قرآن

مصاحبه تحلیلی

اجتهاد و الهیات: مرزهای آزادی علمی

اجتهاد در اصول و مبانی هیچ خط قرمزی ندارد و تا جایی که بتواند مدعاهای خود را با موازین معتبر عقلی و نقلی اثبات کند می‌تواند پیش برود. “سپری شدن دوران علم اصول و اجتهاد فقهی در کشورداری، مدیریت، سیاست، و قانونگذاری” ادعایی درست است، اما این‌که فقه و اصول به شکل مطلق دوران‌شان سپری شده است، نادرست است. آزادی علمی بدون هرگونه خط قرمز در امور دینی امری قابل دفاع است. به قرآن و پیامبری که غلط دارند و خطا در آنها راه یافته چگونه می‌توان ایمان داشت؟!

نواندیشی دینی

کوچیدن از روشنفکری به تجدیدنظرطلبی دینی

تمثیل طوطی مثنوی بهترین راه برای توضیح بطلان ادعای اقتدارگرا بودن پیامبر اسلام است. کوششهای سروش متاخر معطوف به «اصلاح خود دین» است (نه اصلاح معرفت دینی): قرآن کلام الله نیست و کلام بلکه رؤیاهای محمد است، قرآن و روایات محمد هیچ فرقی با هم ندارند و هر دو تألیف محمد هستند، محمد (و نه خدا) محور اسلام است، قرآن خوف نامه ای ناقص است و با عشق و طرب برگرفته از اشعار مولانا نقص آن برطرف می شود. پروژه تجدیدنظرطلبی دینی پروژه سکولاریزه کردن و حذف تدریجی دین است.

یادداشت

ماه رمضان ۱۴۰۱

حلول ماه مبارک رمضان، ماه رحمت و مغفرت، ماه نزول قرآن، ماه مهمانی خدا، ماه تلاوت، مناجات و ذکر، ماه انفاق و دستگیری از مستمندان، ماه روزه و خودسازی بر مسلمانان مبارک باد. شنبه ۱ رمضان ۱۴۴۳ هجری قمری، ۱۳ فروردین ۱۴۰۱ هجری شمسی و ۲ آوریل ۲۰۲۲ میلادی. شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَىٰ وَالْفُرْقَانِ. ثواب روزه و حج قبول آن کس برد/ که خاک میکده عشق را زیارت کرد (حافظ). لب فروبند از طعام و از شراب / سوی خوان آسمانی کن شتاب (مولوی)

یادداشت

محمود ایوب اسلام شناس روشندل

پروفسور محمود مصطفی ایوب اسلام شناس، قرآن پژوه، مسیحیت‌شناس، شیعه پژوه و نویسنده نابینای لبنانی آمریکایی دار فانی را وداع گفت. از جمله کتابهای او «رنج رستگاری در اسلام: بررسی جنبه های عبادی عاشورا در تشیع اثنی عشری» که به مردم ایران تقدیم شده است، «بحران تاریخ مسلمانان: دین و سیاست در آغاز اسلام» و مهمترین کتابش «مسیحیت از منظر یک مسلمان: مقالاتی در مورد گفتگو». پژوهشهای ایوب درباره مسیحیت با توجه به تجربه زیسته و دانش او درباره مسیحیت از منظر اسلامی از اعتباری بالا برخوردار است.

چالش اسلام و قدرت

نقد سروش متأخر (روشنفکر دینی)

قسمت آخر (پانزدهم). در مرحله پساقبض و بسط، سروش «تسلیم مطلق تغیر و تجدد» شد و «خودِ دین را امری بشری، متغیر، تابع معارف عرفی و عصری» معرفی کرد. مطابق منطق خود وی با کلمات خودش این شیوه «دینی باقی نمی‌گذارد» و باز عین کلمات خودش این «بی‌دینی» است. در سروش متاخر مشخصا از ۱۳۷۸ محمد دیگر «پیامبر» نیست، «پیام‌ساز» است. در آثار سروش متأخر هیچ نشانه‌ای دال بر حفظ «هسته سخت اسلام» یافت نمی‌شود. پروژه روشنفکری دینی مدل سروش پروژه سکولاریزه کردن و حذف تدریجی دین است.

