حفظ نظام با اسرائیلیات

 در فرهنگ اسلامی اسرائیلیات به اخبار و قصصی که از طریق بدخواهان داخل متون اسلامی شده و خرافی و دروغ و بی بنیان است اطلاق می شود. کسانی که معتقدند نظام اسلامی را به هر طریقی حتی با دروغ و بهتان و تهمت و افتراء به منتقدان و مخالفان باید حفظ کرد، در حقیقت می خواهند با اسرائیلیات نظام را حفظ کنند. حفظ نظام دینی از طرق  خلاف اخلاق و خلاف شرع  و خلاف دیانت براندازی رسمی نظام دینی است. اگر کسی معتقد به مشروعیت این طرق مردود باشد، یا ناشی از جهل است یا برخاسته از تزویر و نفاق.

این یادداشت از دو بخش تشکیل شده است. بخش اول به مبانی نظری نصرت دین و حفظ نظام از طریق اسرائیلیات به اختصار اشاره شده، به این امید که در فرصتی فراختر حق مطلب ادا شود. بخش دوم ارائه یکی از نمونه های معاصر حفظ نظام از طریق اسرائیلیات است.

بخش اول: نصرت دین وحفظ نظام ازطریق اسرائیلیات

باهِتوُهُم!

قائلان به «حفظ نظام از طریق اسرائیلیات» غالبا به یک حدیث استناد می کنند: (الاصول من الکافی، ج۲ ص ۳۷۵) (۱) «رسول خدا فرمود: هرگاه پس از من اهل ریب (کسانی که در دین القای شبهه می کنند) و بدعت را دیدید، از آنها بطور علنی برائت جوئید، و بیزاری خود را از آنان آشکار نمائید، به آنها سخت دشنام دهید، و درباره شان بدگوئی کنید، تا به فساد در اسلام طمع نکنند و مردم از آنها دوری نمایند، و بدعتهای آنان را یاد نگیرند (که اگر این کارها را کردید) خداوند در برابر این کار برای شما ثواب می نویسد، و درجاتتان را در آخرت بالا می برد.» (محمد رضا مهدوی کنی [ریاست مجلس خبرگان رهبری]، کتاب نقطههایآغازدراخلاقعملی، بحث غیبت بدعت گزار، صفحه ۲۰۷، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۳، چاپ جدید: انتشارات دانشگاه امام صادق (ع)، ۱۳۹۰)

قائلان به «حفظ نظام از طریق اسرائیلیات» برای تمسک به این حدیث (۲) دو مقدمه ذیل را به آن اضافه می کنند.

منتقدان رهبری اهل بدعت هستند!

مقدمه اول. منتقدان ولایت فقیه و سیاستهای رهبری اهل ریب و بدعت هستند. ولی فقیه مقامی مقدس است و انتقاد از وی و مخالفت با وی بدعت در دین است.

رهبر جمهوری اسلامی ولایت فقیه را «حکم شرعی تعبدی مورد تایید عقل» (سیدعلی خامنه‌ای، اجوبةالاستفتائات، مسائل تقلید، مسئله ۵۶) و از «ارکان مذهب حقّه اثنی عشری» (مسئله ۶۱) معرفی کرده، معتقد است: «بر اساس مذهب شيعه همه مسلمانان بايد از اوامر ولايى ولى فقيه اطاعت نموده و تسليم امر و نهى او باشند، و اين حکم شامل فقهاى عظام هم مى ‏شود، چه رسد به مقلدين آنان. به نظر ما التزام به ولايت فقيه قابل تفکيک از التزام به اسلام و ولايت ائمّه معصومين(عليهم‌السلام) نيست.»(مسئله ۶۲) به نظر وی: «براى هيچ کسى جايز نيست که با متصدى امور ولايت به اين بهانه که خودش شايسته ‏تر است، مخالفت نمايد.» (مسئله ۶۵)

کارگزاران نظام ولایی از این فتاوی اینگونه استنباط کرده که منتقدان و مخالفانی که سخنشان نفوذ اجتماعی دارد بدعت گذار در دین هستند. این سیره عملی و رویه رایج دستگاههای اطلاعاتی، قضائی و تبلیغاتی جمهوری اسلامی ایران است.

