بحث از امکان نسخ برده داری در صدر اسلام

پرسش: چندین ماه است که به شدت از خواندن بعضی احادیث و روایات از معصومین غمگین شده و بهیچ وجه آنها را با یک انسان پاک و معصوم در یک راستا نمی بینم، متاسفانه این احادیث از آن دسته هستند که گهگاه شما نیز در وبگاه خود از آنها بهره جسته و بدین ترتیب بنده از واقعیت آنها و صحت آنها نیز مطمئن تر از قبل شده ام، زیرا معتقدم که شما به هیچ وجه از احادیثی که بر صدق آنها واقف نیستید استفاده نخواهید کرد….

پاسخ: پرسشهای شما برگرفته از مقاله «برده داری در اسلام معاصر» در کتاب حق الناس است
پرسشهای شما مبتنی بر پیش فرضهای زیر است:
اول. این احکام تاسیس اسلام یا تشیع است.
دوم. اسلام یا تشیع توان نسخ یا ریشه کن کردن این احکام را داشته است.
سوم. عقلانیت امروز در دو قرن قبل یا دوازده یا چهار ده قرن قبل عینا همانند عقلانیت موجود بوده است.
حال انکه همچنانکه در ان مقاله تصریح کرده ام:
اولا اسلام و تشیع هیچ حکم تاسیس در استرقاق (برده گیری) ندارد، همه احکام امضائیش هم تعدیل استرقاق است، اما در عتق یا آزاد کردن بردگان اسلام و تشیع احکام تاسیس متعددی دارد.
ثانیا  برده گیری و برده داری یکی از ارکان اقتصاد دوران باستان و میانه بوده است و اسلام و تشیع مطلقا امکان نسخ انرا نداشته اند. اگر ذره ای در این زمینه تردید دارید تاریخ برده داری در امریکا را بخوانید.
ثالثا تا کمتر از دو قرن قبل برده داری در خرد جمعی انسانی مطلقا مذموم نبوده است و عقلا و فلاسفه جهان آنرا تایید می کرده اند. کافی است افلاطون و ارسطو را بخوانید.
مشکل زمانی پیدا می شود که شما بپندارید ائمه می بایست با خردی فرازمانی در این زمینه اظهار نظر می کردند  که میسر نبوده است.
من به این احکام در ظرف زمانی خودشان ایرادی ندارم چرا که عقلانیت آن دوران را فهم نمی کنم. ایراد من به فقیهانی بوده است که این احکام را فرازمانی پنداشته در شرائط زمانی مکانی جدید آنها را از کتب خود حذف نکرده اند.
این احکام مدتهاهاست به تاریخ پیوسته اند، احیای انها در زمان ما یقینا نادرست است.
ائمه اهل بیت در ظرف زمانی خودشان معتدل ترین احکام را داشته اند، در ان شرائط دیگران برای بردگان هیچ حقوقی قائل نبوده اند.
موفق باشید
محسن کدیور