ادیان و مذاهب

وطن و وظیفه در قبال ظلم به دیگری

از جمله وظایف شرعی نسبت به محل زندگی (جایی که انسان به عنوان وطن برگزیده است که ممکن است مولد اوهم باشد) دفاع از آن در مقابل تجاوز اجانب است، این دفاع مشروع است. وظیفه‌ی شرعی دیگر اولویت دستگیری از فقرای آن نسبت به فقرای دیگر سرزمین‌هاست. دین و مذهب مظلوم در وجوب دفاع از وی در حد مقدور تاثیری ندارد. از هر مظلومی با هر عقیده و دین و مذهبی باید در حد مقدور دفاع کرد.

نجات اخروی، اسلام و تشیع

موحدانی که عمل صالح کرده اند در آخرت اهل نجاتند، و در میان ادیان توحیدی و ابراهیمی اسلام اکمل آنهاست، اسلام ظرفیت بیشتری برای نجات دارد اما معنی آن محرومیت از نجات پیروان دیگر ادیان توحیدی ولو بعد از ظهور اسلام نیست. بر این باورم که این نظر قابل دفاع است و قرآن مدافع آن است.

سلیمان، ملکه‌ی سبا و حق انتخاب

دشوار است که موضع منقول از سلیمان در قبال ملکه‌ی سبا را موضع ثابت اسلام در قبال دیگر باورها بدانیم. حتی اگر چنین هم بوده باشد با اصل محکم «لا اکراه فی الدین» منسوخ شده است.

ما خالف العامة ففيه الرشاد؟

اصل مخالفت با عامه از قواعد باب تعادل و تراجیح در علم اصول فقه است، به این معنی که در زمان تعارض دو روایت یکی از مرجحات مخالف با عامه بودن مفاد روایت است. دلیل آن این است که مخالف با عامه احتمال تقیه بودن را مرتفع می کند. اصل فوق متعلق به شرائط دوران خفقان شیعه توسط خلفای جور اهل سنت بوده و عمومیت ندارد. در هر مسئله باید فقیه شیعه فتاوای دیگر مذاهب را دیده باشد و در بسیار موارد این فتاوی مشابه است. من برای مخالفت با عامه نه موضوعیت قائلم نه طریقیت.

دوستی با غیرمسلمانان و استخدام آنها

نفی ولایت و سرپرستی غیرمسلمان بر مسلمان و قاعده‌ی قرانی نفی سبیل از مسلمات تفکر اسلامی است.مهمترین دلیل بر جواز دوستی با غیرمسلمانان آیه ۸۲ سوره مائده است. حد دوستی با غیرمسلمانان نیز در آیه ۱۱۸ سوره آل عمران مشخص شده است: آنان را محرم راز خود نگیرید. استخدام اهل کتاب یا غیرمسلمانان هیچ اشکال شرعی ندارد. غیرمسلمانان همانند مسلمانان از حقوق مساوی و کامل انسانی و شهروندی برخوردارند.

درباره‌ی آئین بهائیت

پرسش: به نظر شما آیا بهائیت ویژگی های یک دین را دارد؟ آیا اساسا ظهور دین در عصر جدید را می توان پذیرفت؟ در مورد

عدم جواز تکفیر مسلمان

نسبت نامسلمانی دادن به کسی که خود را مسلمان می داند نادرست است. داور دین و ایمان ما خدای حکیم دادگر در سرای دیگر است. در این دنیا ما موظف به حکم به ظاهر هستیم نه بیشتر. باطن و مافی الضمیر را خدا می داند. مسلمانی هم معنایش صحیح الاعتقاد بودن یا صحیح العمل بودن نیست.