چالش اسلام و قدرت

پست و کژ شد از تو، معنی سنی

قسمت یازدهم. در مثنوی تقدم عشق بر زهد مسلم است، اما قرآن مدافع خوف زاهدانه منهای محبت الهی نیست! منطق مولانا در مورد جهنم، عذاب، غم، و گریستن با منطق قرآن فرقی ندارد. هدف جنگهای پیامبر در مثنوی کسب قدرت و تغلب نیست، نفی صریح اقتدارگرایی! «حکایت آن مؤذن زشت آواز، که در کافرستان بانگ نماز داد و مرد کافری او را هدیه داد» در مثنوی زبان حال نسبت ادعای پیامبر اقتدارگرا و اسلام است: من همه‌ی عمر این چنین آواز زشت / هیچ نشنیدم درین دیر و کِنِشت.

اخبار

پست و کژ شد از تو، معنی سنی

سخنرانی زنده با پرسش و پاسخ: یکشنبه ۱۶ خرداد. به کدام دلیل عشق و طرب صوفیانه بر تقوی و خشیت قرآنی ترجیح دارد؟ مثنوی و دیوان شمس را شاقول و مرجع قرآن دانستن چه مقدمات معرفت شناختی و الهیاتی دارد؟ آیا احدی از عارفان سروده‌های خود را بر قرآن ترجیح داده، از نواقص کلام الهی داد سخن داده اند، یا برعکس کوشیده اند در مقابل متکلمان و فقیهانِ سرگرمِ ظواهر قرآنْ «جنبه های باطنی» کلام الهی را برجسته سازند؟ آیا مثنوی معنوی مولانا ادعای پیامبر اقتدارگرا را تأیید می کند؟

یادداشت

تقاضای ایضاح

محمد مجتهد شبستری خبر داده دو مدعای این‌که تمامی متن قرآن اثر یا آثار یک شخص است که «نبی» بوده و جهان را وحیانی قرائت کرده و این‌که آن شخص پیامبر اسلام بوده با پژوهش‌های متأخر مورد تردید قرار گرفته ‌است. اگرچه پژوهشهای تاریخی درباره قرآن را به دقت دنبال می کنم و هیچیک را با موازین علمی قانع کننده نیافته‌ام، اما از باب احتیاط می پرسم: کدام پژوهشهای متأخر شما را به چنین نتیجه ای رسانده است؟ بعد از پاسخ ایشان ارزیابی اعتبار این‌گونه پژوهشها کار دشواری نخواهد بود.

اخبار

از قیاسش خنده آمد خلق را

سخنرانی زنده با پرسش و پاسخ: یکشنبه ۲ خرداد. تبلیغ «اسلام تک ساحتی» (چه فقیهانه، چه فیلسوفانه، و چه عارفانه) به‌ جای «اسلام چند ساحتی» (جامع شریعت، طریقت و حقیقت) چه عوارضی دارد؟ تفکیک عرفان به دو مکتب متقابل خوفی و عشقی تقسیم متعارف عرفان اسلامی است، یا خوانش قابل تأمل مستشرقان؟ ترجیح «عرفان عشقی» بر «عرفان ذوالعینین» (خوف و عشق توأمان) چگونه قابل اثبات است؟ مقایسه قرآن (کتاب الهی اسلام چند ساحتی) با کتب اسلام تک ساحتی عارفانه، از جمله با مثنوی و دیوان شمس چگونه قابل دفاع است؟

سخنرانی

شب قدر در آینه قرآن و سنت معتبر

نزول قرآن در شب قدر در ماه رمضان سال اول بعثت (۱۳ قبل از هجرت) «آغاز» شده است، نه اینکه «تمام قرآن» در چنین شبی نازل شده باشد. بنابر قول اصح بعثت پیامبر یا شروع پیامبری با وحی قرآنی در ماه رمضان و شب قدر بوده است. از قرن دوم نزول دفعی قرآن به بیت المعمور توهمی توسط صحابه به قول مسلط تبدیل شده است. قرآن نزول دفعی را تایید نمی کند. قرآن یک بار به شکل تدریجی در طول بیست و سال بر قلب پیامبر نازل شده است.

