اين دل سپردگي چنان اطمينان دارد كه گويي هيچ مشكلي در اين راه مؤثر نخواهد بود. توكل خدا را وكيل كردن است، و آنكه وكيلي همچون خداوند دارد به قدرتي لايزال تكيه كرده است.

و قال موسي يا قوم ان كنتم آمنتم بالله فعليه توكلوا ان كنتم مسلمين (يونس / ۸۲)

و موسي گفت أي قوم من: اگر به خدا ايمان آورده ايد و اگر مسلمانيد پس بر او توكل كنيد.

آري توكل صفت جدايي ناپذير ايمان است. ايمان اعتماد اميدوارانه و متوكلانه است.

۵- انما يؤمن بأياتنا الذين اذا ذكروا بها خروا سجدا و سبحوا بحمد ربهم و هم لا يستكبرون تتجا في جنوبهم عن المضاجع يدعون ربهم خوفا و طمعا و مما رزقنا هم ينفقون (سجده /۱۶-۱۵)

به آيات ما فقط كساني ايمان مي آورند كه چون آنها را فرا يادشان آرند، به سجده در افتند و پروردگارشان را شاكرانه تسبيح گويند و تكبر نورزند. پهلوهايشان از بسترها جدا شود (و به نيايش شبانه برخيزند) و پروردگارشان را با بيم و اميد بخوانند و از آنچه روزيشان كرده ايم ببخشند.

آيات فوق كه نخستين آيه از آيات چهارگانه سجده واجب در قرآن است به چند نماد ديگر ايمان اشاره مي كند:

۱) به ياد خدا به سجده مي افتند.

۲) خداوند را تسبيح مي كنند.

۳) استكبار نمي ورزند.

۴) نيايش شبانه را بر خواب در بستر ترجيح مي دهند.

۵) انفاق از روزيهاي خداوند.

نماز شب، دعاي شبانه، عبادت بدور از ريا و در خلوت، تسبيح و سجده و در مجموع راز و نياز عاشقانه با خداوند از ويژگيهاي مؤمن است. واضح است كه به ميزان ازدياد ايمان به كيفيت و كميت اين عبادات خالصانه افزوده مي شود.

۶- يا ايها الذين آمنوا استجيبوا لله و للرسول اذا دعاكم لما يحييكم و اعلموا ان الله يحول بين المرء و قلبه و انه اليه تحشرون (انفال / ۲۴)

أي مؤمنان به نداي خداوند و پيامبر كه شما را به پيامي حيات بخش مي خوانند لبيك اجابت بگوئيد و بدانيد كه خداوند بين انسان و دل او حائل مي گردد و بدانيد كه در نزد او محشور مي شويد.

پيام خدا و رسول پيام زندگي است،‌ زندگي و حيات جاودانه، مؤمن با اجابت اين پيام معنوي احيا مي شود. بي شك ايمان و عمل مؤمنانه در اين احيا نقش اساسي ايفا مي كند.

۷- فاذكروني اذكركم واشكروالي ولا تكفرون. يا ايها الذين آمنوا استعينوا بالصبر و الصلوة ان الله مع الصابرين (بقره /۱۵۳-۱۵۲)

پس مرا ياد كنيد تا شما را ياد كنم و مرا سپاس بگذاريد و با من ناسپاسي نكنيد. أي مؤمنان از صبر و نماز ياري جوييد كه خدا با صابران است.

چهار نماد ايمان در آيات فوق بار ديگر مورد تأكيد قرار گرفته است: ذكر و شكر و صبر و صلوة

اولا: مؤمن دائم الذكر است، همواره به ياد خداست (نه اينكه به ذكر تظاهر كند و تسبيح بچرخاند) او همواره بياد دارد در محضر خداست و دائما خدا را حاضر و ناظر بر اعمال خود مي داند. خداوند ذكر را دو طرفه معرفي مي كند، اگر مي خواهيد خدا بياد شما باشد و از شما دستگيري كند، شما نيز با ياد خدا زمينه اين ذكر الهي را فراهم آوريد.

ثانيا: مؤمن شاكر است نه كفور. توجه به نعمتهاي بي كراني كه خداوند در اختيار انسان قرار داده است از او موجودي سپاسگزار، شاكر و قدرشناس مي سازد نه قدر نشناس و كفور

ثالثا: مؤمن صابر است. اهل پايداري و استقامت است، مي داند راه ايمان راهي دشوار و پر مخاطره است و دشمنان ايمان دائما در كار تخريب و تضعيف ايمان اويند. او همواره با چشمي باز نگران طراوت و بقا و رشد ايمان خويش است. و بالاخره مؤمن نمازگزار و عابد است.

۸- يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله و قولوا قولا سديدا. يصلح لكم اعمالكم و يغفر لكم ذنوبكم و من يطع الله و رسوله فقد فاز فوزا عظيما. (احزاب /۷۱-۷۰)

أي مؤمنان از خداوند پروا كنيد و سخني درست و استوار بگوييد تا اعمالتان را صالح بدارد و گناهانتان را بيامرزد و هر كس از خداوند و پيامبر او اطاعت كند، به راستي به رستگاري بزرگي نايل شده است.

در آيات فوق سه نماد ديگر ايمان ديني معرفي شده است، آنكه پرواي خدا را در دل دارد، چه در پنهان و چه در آشكار حريم الهي را پاس مي دارد و آنگونه كه او مي پسندد عمل مي كند. ايمان تقوا مي آورد، مراحل غير ابتدايي ايمان ملازم با تقواست. عمل خالص ديني حاصل تقوا است.

“قول سديد” ديگر لازمه ايمان است. دهان مؤمن گمرك دارد، نه هر چيزي را مي بيند و مي شنود و نه هر چيزي را مي گويد. او راست و درست و استوار مي گويد.

تقواي عملي و قلبي و زباني (قول سديد) دو پاداش دارد اصلاح اعمالش و بخشش گناهان.

رستگاري نتيجه اطاعت مؤمنانه از خدا و رسول است، اطاعت از خدا و رسول تعبير ديگري از التزام به لوازم ايمان ديني است. فهرست كردن لوازم عملي ايمان ديني، و آنچه خداوند در كتابش با تعبير “يا ايها الذين آمنوا” از مؤمنان خواسته است خود بحثي مستقل و لازم است كه مجالي ديگر مي طلبد، هر مؤمني مي بايد حداقل يك بار قرآن را از زاويه انتظارات خداوند از مؤمنان در ناحيه فعل و ترك (واجبات و محرمات يا تعبير غزالي منجيات ومهلكات) خواسته است بشناسد تا توفيق بكار بستن آنها را بيابد.