بهتان زدن نه مبهوت کردن!

مقدمه دوم. تهمت و بهتان و افترا و نسبتهای خلاف واقع و دروغ به اهل بدعت مجاز بوده موجب ثواب اخروی است و برای از چشم انداختن و بی آبرو کردن مخالف لازم است. قائلان به «حفظ نظام از طریق اسرائیلیات» عبارت «باهِتوُهُم» در حدیث یادشده را به معنی «به آنها بهتان بزنید» ترجمه می کنند، نه «آنها را (با استدلالهای خود) مبهوت کنید». تفاوت بهتان تا مبهوت کردن فراوان است. شارحان کافی «باهِتوُهُم» را بهت و حیرت معنی کرده اند. ملامحسن فیض کاشانی: «با انان چنان سخن بگوئید که ساکت شوند و حرفی برای گفتن نداشته باشند.» (الوافی، ج ۱ ص ۲۴۵) ملاصالح مازندرانی: «با حجت قاطع و دلیل محکم راهها را به روی بدعت گذاران ببندید تا آنها مبهوت شوند.» (شرحالاصول و الروضة منالکافی، ج ۱۰، ص ۴۳)

دین جدا از اخلاق در برابر دین اخلاقی

در مکتب «دین اخلاقی» مسلمانان مجاز نیستند حتی به مخالف و منتقد خود نسبت خلاف واقع و ناروا بدهند. این نص قرآن کریم است: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید همواره برای خدا قیام کنید، و از روی عدالت، گواهی دهید، دشمنی با جمعیّتی، شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند. عدالت کنید، که به پرهیزگاری نزدیکتر است، و از (معصیت) خدا بپرهیزید، که از آنچه انجام می‌دهید، با خبر است».(۳) مقتضای عدالت و قسط پرهیز اکید از بهتان و نسبت خلاف واقع است.اوامر اخلاقی شمول و عمومیت دارد و موافق و مخالف را یکسان دربرمی گیرد. غیبت و تهمت و افترا و دروغ مطلقا مردود است و با اعتقادات فرد استثنا پذیر نیست. صاحب جواهر پس از نقل روایت فوق در بحث قذف هشدار می دهد بدگویی نسبت به اهل بدعت به معنی آن نیست که نسبتهای ناروا به آنها داده شود و به آنچه انجام نداده اند متهم شوند. (جواهرالکلام، ج ۴۱، ص ۴۱۳)

 اما در مکتب «دین جدا از اخلاق» حفظ نظام اوجب واجبات است و هدف وسیله را توجیه کرده،  غیبت و تهمت و افترا و بهتان و نسبت دروغ اگر به مخالف مذهبی و سیاسی باشد نه تنها جایز بلکه در مواقعی واجب و مستوجب ثواب است: «هرچند دروغ حـرام است ولی گاه  «مصلحـت»  اقتضـا می  کند که  به آنها «تهمـت» زده شـود  و بـرای مفتضـح شدنشان، کارهای زشتی که نکرده اند، به آنها نسبت داده شود، تا مردم متدیّن عوام، از آنها فاصله بگیرند و تحت تاثیر آنان واقع نشوند.»«در چنین مواردی، دروغ جایز است، چون با این دروغ مصلحت مهم تری استیفا می شود، وآن مصلحت، «بی آبرو کردن» بدعت گذار در میان مردم است.»

