قصاص، اعدام، عاقله، قسامه و دیه
پرسش من علت بی اعتنایی شما به دستاوردهای عقل و دانش حقوق – به عنوان یک رشته علمی معتبر و جاافتاده میان عقلای عالم –
پرسش من علت بی اعتنایی شما به دستاوردهای عقل و دانش حقوق – به عنوان یک رشته علمی معتبر و جاافتاده میان عقلای عالم –
پاسخ شما به شبهات زیر چیست؟ ۱. قرآن دغدغه شیعه نیست و شیعه وارد مباحث امامت می شود. پاسخ: قرآن دغدغهی شیعیان غالی نبوده است.
سوال من در رابطه با عقیم سازی حیوانات است. افرادی که حیوانات خانگی مثل سگ و گربه نگه داری میکنند معمولا حیوان عقیم میکنند و
سوال در سوره سورة الصافات (۳۷-۱۰۷)،(وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ) منظوراز ذبح عظیمی که از آنّ یاد گردیده کیست و یا چيست؟ آیا منظور همان قوچی است
پرسش: فرض اینکه شخصی ۳ دختر داشته باشد و همسر و والدینش هم در قید حیات باشند، اگر ایشان فوت کند طبق آیات۱۱ و ۱۲
پرسش: در ترجمه آیه ۱۰ سوره حجر، چرا اغلب آقایان ، ذکر رو فقط قرآن ترجمه کرده اند؟ با توجه به ترجمه آنان، چرا خدا نگفته:
پرسش: اگر به قول شما حداقل ۲۵ درصد احادیث درباره ائمه علم ویژه آنها را تایید می کنند که مستند هم هستند، با این توصیف چرا این
پرسش: درباره آیه ۷۷ سوره فرقان به نظر می رسد معنی آیه این است که هر فیضی از سوی خدا به ما (یا لا اقل
پرسش: در یکی از ویدیوهای شما در مورد انفاق شما به آیه ای از قرآن اشاره می کنید که می فرماید به “سائلین” کمک کنید.
پرسش: قراردادهای سرمایه گذاری که سود از پیش تعیین شده ندارند مجاز هستند زیرا از “پیش” نمی توان با قطعیت در مورد سود یا زیان
پرسش: آیات ۸۶ و ۸۷ سوره مبارکه آل عمران اشاره مستقیم به بحث ارتداد دارد اما در این آیات هیچ اشاره ای به مباح بودن
پرسش: دین رسول اکرم (ص) پیش از بعثت چه بوده است؟ پاسخ: محمد بن عبدالله (ص) قبل از بعثت یقینا موحد بوده است، اینکه بر
بنده مقاله مسأله برده داری در اسلام معاصر را خواندم. مقاله بسیار جالبی بود و این موضوع را از دیدگاه های مختلف مورد بررسی قرار
پرسش: می خواستم نظرشما را راجع به کتاب راه روشن بدانم، آیا توصیه میکیند؟ آیا کتاب دیگری در زمینه تهذیب نفس پیشنهاد می کنید؟ مشخصا
از خصال پسندیدهی ایشان سخنوری، رعایت حلال وحرام در زندگی شخصی، تکیه بر استقلال و تمامیت ارضی و پیشرفت ایران، دفاع از آرمان فلسطین، و آرزوی اعتلای اسلام و تشیع است. البته دیگر دیکتاتورهای جهان هم از خصائل پسندیده بی بهره نبوده اند. نقاط منفی کارنامهی ایشان هم عبارتند از: استبداد، ظلم، قانون شکنی، براندازی جمهوری اسلامی و وهن اسلام.
برخی علمای شیعه از آغاز تا کنون ائمه را «علمای ابرار» دانسته ولایت تکوینی یا تشریعی برای ایشان قائل نبوده اند. آنان خداوند را شارع بالذات و پیامبر را شارع بالعرض و ائمه را عالمان امانتدار شریعت نبوی معرفی می کرده اند. هر چه از ائمه(ع) روایت شده یا سخن پیامبر (ص) است یا برداشت و اجتهاد ائمه است، بنابراین تشریعی صورت نگرفته تا خللی به ختم نبوت وارد شود. نه کسی بعد از ایشان ادعای نبوت کرده است، نه تشریع بعد از ایشان ادامه یافته است.
با توجه به خفقان شدید قرن سوم منابع موجود در اثبات مهدویت چندان روشن نیست. از آن سو انکار باور شیعه در مهدویت نیز به سادگی ممکن نیست. هر دو سوی مسئله دشوار است. انکار وجود امام زمان را کاری خردمندانه و علمی نمی دانم. باور عمومی قرانی که پایان جهان از آن صالحان است و اینکه مطابق روایات معتبر در آخرالزمان فردی همنام و از نسل پیامبر در عدالت گستری جهان دخیل است برای امید نیکو به پایان جهان کافی است. اینکه مهدی موعود زاده شده و در پردهی غیبت است، یا زائیده خواهد شد در این باور نیکو چندان دخیل نیست.
محتوای معارفی و اخلاقی قرآن از این لحاظ اعجاز است که فردی امی و درس نخوانده آنها را آورده است. بشری نبودن یا معجزه بودن قرآن در زمان ما نیازمند این است که اولا محتوای مورد بحث فراعقلی بوده یعنی از دسترس عقل انسان امروز بیرون باشد وگر نه دیگر دلیلی بر بشری نبودن آن نیست. ثانیا در ادیان پیشین بی سابقه باشد، والا احتمال اقتباس از آنها مطرح می شود. ثالثا این معارف به میزانی باشند که در هدایت انسان موضوعیت تامه داشته باشند به نحوی که بدون آنها هدایت میسر نباشد.