عدم فسخ زوجیت در ارتداد

پرسش: تکلیف زن معتقدی که همسرش به دلیل مطالعات تخصصی در حوزه‌ی اسلام و قرآن، اعتقادش را از دست داده و دیگر خود را مسلمان

المراجعات و شبهای پیشاور

پرسش: نظر جنابعالی در خصوص کتبی نظیر شبهای پیشاور و المراجعات چیست؟ آیا به لحاظ سندی وقوع چنین مناظراتی بین اهل سنت و پیروان مکتب

عدم مشروعیت محرومیت از تحصیل دانشجویان بهایی و منتقد

محرومیت دانشجویان از تحصیل به دلایل مذهبی و عقیدتی و فعالیت سیاسی فاقد هرگونه مجوز شرعی است. هیچ آیه ای ازقرآن، هیچ روایت معتبری از پیامبر و ائمه، هیچ اجماع و هیچ دلیلی عقلی مستقل و غیرمستقلی چنین مجوزی را به حاکمان نداده است. اگر محدودیت امکانات تحصیلی در دانشگاهها بهانه‌ی محروم کردن برخی دانشجویان از تحصیل باشد، اولویت علمی تنها ملاک تقدم است. اینکه تنها موافقان حکومت امکان تحصیلات تکمیلی داشته باشند نه تنها پشتوانه‌ی دینی ندارد، بلکه خلاف شرع است. محروم کردن دانشجویان بهایی از تحصیل هیچ مستند شرعی ندارد. باطل بودن مذهب از نظر حکومت دلیل محرومیت از تحصیل نیست. فرد ملحد و کافر را هم نمی توان از تحصیل محروم کرد چه برسد به موحد. محرومیتهای یادشده ممکن است تنها یک دلیل دینی داشته باشد و آن ولایت مطلقه‌ی فقیه است. یعنی محرومیتهای یادشده بر اساس حکم حکومتی ولی امر یا با اشاره و صلاحدید وی صورت گرفته باشد.در کتاب حکومت ولایی اثبات کرده ام که ولایت فقیه فاقد هرگونه مستند معتبر شرعی است.

عدم نجاست بهائی‌ها

اصل بر «طهارت ذاتی انسان» است. طهارت موافق اصل است و نجاست دلیل می خواهد. بهائی ها موحدند (یا حداقل خود را موحد می دانند) به نبوت پیامبر اسلام (ص) قائلند، هرچند به خاتمیت ایشان باور ندارند، و به اعتقاد ما مسلمانان دینی غیرالهی و باطل دارند. اما بطلان دین و عقیده لزوما باعث نجاست نمی شود، و قول به نجاست اهل توحید و نبوت محل اشکال است. در نتیجه بهائی‌ها محکوم به طهارتند.

جواز عضویت غیرمسلمان در شورای شهر

عضویت یک شهروند اهل کتاب در شورای شهر در کنار اکثریت مسلمان یقینا سبیل و سیطره‌ی غیرمسلمان بر مسلمان نیست. هر شهروند ایرانی مالیات می دهد و حق انتخاب کردن و انتخاب شدن در شورای شهر و مجلس شورا و دیگر شوراهای کشور را دارد. در تصدی پستهای عمومی مهمترین شرط کاردانی و امانتداری و تخصص و تجریه است نه عقاید دینی و مذهبی.

پیروان دیگر ادیان در آخرت

پرسش: آیا خداوند هیچ دینی را در آخرت غیر از اسلام از کسی قبول نمی کند؟ من آیه ای را در قرآن بر این مضون

ازدواج شیعه و سنی

ازدواج دختر شیعه با پسر اهل سنت یا دختر اهل سنت با پسر شیعه هیچ اشکال شرعی ندارد . مسلمان کفوء مسلمان است. اولیاء دین از رسول خدا و علی مرتضی در ازدواج مرزبندی شیعه و سنی را رعایت نمی کردند. به علاوه این حق دختر است که شریک زندگی خود را انتخاب کند و پدر حق تحمیل زوج یا ممانعت از ازدواج وی را ندارد.

احکام ذمه و زمینه‌ی آیات قرآن درباره‌ی یهود

در زمان ما حکم ذمه از احکام منسوخ محسوب می شود. در دوران معاصر دین و عقیده افراد در برخورداری از حقوق شهروندی تبعیضی ایجاد نمی کند. آیات قرآن درباره‌ی یهودیان مدینه در زمینه‌ی معاهدات پنهانی قبایل یهودی با مشرکان در مقابل موحدان مسلمان باید بررسی شود.