بخش دوم: اشاعه اسرائیلیات برای حفظ نظام

 

قضاوت ولائی

جمهوری اسلامی با نظریه «حفظ نظام از طریق اسرائیلیات» پیش می رود. یکی از شاخص ترین مجریان این نظریه ماکیاولیستی نماینده ولی فقیه و سرپرست روزنامه کیهان آقای حسین شریعتمداری است. آنچه ایشان تنها درباره نگارنده این سطور نوشته کتاب قطوری می شود. به عنوان نمونه یک روز قبل از آزادیم از زندان اوین (۲۵ تیر ۱۳۷۹) وی رپرتاز دروغ و افترای خود را با این تیتر یک  کیهان آغاز کرد: «سروش و کدیور از سازمان آمریکائی حقوق بشر پول گرفتند»، تا یک هفته وی این سوژه را در تیتر یک  روزنامه ادامه داد. من در تاریخ ۹ مرداد ۱۳۷۹ از طریق وکیل خود جناب آقای صالح نیکبخت رسما از مدیرمسئول روزنامه کیهان به جرم افترا و نشر اکاذیب به دادگستری تهران شکایت کردم. بعد از گذشت «سیزده سال» قوه قضائیه سه قاضی القضات به خود دیده و قضات ولایی با برگزاری چند جلسه فرمایشی هنوز محاکمه مفتری را به پایان نبرده اند!

در این مجال تنها می خواهم به عنوان نمونه بهتان بزرگ دیگری را که مصداق بارز «اشاعه اسرائیلیات برای حفظ نظام» است تحلیل کنم: کذب محض و افترای سراسر دروغی بنام سفر به اسرائیل.

اسرائیلیات سفربه اسرائیل

الف

آقای حسین شریعتمداری نماینده رهبری در کیهان در تاریخ ۱۲ تیر ۱۳۸۹ بعد از انتقاد من از  شعار «نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران» در تظاهرات روز قدس آن سال مدعی شد «عطاء الله مهاجرانی و محسن کدیور بعد از خروج از ایران با ویزای ورقه ای – بدون مهر در پاسپورت – به اسرائیل سفر کرده و دستورات لازم را گرفته بودند.»

اما چند روز بعد مدعی شد «يك خبر موثق كه از چند كانال نقل شده و در ميان گروههاي اپوزيسيون مطرح است حكايت از آن دارد كه كديور و سروش با ويزاي ورقه اي – بدون درج در پاسپورت- حداقل دوبار به تل آويو سفر كرده اند. (۲۴ تیر ۱۳۸۹) البته بعدا دکتر مهاجرانی و دکتر سروش جای خود را به حسین درخشان و کاسپین ماکان دادند (۲۰ مهر ۱۳۸۹) و بالاخره دکتر اردشیر امیرارجمند به عنوان دیگر مسافر اسرائیل مطرح شد (۲۷ بهمن ۱۳۸۹).

ب

با انتشار «رساله استیضاح رهبری» – که تا کنون دو کتاب و بیش از هشت مقاله مفصل در نقد آن توسط نهادهای حکومتی منتشر شده است – آقای حسین شریعتمداری در پاسخ ولایی خود تحت عنوان «گاو» نوشت: «محسن كديور بعد از بازگشت از دومين سفر خود به اسرائيل، نامه سرگشاده اي خطاب به هاشمي رفسنجاني و عليه رهبر انقلاب نوشته است.» در دومین نوشته اش در همان روز تحت عنوان «سوغات کدیور از دومین سفر به تلاویو» متذکر شد: «نمي توان سفر اخير وي به تل آويو را در اين ميان ناديده گرفت». (۲۹ تیر ۱۳۸۸)

البته بعدا دستاورد دیگری اضافه شد: «سايت جرس هم كه بعد از سفر دوم كديور به اسرائيل، تحت مديريت مشورتي منوشه امير اداره مي شود …». (۳ بهمن ۱۳۸۹)

پ

آشفته گویی کیهان تنها به همسفران و دستاوردهای این سفر خیالی منحصر نیست. زمان سفرها شاهکار نماینده ولی فقیه است. ابتدا مدعی می شود «بعد از خروج از ایران» (۱۲ تیر ۱۳۸۸) اما یک سال بعد ادعای قبلی خود را نقض کرده می نویسد: «كديور بعد از لو رفتن اولين سفرش به تل آويو از ايران فرار كرد» (۹ مرداد ۱۳۸۹) که معنایش سفر به اسرائیل قبل از ۱۳۸۷ است. برای بار سوم ادعای دوم خود را فراموش کرده از «دو سفر پیاپی به اسرائیل» (۱ اسفند ۱۳۸۹) خبر می دهد. بالاخره تاریخ سفرها را بر خلاف ادعای پیشین خود اینگونه تعیین می کند: «سال گذشته دو بار به اسرائیل سفر کرده بود.» (۸ خرداد ۱۳۹۰) یعنی بجای قبل از ۱۳۸۷ می شود سال ۱۳۸۸!

