اجتهاد و وکالت

 

در محضر فقیه آزاده
بخش اول: اجتهاد و وکالت

 

 

بخش اول: اجتهاد و وکالت

 

 

یک. گواهی اجتهاد و وکالت در تصدی امور حسبیه

بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلوة و السّلام علی خیر خلقه محمد و آله الطّاهرین و لعنة الله علی اعدائهم أجمعین

و بعد مخفی نماند که جناب مستطاب عالم متعهد حجت‌‏الاسلام والمسلمین آقای حاج‌شیخ محسن کدیور دامت افاضاته که بحمدالله و منّته در اثر جودت ذهن و کوشش در تحصیل علوم دینیّه به مرتبۀ اجتهاد و استنباط در مسائل اسلامی رسیده‏‌اند و در آن‏ها اهل‏‌نظر می‏‌باشند، از قبل اینجانب وکالت دارند در تصدّی امور حسبیه که در زمان غیبت حضرت ولی‌عصر عجل‌الله‌ تعالی‌ فرجه‌ الشریف منوط است به اذن فقهاء، و در اخذ وجوه شرعیه ازقبیل زکوات و مظالم و مجهول‌المالک و صرف آنها در مصارف مقرّرۀ شرعیه و در اذن در صرف آنها، و در أخذ سهمین مبارکین و دستگردان آنها با أخذ مدارک معتبره و مصالحه در موارد مشکوکه و در صرف سهم سادات و سهم فقراء و متدینین و صرف تا یک‌ثلث از سهم امام پس از تتمیم معاش اقتصادی خودشان در راه ترویج دین مبین و مصالح اسلام و مسلمین و احیاناً فقراء از مؤمنین، و ایصال بقیه از سهمین مبارکین و سایر وجوه شرعیه به اینجانب برای صرف در حوزۀ علمیه و سایر مصارف شرعیۀ لازمه. وأوصیه وجمیع الاخوة والأخوات کما أوصی نفسی بملازمة التقوی والاحتیاط فی جمیع المراحل، وألتمس منه الدّعاء فی مظانّ الاجابة، والسّلام علیه وعلیهم ورحمةالله وبرکاته.

۱۸ ربیع‌الثانی ۱۴۱۸، ۳۱ مرداد ۱۳۷۶
حسین‌علی منتظری

دو.پاسخگوئی به سوالات دينی

  بسم الله الرحمن الرحيم

با سلام و درود به فقيه عاليقدر حضرت آيت الله العظمي منتظري، عزيز مردم حقيقت جو

سلام عليكم و رحمة الله و بركاته

بنده شانزده سال است در آلمان زندگي ميكنم و در هيچ گروهي نيستم و ان شاءالله خادم اهل بيت باشم . در طول اين سالها موفق نشده ام به ايران سفري داشته باشم . از اينكه امروز از اينترنت استفاده ميكنيم و از اينكه مستقيما شما نامه مرا ميخوانيد و جواب ميدهيد خدايم را شكر ميكنم . شرمنده هستم كه وقت پرارزش شما را ميگيرم .

بيشتر از يك سال است كه اطاق اسلامي (www.paltalk.com) ايجاد كرده ايم . روزي بيشتر از پانصد نفر ايراني وارد پال تاك ميشوند و در اطاقهاي گوناگون بحثهاي مختلف ميكنند، و امكان صوت و نوشتار و دوربين عكس در اين اطاقها موجود ميباشد; و اين پال تاك معروفترين چت در دنيا ميباشد. … والسلام – علاءالدين

 

نامه استاد

بسم الله الرحمن الرحيم

جناب مستطاب آقاي علاءالدين دام توفيقه

پس از سلام و تقدير و تشكر از فعاليتهاي ديني و فرهنگي جنابعالي ….. و اما موضوع “چت” و مصاحبه با اينجانب در شرايط فعلي حصر براي شخص من مشكل است، اگر مايل باشيد با حجج اسلام والمسلمين آقايان سيد محمدعلي ايازي، محسن كديور يا احمد قابل كه از هر جهت شايسته ميباشند به نمايندگي از طرف اينجانب انجام شود. در صورت تمايل اطلاع دهيد تا آدرس ايشان براي شما فرستاده شود.