اخبار

شب قدر

سخنرانی آنلاین همراه با پرسش و پاسخ. مراد از نازل شدن قرآن در شب قدر نزول تمام قرآن یا نخستین آیات آن است؟ با توجه به اینکه قرآن در طول ۲۳ سال تدریجا بر قلب پیامبر نازل شده است، آیا علاوه بر آن نزول دیگری به صورت دفعی در کار بوده است؟ آیا غیر از فرشتگان و روح کس دیگری اعم از پیامبر یا ائمه در تدبیر شب قدر نقشی دارند؟ کدامیک از دعاها و مراسم شب قدر قابل انتساب به پیامبر یا ائمه است یا حداقل بدون اشکال است؟

چالش اسلام و قدرت

عذاب، عقاب و جهنم در «خوف نامه»

قسمت هشتم. خوف از خدا فضیلتی سازنده است که با محبت و رجا به رحمت او همراه است. ترس از خدای اقتدارگرا از جنس ترس از جانوران درنده و دیو افسانه‌هاست. این‌چنین خدایی با خدای اسلام و قرآن بیگانه است. جزئیات عذاب و جهنم ادعای اقتدارگرایی خدا را تایید می‌کند به‌شرطی که این جزئیات را در «جو لیبرالی و حقوق بشری معاصر» در نظر بگیریم، چرا که در این جو انسان هر جرمی – به هر بزرگی – هم مرتکب شده باشد، مجازات بدنی وی خلاف کرامت انسانی محسوب می‌شود.

اخبار

عذاب، عقاب و جهنم در «خوف نامه»

سخنرانی زنده «چالش اسلام و قدرت -۸» همراه با پرسش و پاسخ، یکشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۰. آیا خوف از خداوند رذیلت است یا فضیلت؟ چرا خشیت و خشوع در برابر خداوند با ادعای اقتدارگرایی الهی ناسازگار است؟ آیا مجازات اخروی حق ستیزان تبهکار بعد از اتمام حجت مقتضای عدالت و رحمت الهی است یا دال بر اقتدارگرایی خداوند؟ بر فرض صحت «ادعای پیامبر اقتدارگرا»؛ قرآن، پیامبر، خدای اسلام، و اسلام چه جاذبه ای دارند تا به آنها ایمان آورد؟ و چرا نباید خود را بلافاصله از شرّ آنها نجات داد؟

اخبار

چالش اسلام و قدرت -۷

سخنرانی زنده «نقد اتهامات متوجه قرآن و خداوند» با پرسش و پاسخ: یکشنبه ۲۲ فروردین ۱۴۰۰. در ادعای «پیامبر اقتدارگرا» قرآن خوف نامه و خدا سلطانی عبوس و خشن معرفی شده است. آیا غضب خداوند بر رحمت او، و خوف بر رجا سبقت دارد؟ آیا عشق و طرب صوفیانه بر تقوی و خشیت قرآنی ترجیح دارد و انسان‌سازتر است؟ بر فرض صحت این دعاوی؛ قرآن، پیامبر، خدای اسلام، و اسلام چه جاذبه ای دارند تا به آنها ایمان آورد؟ و چرا نباید خود را بلافاصله از شرّ آنها نجات داد؟

چالش اسلام و قدرت

چالش اسلام و قدرت -۶

انسان شناسی اسلام، دوگانه قرآنی حق و باطل، و شدت عمل با کفار هیچ تلازمی با اقتدارگرایی پیامبر ندارند، چرا که موازین اخلاقی و روا داری دینی از اجزای اسلام است. بازگشت به پیامبر اقتدارگرا رویکردی ارتجاعی است، رجعت به برساخته های خودکامگان اموی و عباسی. اینکه هرکس نافی ادعای اقتدارگرایی پیامبر بود «زیر فشار لیبرالیسم و فشار اندیشه‌های حقوق بشری» استدلال کرده است از جنس «رؤیاهای خطیبانه» است! مواجهه مدعی با منتقدان راه راست آزمایی دعاوی عرفانی و اخلاقی اوست. الگوی پیامبری هر کسی تعیین کننده مرام اوست.

نواندیشی دینی

بازخوانی شریعت

شریعت سبک زندگی مؤمنانه است. موازین و استانداردهای اسلامی است. ارزشهای اخلاقی قسمت اعظم آن است. مناسک و شبه مناسک و سر خط قوانین اسلامی نیز دیگر جزء آن است. واضح است اگرچه شریعت مشتمل بر قانون هم هست اما قانون جزء ثانوی آن است. جزء اصلی ارزشها و موازین و استانداردهای زندگی مومنانه است. این شریعت ارزش مدار است نه قانون مدار. خلاف حکمت بالغه الهی است که عقلانیت قرن اول هجری حجاز را سقف عقلانیت بشری در همه ازمنه و امکنه قرار دهد.