ت

درباره تعداد سفرها هم آشفته گویی ها شنیدنی است. روایت دو بار را شنیدید. اما چند ماه بعد دو بار سفر می شود «چند بار» (۲۶ دی ۱۳۸۹) و چند بار هم می شود «بارها» (۲۱ اسفند ۱۳۸۹). در سرمقاله ۸ خرداد ۱۳۹۰ «حداقل دو سفر» می شود. بار دیگر به همان دو سفر رضایت می دهد (۶ شهریور ۱۳۹۰). اما دو هفته بعد دوباره تعداد بیشتر می شود تا حدی که «یک پایش اسرائیل است یک پایش انگلیس» (۲۱ شهریور ۱۳۹۰). سه ماه بعد باز سفرها می شود «دو سفر مخفیانه» (۷ آذر ۱۳۹۰). اما نهایتا: «از كثرت سفر به اسرائيل گرگيجه گرفته» (۹ بهمن ۱۳۹۰).

ث

از تناقضهای همسفران و دستاورد و زمان و تعداد که بگذریم نحوه افشای خبر سفرهای مخفیانه شنیدنی تر است. ابتدا قرص و محکم اعلام می شود کیهان این خبرها را توسط «افراد مومن و متعهد دريافت كرده و صحت تمامي آنها نيز به اثبات رسيده است» (۱ اسفند ۱۳۸۹). اما کمتر از دو ماه بعد کیهان اقرار می کند که «بهایی ها باعث شده اند ماجرای سفرهای کدیور به اسرائیل لو برود.» (۲۳ فروردین ۱۳۹۰) تا اینجا افراد مومن و متعهد مورد نظر نماینده ولی فقیه مشخص شد. اما آقای شریعتمداری در ادعای سوم خود یکباره مدعی می شود «محمدعلي ابطحي اطلاعات مهمي از دو سفر كديور به اسرائيل دارد.» (۶ شهریور ۱۳۹۰) البته نامبرده در زمان سفرهای خیالی در زندان جمهوری اسلامی بوده است!

سفربه اسرائیل اسم رمز سوزش قلب رهبری از انتقاد

ذهن مالیخولیایی آقای حسین شریعتمداری تا کنون طی ۲۲ ماه ۲۴ بار مرا در روزنامه کیهان روانه اسرائیل کرده است! وی به این بسنده نکرده در گفتگوی ویژه خبری بعد از اخبار ساعت ده و سی دقیقه کانال دوی سیمای جمهوری اسلامی پنجشنبه ۸ دی ۱۳۹۰ به مناسبت سالگرد تظاهرات حکومتی ۹ دی بار دیگر مدعی شد «کدیور در زمان اقامت در آمریکا تا کنون دو بار به اسرائیل سفر کرده است. البته نه با گذرنامه عادی بلکه با ویزای برگه ای بدون اینکه در گذرنامه اش درج شده باشد.» من در تکذیبیه قبلی (جرس ۹ دی ۱۳۹۰) گفتم: «سفر به اسرائیل از اختراعات ذهن معیوب نماینده رهبر جمهوری اسلامی است. آقای شریعتمداری هرگاه که در استدلال کم می آورد این افترا را بر زبان جاری می کند. ظاهرا اسرائیل اسم رمز سوزش قلب مقام رهبری است. هرگاه انتقادات من قلب ایشان را بدرد می آورد، آقای شریعتمداری از آن به سفر به اسرائیل تعبیر می کنند.”