ان شاءالله سالم و موفق باشيد.
۱۳۸۱\۵\۷
قم المقدسة – حسين‌علي منتظري

  •  کتاب دیدگاهها، ج ۱، ص ۶۱۵ تا ۶۲۲؛  شماره۷۹  پاسخ به سؤالاتي در رابطه با آيات سوره احزاب خطاب به زنان پيامبر(ص) و در مورد اهل كتاب

 

نامه شاگرد

بسم الله الرحمن الرحيم

محضر مبارک فقيه عاليقدر شيخناالاستاد آية الله العظمي منتظري دام ظلّه

سلام عليکم

سلامتي ومزيد عزّت وتوفيق آن مجاهد نستوە را ازدرگاە احديت مسئلت دارم.الطاف حضرت استاد درپايان استفتاء اخير مايه مباهات شاگردان است. ترويج اهداف دين مطهّر وتبيين احکام شرع انور بويژە باروشهاي جديد وبالاخص براي ساکنان مغرب زمين ازامورمهمي است که از نظر صائب آن عالم فرزانه حتي در حصر طولاني تأسف بار مخفي نماندە است.

التماس دعا
عزّت عالي مستدام باد
محسن کديور
کمبريج، ۱۲ مرداد ۱۳۸۱

 

 

سه. تحقیق درباره حقوق طبیعی انسان

 

پرسش از استاد

 

باسمه تعالی

محضر مبارک شیخنا الاستاد فقیه مجاهد حضرت آیت الله العظمی منتظری دام ظله

سلام علیکم بما صبرتم فنعم عقبی الدار

سلامتی، توفیق و مزید عزت آن وجود شریف را از درگاه حق مسئلت دارم. بیش از پنج سال است که شاگردان و علاقه مندان از نعمت خوشه چینی از خرمن دانش شما محرومند. هرچند مقاومت جوانمردانه استاد علامه بر اقامه حق و ابراز کلمة العدل عند الامام الجائر حتی در دوران حصر غیرقانونی و خلاف شرع نیز درس آموز است.

همانگونه که مستحضرید یکی از مسائل مهم عصر ما مسئله حقوق بشر است. عقلای معاصر نقطه نظرهای خود را در ضمن اعلامیه جهانی حقوق بشر ۱۹۴۸ و دو میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و حقوق مدنی و سیاسی ۱۹۶۶ تدوین کرده اند که همگی به تصویب مجلس وقت ایران رسیده و هم اکنون جمهوری اسلامی موظف به رعایت آنهاست. این اعلامیه و آن دو میثاق را می توان روایت سیره عقلای زمانه از حقوق طبیعی انسان یا به عبارت دیگر حقوق فطری انسان دانست.

بیشک حقوق فطری یا طبیعی انسان مورد قبول هر عقل سلیم و وجدان منصفی است و احکام الهی و تعالیم دینی نمی توانند با چنین حقوقی متعارض باشند. اما مطالعه تطبیقی اعلامیه جهانی حقوق بشر و احکام فقهی نشان می دهد که حداقل در شش محور بین این دو تعارض است، به نحوی که پذیرش یکی به نفی دیگری می انجامد. محورهای ششگانه تعارض بین احکام شرعی و مسائل فقهی با اسناد بین المللی حقوق بشر به شرح زیر است:

محور اول عدم تساوی حقوقی غیرمسلمانان و مسلمانان و تفاوت حقوق مؤمن، مسلم، اهل ذمه، کافر معاهد و کافر حربی از مسلمات احکام شرعی است، حال آنکه مواد اول، دوم، سوم و هفتم اعلامیه جهانی حقوق بشر هیچ تبعیض مذهبی را مجاز نمی شمارد.  

محور دوم عدم تساوی حقوقی زنان با مردان در احکام مدنی، جزائی و عبادی و حقوق شرعی متفاوت مردان و زنان غیرقابل انکار است. تبعیض جنسی در احکام شریعت در تعارض با مواد اول، دوم و هفتم اعلامیه جهانی حقوق بشر است.

محور سوم عدم تساوی حقوقی بردگان با انسانهای آزاد از بدیهیات فقهی است. برده داری در تعارض با مواد اول و چهارم اعلاميه جهاني حقوق بشر و ماده هشتم ميثاق بين‌المللي حقوق مدني و سياسي است.

محور چهارم عدم تساوی عوام با فقیهان در حوزه عمومی و تفاوت مردم به عنوان مولی علهیم با اولیاء فقیه بنا به نظر قائلان به ولایت فقیه با مواد اول و دوم و هفتم اعلاميه جهاني حقوق بشر در تعارض است.