سخنرانی

تأملی درباره وحی

چکیده: نقد نظریه رؤیا پنداری وحی دکتر عبدالکریم سروش: «قرآن یا کلامی است مستعار، مخلوق ذهن و محصول تجربه محمّد (ص) (فرضیه اوّل: قرآن کلام محمد)، یا رؤیایی است جاندار و مخلوق خیال خلّاق و صورتگری محمّد (فرضیه دوم: محمّد: راوی رویاهای رسولانه).» ابتدا هر دو نظریه با کلمات صاحب آن تقریر و سپس نقد شده است.
نقد نظریه اول: گیریم تمام کوششهای صاحب محترم نظریه موجه باشد، در این صورت همه اشکالات پیش گفته از خدا به رسولش منتقل شده، بی آنکه حل شده باشد. قبلا خدا این اشکالات را مرتکب شده بود، اکنون پیامبرش! صورت مسئله «کلام الهی» پاک شده است، نه اینکه حل شده باشد. این نظریه کدام مشکل کلام باری را حل کرده است؟ با راززدایی، قرآن اکنون کلام بشری است با همه محدودیتها و فهم ناقص بشری و هیچ قداستی ندارد. آیا از عالم غیب راز زدایی کردن چیزی برای غیب باقی می گذارد؟! اسلام «خدامحور» به اسلام «پیامبرمحور» تنزل یافته است. این نظریه وحی الهی را به بُعد بشری پیامبر «أنَا بشر مثلُکُم» تنزل داده و به آن مباهات کرده است. این اسلام محمد محور چیزی از قبیل مسیحیت عیسی محور شده است. وحی الهی به امری جوشیده از ذهن و ضمیر بشری به نام محمد بن عبدالله (ص) تنزل یافته، همچنانکه مثنوی معنوی از درون جلال الدین بلخی جوشیده است، بدون هیچ تفاوتی. هر دو به یک میزان الهی و انسانی اند! بشری بودن معرفت دینی با بشری کردن خود دین تفاوت ماهوی دارد. آنچه در قبض و بسط شریعت صورت گرفت کوشش برای اثبات بشری بودن معرفت دینی بود، آنچه در قرآن کلام محمد (ص) با عنوان بسط تجربه نبوی صورت گرفته بشری کردن خود دین است. پرسش اساسی این است: وقتی خود دین بشری شد، دین بودن دین به چیست؟ این محصول بشرساخته به چه دلیل دین خداوند است؟
نقد و بررسی نظریه دوم: این تبیین در صورتی مقبول خواهد بود که بین این تبیین و فوائد یا امتیازات دوازده گانه اش با رؤیا پنداری وحی «تلازم» برقرار باشد و رؤیا پنداری وحی «نظریه بی بدیل» باشد. نظریه بدیل رویا پنداری وحی، نظریه تاویل به معنی برخورداری تمام آیات از یک وجود متعالی است به نحوی که نسبت بین آیات و این وجود متعالی نسبت مثال و ممثل است. این نظریه برگرفته از تفسیر المیزان سید محمد حسین طباطبایی می باشد. برخلاف نظریه رؤیا پنداری وحی که فاقد هرگونه پشتوانه و دلیل قرآنی است (و البته خود را به چنین پشتوانه و دلایلی هم نیازمند نمی داند!) بلکه با بسیار از أصول تعالیم قرآنی در این زمینه ناسازگار است، نظریه تاویل وجود متعالی در سازگاری کامل با تعالیم یادشده است. صاحب نظریه خود را مسئول تبیین علم تعبیر رؤیاهای رسولانه نمی داند. معلوم نیست این علم با علم تعبیر خواب چه شباهت و تفاوتی دارد؟ اگر تفسیر قرآن به تعبیر رؤیا تبدیل شود با عنایت به شخصی بودن و بین الاذهانی نبودن آن، مدعیات این علم جدید را چگونه می توان ابطال کرد؟ نظم خاص قرآن که صاحب نظریه رؤیای رسولانه آن را «نظم پریشان» خوانده است نظریه بدیل دارد. از جمله نظریه «نظم حلقه ای» متون باستانی که نخستین بار توسط خانم ماری داگلاس ارائه شد. نخستین محققی که این روش را در قرآن بکار گرفت مایکل کیپرس است. او در باره سوره مائده کتاب نوشته و اخیرا نیز کتاب مستقلی درباره «نظم قرآن: تحلیل بلاغی» منتشر کرده است. ادعای «نظم پریشان» تنها بعد از ابطال مستدل این نظریه مقتدر بدیل مسموع خواهد بود. نقض قوانین طبیعت و علیّت تلازمی با نظریه رؤیا پنداری وحی ندارد. زبان علمی هر دوره ای در دوره های قبل و بعد جاری نیست. أصلا متون دینی برای حل چنین مسائلی نیامده اند. اگر به زبان علمی مقبول قرن بیست و یکم عظمت خدا تبیین شده بود مخاطبان عصر نزول و بیش از دوازده قرن بعد از آن آیا از چنین امر علمی مدرن چیزی می فهمیدند؟! این اشکال که علم خداوند به نادرست بودن این أمور علمی در زمان نزول واقف بوده پس نباید به غلط چیزی نازل کند، پاسخش این است که قرآن و هر متن دیگری که قرار است در حد فهم انسان باشد ولو گوینده اش خداوند باشد چاره جز سخن گفتن در چارچوب فرهنگ زمانه ندارد. صاحب نظریه کجا لزوم علمی بودن متن قرآن را اثبات کرده است؟ علمی مطابق کدام دوران؟ نظریه وحی رویای رسولانه نظریه های بدیل مقتدری دارد. این نظریه های بدیل با هزینه های بسیار کمتر، ادله و مویدات متعدد قرآنی کلیه مشکلات را البته در حد توان انسانی حل می کنند بی آنکه نیازمند تکلفات نظریه یادشده باشد. نظریه رویا پنداری وحی دلیل معتبری ندارد، با ابهامات و اشکالات متعددی هم روبرو است، لذا قابل پذیرش نیست.