بعد از انتشار مصاحبه اخیرم در انتقاد از رهبری مادام العمر و نظارت گریز جناب آقای خامنه ای (میهن ۹ اریبهشت ۱۳۹۱) آقای شریعتمداری بار دیگر آن اسم رمز را بر زبان راند (۱۰ اریبهشت ۱۳۹۱). اکنون نیک می دانم انتقاد از رهبری بلافاصله سفر به اسرائیل تعبیر می شود و بعید می دانم این تکذیبیه هم همانند تکذیبیه های قبلی نماینده ولی فقیه را از تکرار گوبلزوار بهتنانهایش برحذر دارد، اما برای ثبت در تاریخ و روشنگری اذهان عمومی این مختصر قلمی شد.

اشاعه اسرائیلیات باعث اضمحلال ومتلاشی شدن نظام

آنچه اشاره کردم تنها پرونده یک بهتان بود: افترای سفر به اسرائیل. حتی از دیگر بهتانهای مرتبط با اسرائیل از قبیل جاسوسی برای اسرائیل و پادویی موساد هم صرف نظر کردم. تناقضهای متعدد یادشده چیزی نیست جز ضرب المثل اصیل فارسی «دروغگو کم حافظه است». آقای شریعتمداری به نیابت از مولای خود انتقاد به رهبری را معادل جاسوسی برای سیا و ام آی سیکس و پادویی آمریکا و انگیس معرفی می کند. راستی آیا ممکن نیست فرد سالم مستقلی از ولی فقیه انتقاد بکند؟ آیا این شیوه جز معصوم و مبری از خطا و مقدس دانستن رهبری معنایی دارد؟ آیا دیکتاتورهای خودکامه دیگر راه و روشی جز این داشته اند؟

 بیشک جناب آقای خامنه ای روزنامه تک تیرانداز خود را روزانه مطالعه می فرمایند. ایشان از این همه بهتان و افترا و دروغ و تهمت به من و دیگر منتقدان و مخالفانشان تا کنون خم به ابروی مبارک نیاورده اند. اگر ایشان قیامت را باور داشت اینگونه رفتار نمی کرد. اگر در قوه قضائیه ایران ذره ای انصاف و عمل به قانون و استقلال قضائی سراغ بود امثال آقای حسین شریعتمداری اینگونه بی محابا با اسرائیلیات خود برای حفظ نظام و حمایت از رهبری منتقدان رهبری و مخالفان سیاسی را مهدورالعِرض نمی کرد. البته حنای آقای شریعتمداری سالهاست رنگی ندارد و سرهم کردن این جعلیات و اسرائیلیات تنها حکایت از دل مشغولی ایشان به آراء افرادی است که کمر به تخریبشان بسته است. اگر آراء این منتقدان محلی از اعراب نداشت نماینده رهبری اینگونه به دست و پا نمی افتاد و آسمان و ریسمان نمی کرد.

با جعل اسرائیلیات و حراج کردن آبروی منتقدان نه تنها نظام حفظ یا تقویت نمی شود، بلکه با سست کردن پایه های اخلاقی و دینی آن اضمحلال و متلاشی شدنش تسریع می شود. فاعتبروا یا اولی الابصار.

ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی       این ره که تو می روی به ترکستان است

والسلام

۱۵ اردیبشت ۱۳۹۱

——————

یادداشت

(۱) عن أبی عبدالله (ع) قال: «قال رسول الله (ص): اذا رأیتُم اهلَ البِدَعِ و الرَّیبِ من بعدی فَـاَظهِروا البراءةَ منهم و اَکثِروا من سَبِّهم و القولَ فیهم و الوَقیعةَ و باهِتُوهُم حتی لایَطمَعوا فی الفساد فی الاسلام و یَحذَرَهُم الناسُ و لایَتعلّمون من بِدَعِهم یَکتبُ اللهُ لکم بذلک الحسنات و یَرفعُ لکم به الدرجات».