در چهار محور فوق اصل برابری حقوقی که سنگ اول اندیشه حقوق بشر است از یک سو و برخورداری انسان از حقوق فطری و طبیعی از آن حیث که انسان است از سوی دیگر نقض شده است و بجای ان انسان از ان حیث که مسلمان، مومن، مرد، آزاد، فقیه است حق دارد، حال انکه انسان از ان حیث که زن، غیرمسلمان ذمی یا حربی، برده یا عامی است از حقوق کاملا متفاوتی برخوردار است. به زبان دیگر این انسان نیست که محق است، این ایمان و اسلام و ذمه و عهد و ذکوریت و انوثیت و حریت و رقیت و فقاهت و است که منشأ حق شده است.

محور پنجم آزادی عقیده و مذهب و مجازات ارتداد است. مواد هجدهم و نوزدهم اعلاميه جهاني حقوق بشر و مواد هجدهم و نوزدهم ميثاق بين‌المللي حقوق مدني و سياسي در تعارض با احکام مرتد و محدودیتهای اهل ذمه و کلا اهل کتاب و ملحدین است.

محور ششم مجازاتهای خودسرانه خشن و شکنجه است. این محور به تعارض حقوق کیفری شرعی از قبیل مجازات افراد مهدورالدم، برخی حدود و تعزیرات و قصاص با ماده پنجم اعلامیه جهانی حقوق بشر، ماده ششم و هفتم میثاق مدنی سیاسی و کنوانسیون منع شکنجه ۱۹۸۴ اختصاص دارد.

اکنون با توجه به قلمرو گسترده تعارض احکام شرع با اسناد بین المللی حقوق بشر مسئله این است اگر جانب حقوق فطری و طبیعی انسان که مقتضای اصل عدالت است بگیریم در نتیجه می باید در استنباط احکام شرعی یادشده تجدید نظر کرد. در غیر این صورت می باید عادلانه بودن و سازگاری احکام مستنبطه با حقوق فطری و طبیعی انسان که مقتضای هر عقل سلیمی است را اثبات نمود.

این پرسش ستبری است فراروی قاطبه مومنان دوران ما، و عدم تعیین تکلیف در قبال آن شریعت و فقاهت بلکه دیانت را با چالش جدی مواجه می کند. حل این عویصه جز با دانش و شم الفقاهة آن فقیه خبیر میسر نیست. والامر الیکم

شاگر کوچک شما
محسن کدیور
۱۷ مرداد ۱۳۸۰

 

 

توضیح شاگرد

 درسال هشتاد سرخط‌هاي تعارض فقه سنتي را با اعلاميه جهاني حقوق بشر در دو صفحه با وضوح تنظيم كردم و از محضر يكي از مهمترين اساتيدم استفتا نمودم. پس از چندماه انتظار و پيگيري مجدد مشخص شد كه حل اين معضل را از فقه سنتي نمي‌توان انتظار داشت و پاسخگويي در گرو تأسيس فقه جديدي است. استاد كريمانه شاگرد را به پاسخگويي تشويق كردند، البته با توصيه به احتياط.

  •  حقوق بشر و روشنفكري ديني، آفتاب، سال سوّم، شمار‎ه۲۷، مرداد ۸۲، ص ۵۴. کتاب حق الناس ص ۱۳۵.

 

نظر استاد

 سؤال ۵ امروز در باورهاي ديني و سياسي شاگردانتان چه ويژگي هايي را مشاهده ميكنيد كه با گذشته تفاوت دارد و توجه شما را برمي انگيزد؟

جواب شاگردان اين جانب هريك با توجه به استعداد، تلاش، كوشش و تحقيق خويش داراي نگرش هاي متفاوتي هستند كه حق هم همين است كه آنان پس از فراگيري روش ها نزد استاد، خود در موضوعات مختلف علمي، سياسي، اجتماعي و فرهنگي صاحب رأي و نظر باشند و بر باوري كه به آن معتقد شده اند پافشاري نمايند. برخي از شاگردان اين جانب با توجه به تحول و تطور سريع در انديشه بشري، نسبت به حقوق طبيعي انسان و چگونگي تطبيق موضوعات با احكام، فعاليت هاي علمي قابل ارزش و تقديري انجام داده اند كه اميدوارم هر يك در هر كجا هستند با استقلال رأي و نظر، از تحقيق، تأمل و تتبع در متون بازنمانده، علم اندوزي را به عنوان يك اصل اولي فراموش نكنند.

  • مصاحبه با سایت روزآنلاین، ۲۸/۱/۱۳۸۶ دیدگاهها ج ۳ ص ۱۶۶ تا ۱۷۳، ص ۱۶۷ و ۱۶۸