سخنرانی

از کلمة الله تا احمد و کلام الله

چکیده: عیسی مسیح به معرفی قرآن هفت اختلاف اساسی با عیسی در مسیحیت موجود دارد: یک. عیسی در مسیحیت پسر خداست. عیسی در اسلام پسر مریم است که به أراده الهی به دنیا آمده است. دو. عیسی در مسیحیت خدای پسر، و یکی از اقانیم تثلیث است. عیسی در اسلام بنده و رسول خداوند است. سه. عیسی در مسیحیت به صلیب کشیده شد، و رنج او کفاره گناه نخستین و گناه همه مسیحیان است. عیسی در اسلام شهید نشد، خداوند او را بسوی خود برکشید. چهار. عیسی در مسیحیت موجود «کتاب الهی» به ارمغان نیاورده، او خود خدای مجسم در میان مردم بود. «عهد جدید» کتابی است که توسط پنج نفر مشخص نوشته شده است. گزارشی است از زندگی و آراء عیسی مسیح به روایت برخی پیروان او. در اسلام «انجیل» کتابی واحد و کتابی الهی است که خداوند به پیامبرش عیسی مسیح «وحی» کرده است. معادل اناجیل اربعه موجود سیره ابن إسحاق و سیره ابن هشام و بخش پیامبر تاریخ طبری است نه قرآن کریم! پنج. عیسی در مسیحیت ناجی نهایی است، یعنی برای نجات اخروی به غیر او از جمله پیامبری پس از او نیازی نیست. حال آن‌که عیسی مسیح در اسلام پیامبری است که به پیامبر بعد از خود بشارت داده و او را معرفی کرده است. شش. رهبانیت از موازین کلیساست. اسلام این امر را «بدعتی از سر خیرخواهی» معرفی کرده است. هفت. مسیحیت موجود «عیسی محور» است. اسلام همه ادیان الهی از جمله مسیحیت را خدامحور و موحد معرفی کرده است. پیامبر اسلام طی هشت اصل کلی در قرآن معرفی شده است: یک. محمد بن عبدالله بشری مثل دیگر آدمیان بوده است، نه در تولدش اعجازی بوده، نه در مرگش. زندگیش هم مثل بقیه مردم بوده است. امتیاز ایشان به وحی خارج از وجود ایشان بوده نه امری اختصاصی در درون ایشان. دو. پیامبر امّی بوده، اهل امّ القراء (مکه) که خواندن و نوشتن نمی دانسته است. سه. محمد بن عبدالله هیچ نقش فاعلی در تکوین وحی نداشته است. او گیرنده وحی بوده نه مولد آن. او حتی نمی دانسته چه زمانی وحی بر او نازل می شود. چهار. اسلام دینی «خدامحور» است، ما «محمدی» نیستیم، مسلمانیم! تسلیم خدا بودن مسلمانی است. محمد بن عبدالله پیامبر خداست نه بیشتر. پنج. محمد بن عبدالله «خاتم الانبیاء» است. او «مؤید» پیامبران الهی پیشین، «زینت» پیامبران و «آخرین» ایشان است. پرونده وحی رسالی و نبوت با محمد مصطفی بسته شده است. شش. دعوت او «جهانی» و خطاب به «همگان» بوده و «رحمتی فراگیر» است. هفت. او مهذب نفوس و معلم اخلاق و اسوه و الگوی انسانیت بوده است. هشت. در قرآن خطا راه ندارد. خدا حافظ کلام خود است، و قول و فعل پیامبرش در تبیین دین را نیز محافظت می کند. مسلمانان به حجیت قرآن به عنوان کلام معصوم خداوند باور دارند. کلام خداوند مستقل از شخصیت پیامبرش شکل گرفته و مقدم بر سنت او منبع اول اسلام است. سنت این پیامبر با همه احترامش زمانی پذیرفته است که تعارضی با محکمات کتاب خدا نداشته باشد. حداقل سه گروه در مورد پیامبر اسلام زیاده روی‌هایی کرده اند: یکی شیعیان غالی که برای بالابردن شأن ائمه اهل بیت بناچار اموری به پیامبر نسبت داده اند. گروه دوم جمعی از عرفا که با خوانشی ذوقی و اختراع «حقیقت محمدیه» فرهنگی مستقل از کتاب و سنت برپا کرده اند. گروه سوم جمعی از روشنفکران محترم معاصر هستند که به قصدِ خیر «مدرن کردن اسلام» ملغمه ای ساخته اند، از قبیل اینکه «وحی تابع شخصیت محمد» بوده و با فراز و فرود شخصیت او تغییر می کرده، یا آیات قرآن «تفسیر» محمد بن عبدالله از جهان است، یا آیات قرآن چیزی جز «رؤیاهای رسولانه» یا شبه رؤیا نیست، یا آیات قرآن «تأویل» رؤیاهای محمد بن عبدالله است. وقت آن رسیده است که صفوف فکری در تفکر اسلامی معاصر به شکل شفاف از هم متمایز شود. نواندیشانی که سقف اصلاح را «فکر دینی و علوم اسلامی» – که تماما بشری است – می دانند، از روشنفکرانی که «اصل اسلام» – کتاب و سنت معتبر – را هم مشمول اصلاح می دانند و نقد قرآن را نصب العین خود کرده اند.