(۲) شهید مرتضی مطهری درباره این حدیث نوشته است: «عده ‏ای آمده‏ اند از این حدیث این جور استفاده كرده‏ اند كه اگر اهل بدعت‏ را دیدید ، دیگر دروغ گفتن جایز است، هر نسبتی می‏خواهید به اینها بدهید ، هر دروغی می‏خواهید ببندید ، یعنی برای كوباندن اهل بدعت كه یك هدف‏ مقدس است از این وسیله نامقدس یعنی دروغ بستن استفاده بكنید، كه این‏ امر دایره‏ ا ش وسیعتر هم می‏شود . آدمهای حسابی هرگز چنین حرفی را نمی‏زنند . آدمهای ناحسابی گاهی دنبال بهانه ‏اند. …می گویند به ما اجازه داده ‏اند هر دروغی كه دلمان بخواهد ، برای اهل بدعت جعل‏ بكنیم. بعد با هر كسی كه كینه شخصی پیدا می‏كند، فورا به او یك نسبتی‏ می‏دهد ، یك تهمتی می‏ زند و بعد می‏ گوید او اهل بدعت است. شروع می‏كند به‏ جعل كردن، دروغ گفتن و تهمت زدن. چرا ؟ می‏گوید به ما اجازه داده ‏اند. آن وقت شما ببینید بر سر دین چه می‏ آید ؟ ! فرنگی مآب ما می‏گوید الغایات تبرر المبادی . هدف باید خوب باشد ، هدف كه خوب بود وسیله هر چه شد شد. متقدم مآب ما هم می‏ گوید به ما گفته‏ اند باهتوهم ، حق داریم هر چه‏ دلمان بخواهد بگوئیم و می‏گوئیم هر چه دل خودمان بخواهد. آن وقت ببینید به سر دین چه می‏ آید؟! (كتابسیریدرسیرهنبوی، ص ۱۳۰-۱۲۸).

درباره حدیث فوق مرحوم سید محمدجواد موسوی غروی معتقد است: «گر چه مباهته، به معنای بهتان نیست ولی ساختار حدیث به گونه یی است که فسادش ظاهر و بارز است، به جهت مخالفت با نص و سیره، چون پیامبر هرگز فرمان به وقیعه و سب نمی دهد و خود نیز در حیات خود چه قبل از دعوت و چه بعد از آن، با مخالفان خود چنین روشی را اتخاذ ننموده است.» (وبسایت اربابحکمت، بخش دستوشته های منتشر نشده موسوی غروی).

محمد سروش محلاتی در تحقیق خود به این نتیجه رسیده است: «متاسفانه از قرن سیزدهم، نقطه سیاهی بر دفتر سفید فقه شیعه نقش بست و نظریه «به اهل بدعت «تهمت» بزنید تا آنها را از میدان بدر کنید»، در فقه پدیدار شد. این نظریه ابتدا به شکل احتمال مطرح شد که «باهتوهم» می تواند به معنی «تهمت زدن» باشد و سپس در تایید این احتمال گفته شد که: چه مانعی دارد که تهمت زدن به آنها به خاطر «مصلحت» جایز باشد، و چه مصلحتی بالاتر از آنکه با تهمت زدن – مثل آنکه فلانی دزد است، ویا کافر شده، و یا اهل زنا و لواط است- او را مفتضح و بی آبرو ساخته تا مردم از او فاصله بگیرند و دینشان حفظ شود؟ با این تهمت، هر چند یک نفر بی آبرو می شود، ولی دین و ایمان جامعه سالم می ماند!!» (و بسایت نویسنده، مقاله تهمتدرخدمتدیانت! ۱۳۸۹)

ابعاد دیگری از مسئله را در بحث «کالبدشکافیتزویرشرعی» بررسی کرده ام . (وب سایت نویسنده، آبان ۱۳۸۷)

(۳)  يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّـهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ ۖ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَىٰ أَلَّا تَعْدِلُوا ۚ اعْدِلُوا هُوَ  أقْرَبُ لِلتَّقْوَىٰ ۖ وَاتَّقُوا اللَّـهَ ۚ إِنَّ اللَّـهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ (المائده ۸)