پلورالیسم دینی

چالش اسلام و قدرت

چالش اسلام و قدرت -۴

متعلَق اسلام در قرآن «تسلیم خداوند شدن» است نه «تسلیم قدرت یا حکومت پیامبر شدن». از هیچ آیه قرآن به دست نمی آید که «پیامبر به دنبال تسلیم کردن مردم به حکومتش بوده، حتی اگر ایمان به خدا نداشته باشند». بر خلاف ادعای سروش ما پیامبر رحمت را بزرگ نکردیم! قرآن – که مطلقا تالیف پیامبر نیست! – محمد را به عنوان پیامبر رحمت بزرگ کرده است. اگر داستان موسی و خضر نمادین باشد، یعنی متعلق به عالم واقع و تکلیف نیست تا قبح قصاص قبل از جنایت مطرح شود.

سخنرانی

آیا سعادت اخروی و همزیستی دنیوی مشروط به دین و مذهب خاصی است؟

اسلام تکثر و تنوع ادیان را در دنیا به‌عنوان یک واقعیت پذیرفته است. همزیستی دنیوی مقید به هیچ دین و آئینی نیست. با هر مجتمعی با هر عقیده و دین و آئینی ولو مشرک و ملحد و منحرف می‌توان هم‌زیستی کرد. رعایت عدالت، اخلاق، رحمت و وفای به قراردادها و عهدنامه‌ها الزامی است. همزیستی با کسانی که با دین مسلمانان به جنگ برخاسته‌اند و آنها را از خانه و کاشانه‌شان اخراج کرده‌اند غیرممکن و ممنوع است. از منظر کلامی و فقهی ایمان به خدا و آخرت و رسالت پیامبر خاتم و التزام به ضروریات اسلامی شرط رستگاری است. اما تدبر در قرآن و سنت نتیجه‌ی متفاوتی بدست می‌دهد: تدین ظاهری، دین‌داری شناس‌نامه‌ای و وراثتی، مایه‌ی رستگاری و عامل نجات اخروی نیست. عمل صالح شرط لازم رستگاری است، اما شرط کافی نیست. ایمان به‌خدا و ایمان به آخرت شرط لازم رستگاری هستند، اما شرط کافی نیستند. ایمان به همه‌ی رسولان الهی برای رستگاری طریقیت دارد، هرچند موضوعیت ندارد. اما مخالفت و عدم اطاعت از پیام اصلی هر یک از رسولان مانع نجات است. ایمان به محمد بن عبدالله (ص) و تبعیت و اطاعت از ایشان طریق اقوم سعادت است. این بحث در مقایسه با محورهای قبل در آیات کمتری مطرح شده است. سعادت و فلاح و نجات و فوز امری تشکیکی است، کامل و اکمل دارد. سعادت اخروی و همزیستی دنیوی مشروط به دین و مذهب خاصی نیست.

بهای آزادی
پلورالیزم دینی

مناظره ‌ پلوراليزم‌ ديني

به‌ نظ‌ر كديور حقيقت‌ امري‌ واحد است‌ كه‌ في‌الجمله‌ قابل‌ معرفت‌ انساني‌ نيز هست‌. هر دين‌، مذهب‌ و مكتبي‌ به‌ ميزان‌ بهره‌اي‌ كه‌ از اين‌ حقيقت‌ برده‌ بر صواب‌ است‌. مي‌توان‌ ديني‌ را فرض‌ كرد كه‌ بيش‌ از ديگر اديان‌ به‌ اين‌ حقيقت‌ واصل‌ شده‌ باشد و شامل‌ نكات‌ مثبت‌ ديگر اديان‌ باشد. لذا مقابل‌ تكثرگرايي‌ ديني‌، لزوما حصرگرايي‌ ديني‌ نيست‌، شمول‌گرايي‌ ديني‌ نيز مطرح‌ است‌

pdf

پلورالیزم دینی (قسمت اول)

در اين كه كثرتي بالفعل در عالم هست به ويژه كثرت در اديان، ترديدي نيست. كثرت اديان را به صورت يك واقعيت خارجي كسي نمي تواند انكار كند. در واقع بحث در تببين اين كثرت است. چرا اديان كثير هستند و حالا اگر كثير هستند چگونه بايد با اين كثرت برخورد كرد؟ در طليعه سخن لازم مي دانم بحث، «تساهل و تسامح» را با شيوه ورود و خروج در بحث «پلوراليزم ديني» از هم تفكيك كنم. مي توان قائل به انحصار خود در يك دين شد یا نظريه هاي ديگري را از قبيل «شمول دين حق» نسبت به اديان ديگر یا قول به اديان حق متعدد (يعني صراط هاي مستقيم) را پذيرفت. با همه اين ها در عمل و در رفتار اجتماعي قائل به «تساهل و تسامح» بود. لذا اين دو مسأله بايد از هم جدا شود

پلورالیزم دینی (قسمت دوم)

نمي توان در عالم حقيقت به «تكافؤادله» قايل بود و در عين حال يك دين دار هم باقي ماند. يعني سئوال جدي من از امكان سازگاري اين دو گزاره است. چگونه با آن تكافؤادله «برون ديني» مي توان به دليل حقانيت «درون ديني» قايل شد؟

پلورالیزم دینی (قسمت سوم)

اشكال اصلي قول به پلوراليزم ديني اين بود كه بنابر آن «حقانيت دين خاص» بلاموضوع مي شود. در پاسخ اين اشكال «حقانيت پلورالي» را سازگار با پلوراليزم دانستيد. پرسيدني است مراد از حقانيت پورالي چيست؟ آيا جز اين است كه هركس هر دين و مذهبي را به هر دليل و علت و معنايي پذيرفت، حق است. يعني حقانيت متكثّر است، وحدت و شمول و تشكيك ندارد.

پلورالیزم دینی (قسمت چهارم)

. مسئله وجود حقيقت متعالي واحد، امكان شناختن آن در حد بشري، وجه ميزان و معيار در تفكيك حق از باطل از مباحثي بود كه به چالش جدي با مسئله نسبيت برخاسته اند. دين داري عالمان دليل دارد، در اين زمينه دلیل راجح نيز وجود دارد. چه در حوزه ادله، چه در حوزه معنا مي توان از دليل راجح و معناي راجح سخن گفت، و نظريه تكافؤ ادله يا تكافؤ معنا را ناتمام دانست، كه هست.