مصاحبه تحلیلی

اسلام شناسی، قرآن شناسی و وحی

غیبت سرمایه‌گذاری شیعیان جعفری در دانشگاهها و مراکز پژوهشی و انتشاراتی غرب از جمله تاسیس کرسی معارف اهل‌بیت و تشیع کاملا چشم‌گیر است. بازار اسلام در غرب در تصرف وهابی‌هاست، و تشیع از منظر ایشان چیزی در ردیف خوارج است. سهم اساتید ایرانی در مطالعات بین‌المللی قرآن متأسفانه چشمگیر نیست. اسلام‌هراسی از واقعیات غرب معاصر است. جریانهای نژادپرست و متعصبان انحصارگرای مسیحی و یهودی بسیاری از اهرم‌های ثروت و قدرت و رسانه و فرهنگ را در اختیار دارند. مسلمانان اعم از شیعه و سنی در اینکه مصحف عثمانی همان قرآن مجید است بدون کمترین نقصان و زیادت هم‌داستانند. کشف مکانیسم وحی بدون سازگاری با مفاد وحی یا بدون ادله‌ی متقن عقلی قابل پذیرش نیست. فرضیاتی ذوقی یا عقلی فاقد استدلال است. مطالعه‌ی برون‌دینی تا زمانی قابل اعتناست که برآن نتایج درون‌دینی بار نشود، والا با مطالعات برون‌دینی اسنتتاج‌های درون‌دینی کردن مغالطه است. کلام ربوبی، وحی الهی و قرآن مجید یا کتاب خدا وقتی لباس زبان بر تن کرد مثل هر متن دیگری مشمول قواعد فهم متن است. برای فهم هر متنی باید علوم مرتبط با فهم متن را در نظر گرفت. نظریه‌ی سنتی وحی اگر مشکلی داشته باشد، راه حلش یقینا این نیست که کلام باری را عین کلام پیامبر بدانیم. این راه حل نیست، از چاله به چاه افتادن و قلب اسلام است. دیدگاه سنتی وحی بر مبنای معرفت‌شناسی‌های معاصر قابل تبیین است و مطمئنا از نظریه‌ی تنزل دادن کلام باری به کلام نبوی یا تفسیر نبوی از جهان به مراتب قوی‌تر و کم اشکال‌تر است.