آزادگان بی دین در آخرت

کسی که در عمل رعایت اخلاق را می کند اما به خدا ایمان ندارد، برایش خدا و بهشت و جهنمی متصور نیست تا انتظار بهشت خدا رفتن داشته باشد! شرط نجات اخروی و سعادت جاویدان ایمان به خدا و آخرت و عمل صالح است. فقدان ایمان در کنار نیکوکاری باعث کاهش عذاب است اما مجوز سعادت اخروی و بهشت الهی نیست.

ازدواج با پیروان ادیان غیرالهی، لاادری ها و غیرموحدان

مردم به لحاظ دینی چند دسته هستند: اول. مسلمان، دوم پیرو دیگر ادیان الهی (ابراهیمی)، سوم موحد غیر متدین به ادیان یادشده، چهارم لاادری (نه متدین و موحدند نه منکر خدا و آخرت)، پنجم منکر خدا، کافر بالمعنی الاعم یا مشرک.از این پنج گروه ازدواج مسلمانان تنها با گروه اول و دوم مجاز است. اگر حنفایی در زمان ما یافت شود ملحق به اهل کتاب خواهند بود. البته جواز ازدواج با اهل کتاب در صورت دسترسی به مسلمان جواز توأم با کراهت است. حرمت ازدواج با سه دسته‌ی اخیر ذومراتب است.

آیا بهائیان کافرند؟

به معنای خاص کلمه پیروان کلیه ادیان و آئینهای غیر از اسلام (از جمله بهائیت) کافر محسوب می شوند. اما به معنای عام آن تنها غیر اهل کتاب و غیرموحدین کافر به حساب می آیند. انکارخاتمیت پیامبر اسلام (ص) و اعلام نسخ شریعت او از سوی بهائیان آنها را از اسلام خارج کرده بنا به تعریف خاص در زمره‌ی کافران قرار می دهد. واضح است که در تعریف عامِ کافر رسالت پیامبر(ص) دخیل نیست. بهائیان کافر نیستند. نسبت کفر به کسانی که خود را موحد می‌دانند محل اشکال است.

ازدواج مسلمان و اهل کتاب

هیچ تفاوتی بین ازدواج دختر مسلمان با پسر اهل کتاب از یک سو و ازدواج دختر اهل کتاب با پسر مسلمان نیست، اگر ممنوع است هر دو ممنوع است و اگر مجاز است هر دو مجاز است. اتفاقی که بین فقهای فریقین بر علیه ازدواج مسلمه با کتابی منعقد شده زائیده نگاه خاص آنها به فرودستی زنان است، و الا انصافا دلیل معتبری بر منع در دست نیست. ازدواج مسلمان با مشرک و کافر مطلقا ممنوع است. ازدواج مرد مسلمان با زن اهل کتاب (یهودی، مسیحی) همانند ازدواج زن مسلمان با مرد اهل کتاب جائز است.این جواز تؤام با کراهت است، بویژه در جایی که ازدواج با مسلمان ممکن باشد. اولی این است که مسلمان با مسلمان ازدواج کند. فرد مسلمان موظف است بکوشد با اخلاق حسنه همسر خود را به اسلام متمایل کرده و فرزندان خود را به گونه ای تربیت کند که اسلام بیاورند.

انجیل قرآنی و انجیل مسیحیان

  پرسش اول: در مورد بخش پیروی از شرایع دیگر سوالی داشتم. آیه ۳۰ سوره توبه می گوید که اهل یهود و نصارا مانند کافران

ظلم به بهائیان

مسلمانان (و نه فقط شیعیان) در اینکه اسلام آخرین دین الهی و محمد بن عبدالله (ص) آخرین فرستاده خداوند است بی هیچ اختلافی همداستانند. اما برخورداری از حقوق پایه، حق هر انسانی است. دین و عقیده و جنس و نژاد و رنگ و موضع سیاسی و … دخالتی در برخورداری از این حقوق پایه ندارد.