سخنرانی

معرفت معتدل دینی

یکی از خدمات ائمه‌ی اهل بیت خصوصا امام حسین (ع) اصلاح «معالم دین» است. معالم دین نشانه‌های کلان دین‌داری هستند، معالم دین نقشه‌های راه هستند و ما را به مقاصد متعالی دینی راهنمایی می‌کنند. اگر معالم دست‌کاری شوند و به‌جای راه به چاه و بیراهه و به‌جای هدایت عامل گمراهی و ضلالت شوند، وظیفه‌ی مصلح است که قبل از هرکاری به اصلاح معالم اقدام کند. در این مجلس حسینی درباره‌ی سه شاخص از معالم دینمان مباحثی عرضه شد: اولا دانستیم که از دین نمی‌توان انتظار تبیین علمی جهان، تدبیر سیاست و اقتصاد و حقوق یا پاسخ‌گویی به همه‌ی پرسشهای انسانی را داشت. با هفت انتظار معتدل از دین (یعنی معنی‌بخشی به زندگی، امر متعالی (مبدء)، سرای دیگر (معاد)، عوالم غیب، ضمانت اخلاق، مناسک و عبادات، شبه مناسک از معاملات) آشنا شدیم. ثانیا دانستیم که شرط ضروری نجات اخروی ایمان به خداوند، ایمان به‌آخرت و عمل صالح است، چه فرد مسلمان باشد چه نامسلمان، یعنی اسلام طریق اقوم به نجات است نه این‌که موضوعیت داشته باشد. اسلام شناسنامه‌ای کسی را به بهشت نمی‌برد و از دوزخ نمی‌رهاند. ثالثا دانستیم که قرآن کتاب هدایت است نه کتاب قانون و علم. قرآن منبع اصلی و نخست تعالیم اسلامی است اما تنها منبع نیست. هیچ امر اسلامی نمی‌تواند معارض با قرآن باشد، اما هر امر اسلامی لازم نیست مدرکی قرآنی داشته باشد. بدون فهم قرآن هیچ فهمی از اسلام کامل نیست، اما فهم کامل از اسلام بدون درک سنت پیامبر و اهل بیت (برای شیعیان) و صحابه (برای اهل سنت) حاصل نمی‌شود، (شرط لازم غیرکافی). فهم قرآن نیز بدون میراث سنتی علوم اسلامی و دستاوردهای دانشهای جدید مرتبط میسر نیست.

یادداشت

پرسش‌هایی از روش «اسلام قرآنی»

آیا می‌توان اسلام قرآنی را در زمره‌ی «نهضت پاک‌دینی بین مسلمانان» به‌حساب آورد؟ در این صورت تفاوت ان با دیگر «پاک‌دینان مسلمان» در چیست؟ اگر اسلام قرآنی یعنی تک منبعی بودن اسلام، دلیل این ادعا چیست؟ و اگر معنای اسلام قرآنی این نیست، بلکه همان امکان فهم قرآن بدون روایات است، این نحله چه حرف جدید و متفاوتی در مقایسه با وحید بهبهانی و دیگر اصولیون دارد؟ آیا پیامبر خدا فقط مبلّغ و قاری قرآن بوده و بس، و بعد از وفات ایشان هم «حسبنا کتاب الله»؟در این صورت اصلا درک اسلام نیازی به سنت پیامبر دارد؟ اصولا ما از قرآن چه انتظاراتی را «نباید» داشته باشیم؟ به چه دلیل قرآن «کتاب قانون» است؟ به این معنی که احکام موجود در آن قوانین زمان‌شمول و جهان‌شمول و جاودانه هستند و اختصاصی به‌زمان و مکان نزول و زمان و مکان قریب به‌آن نداشته است. «اکتفا به ظاهر متن دینی» روش مشترک اخباریون و مکتب تفکیک در شیعه، و اهل ظاهر و حنابله در اهل سنت است. «تفاوت روشی» اسلام قرآنی با گروه‌های یادشده در فهم متن دینی در چیست؟ آیا اسلام قرآنی شرط عدم تعارض روایات با محکمات قرآن را «شرط لازم و کافی اعتبار روایات» می‌داند؟ آیا تخصیص عمومات قرآنی، تقیید اطلاقات قرآنی، تبیین مجملات قرآنی، تفصیل اجمالات قرآنی، تشریح جزئیات کلیات قرآنی توسط سنت معتبر، در رویکرد اسلام قرآنی پذیرفته است یا مردود می‌باشد؟ آیا «هر امر درستی» لازم است مستند قرآنی داشته باشد (تک منبعی بودن معرفت انسانی یا لزوم داشتن مجوز از این منبع مادر)؟ آیا اطاعت از پیامبر چیزی جز «تبعیت از سنت» اوست؟ آیا این تبعیت الزامی منحصر به زمان حیات پیامبر بوده است؟ به چه دلیل؟ چرا باید کوششهای حکیمان و متألهان مسلمان را نادیده گرفت و به معنای تحت اللفظی برخی آیات در فهم توحید اکتفا کرد؟ از این حیث تفاوت اسلام قرآنی با وهابیت در حوزه‌ی توحید چیست؟ چرا تمام امور و حوزه‌ها نیاز به اجتهاد و تخصص دارند، الا حوزه‌ی دین؟ یکی از تعالیم قرآن «اعتصام به حبل‌الله و عدم تفرقه» است. آیا معنای عملی این فرمان قرآنی انحلال کلیه‌ی فرق اسلامی در سواد اعظم اکثریت سنی و حذف نمادهای معتبر تشیع است؟

بخش اول: مبادی تصوری انتصاب

فصل دوم: انتصاب در قرآن

غیر از منصب‌های نبوت عامه و خاصه، امامت ابراهیم، وزارت هارون، نقابت اسباط، خلافت آدم و داوود و مؤمنان صالح، ملوکیّت داوود و سلیمان و ولایت پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) قرآن کریم منصب الهی دیگری به‌رسمیت نشناخته است. به‌عبارت‌دیگر منصب «ولایت فقیه» در قرآن کریم مطرح نشده است.

ملاک الهی بودن قرآن

الهی بودن یک متن متکی بر یک باور است. باور به پیامبری که آن را به خدا نسبت می دهد. بدون باور به آن پیامبر راهی برای پذیرش الهی بودن آن متن نیست. من محمد بن عبدالله (ص) را صادق و امین می دانم. او قرآن کریم را وحی الهی معرفی کرده است. مفاد قرآن کاملا ادعای او را تایید می کند.

دلیل حجیت قرآن، احادیث پیامبر و ائمه

حجیت قرآن مبتنی بر ایمان به نبوت محمد بن عبدالله و صداقت و امانت داری ایشان و تصریح رسول الله به کلام الله بودن قرآن است. پذیرش سخن پیامبر اعم از اینکه در حضور ایشان باشیم یا با حدیث معتبر مطلبی را از ایشان بشنویم در گرو ایمان به نبوت ایشان است. یعنی چون گوینده رسول خداست به سخنان وی اعتنا می شود. اعتبار قول و فعل ائمه چه در محضرشان باشیم چه از طریق حدیث معتبر اقوالشان را بشنویم از منظر شیعی این است که باور کرده باشیم ایشان سومین منبع دینی (پس از قرآن و سنت نبوی) هستند.

گفتگوی انتقادی درباره‌ی اسلام

جلسه گفتگوی انتقادی درباره‌ی اسلام در مرکز اسلامی شیعیان شهر کالج استیشن تگزاس و در جمع دانشجویان ایرانی دانشگاه تگزاس ای اند ام (Texas A & M) به دعوت گروه مطالعات اسلامی این دانشگاه (۲۵ آبان ۱۳۹۲) برگزار شد. در این جلسه ۳ ساعته نماینده‌ی دانشجویان مجموعه ای از سوالات مبنایی تحت عنوان کلی “چرا مسلمان باشیم؟” را جمع آوری و با محسن کدیور مطرح نمود. هدف از طرح این سوالات علاوه بر نقد برخی دیدگاههای سنتی و آشنایی با برخی نظرات کدیور ایجاد فرصتی برای طرح سوالات رایجی بوده است که بخشی از نسل جوان را احیانا در پذیرش یا تداوم دینداری مردد نموده و یا به ابزاری در دست مبلغین ضد اسلامی تبدیل شده اند.

دریافت فایل صوتی – بخش اول

دریافت فایل صوتی – بخش دوم