انجام نذر دو فایده دارد: فایده اول به نذر کننده می رسد و تقرب بیشتری به خدایش پیدا می کند. فایده دوم به فقرا و مساکین می رسد در مواقعی که نذر شده چیزی به ایشان پرداخت شود. معامله با خداوند به این معنی که برای بندگانش کار خیری انجام دهیم کار بسیار پسندیده ای است. صدقه می تواند برای دستیابی به پاداش اخروی یا کاهش عذاب اخروی یا برای این باشد که خداوند رفع حوائج بندگانش را دوست دارد و ما نه برای کسب پاداش نه برای کاهش مجازات بلکه تنها برای رضایت و عشق خداوند صدقه می دهیم.
این اسناد با توضیح مختصری منتشر می شود، شاید حاکمان امروز از اشتباهات حاکمان دیروز پند گیرند و نگذارند تاریخ سه دهه قبل تکرار شود. چهار سند دربارهي مصادرهی اموال مرحوم آیت الله شریعتمداری در زمان حیاتش است، و ده سند دربارهی کوتاهی حاکمان وقت دربارهی معالجه و اعزام بموقع وی به بیمارستان. نکتهی اول مرتبط با خبر مصادرهی خانه ی مسکونی آن مرجع فقید است، نکتهی دوم مرتبط با سهل انگاری های قوهی قضائیه در حق جان زندانیان سیاسی بیمار یا زنان و مردان شجاعی که در اعتراض به تجاوز به حقوق قانونیشان اعتصاب غذا کرده اند. اگر حکومت دینی در حق رقیب رهبری که مرجع تقلید بوده است اینگونه ناجوانمردانه رفتار کرده با دیگر منتقدان و مخالفان چه کرده یا چه می کند؟ اینکه مرحوم آیت الله شریعتمداری حتی قصد کودتا علیه مرحوم آیت الله خمینی را داشته است شرعا، اخلاقا و قانونا اجازهي هیچیک از دو اقدام ذیل بویژه محدودیت در معالجهی وی را نمی دهد. راستی سیرهی رسول خدا (ص) و علی مرتضی (ع) با منتقدانشان اینگونه بوده است!؟
نه آیت الله شریعتمداری مطلقا سیاه بوده نه آیت الله خمینی مطلقا سفید. دنیای واقعیتها خاکستری است. اشخاص را مطلق نکنیم تا بتوانیم منصفانه و بیطرفانه داوری کنیم. ناموس انقلاب اسلامی اشخاص نیستند، موازین است، میزان های اخلاقی. رهبری ناموس انقلاب نیست تا با نقد او این ناموس مخدوش شود. ناموس انقلاب اسلامی عدالت و اخلاق بوده است. آیا آنها که نگران شکستن قداست آیت الله خمینی هستند، یک صدم آن به شکستن اعتماد مردم، و تَرَک برداشتن موازین اخلاقی و از همه مهمتر عدالت که مبنای همهی اجتماعیات و سیاسیات اسلام است اندیشیده اند؟ آنچه نویسنده را به نگارش اسناد مظلومیت و این نوشتار کشانیده است دفاع از ناموس شکسته شدهی انقلاب یعنی اخلاق و عدالت و اعتماد مردم است. اگر برای جبران این سه بنیان ناموس انقلاب لازم باشد شخصیتهایی همانند آیت الله خمینی هم نقد شوند، چه باک اگر حاصل این نقادی بازگشت اعتماد مردم به اجرای عدالت و اخلاق به کشور باشد.
این مکتوب در پی اثبات تقصیر مقامات عالیهی جمهوری اسلامی در عدم اعزام بموقع آیت الله شریعتمداری به بیمارستانهای مجهز در تهران علیرغم اطلاع از بیماری وی بر اساس اسناد موجود است. چهل و سه سند جدید دربارهی «شکسته شدن ناموس انقلاب» طی ده بخش ارائه شده است.
نظام جمهوری اسلامی از اعزام بیمار مبتلا به خونریزی مفصل مجرای ادرار به بیمارستان داخل کشور از ۲۷ فروردین ۱۳۶۱ تا ۳ اسفند ۱۳۶۴ علیرغم استغاثه ی بیمار سالمند به محضر رهبر و وساطت دو نفر از بزرگترین علمای تهران (آیات خوانساری و لواسانی) در سالهای ۱۳۶۲ و ۱۳۶۳ ممانعت کرده است. بدیهی است تشخیص سرطان نیاز به نمونه برداری در بیمارستان مجهز دارد. تشخیص بدوی حداقل پنج پزشک متخصص ایرانی از سال ۱۳۶۲ سرطان کلیه، سال بعد بعلاوه سرطان کبد، سال بعد بعلاوه سرطان ریه بوده است. به کدام دلیل اخلاقی، شرعی و قانونی نظام جمهوری اسلامی از اعزام بیمار سالمند – با هر اتهامی – به بیمارستان برای سیستوسکپی و بیوپسی و نمونه برداری ممانعت کرده است و عملا باعث شده بیمار با تحمل درد جانکاه («کارد به استخوان رسیده است!») در حصر بدور از بیمارستان دست وپنجه نرم کند؟
به گفتهی متخصصان سرطان کلیه کشنده نیست. چرا که می توان کلیه را نهایتا درآورد و با یک کلیه زندگی کرد. چرا بموقع در سالهای ۱۳۶۱ و ۱۳۶۲ بیمار سالمند به بیمارستان اعزام نشده تا یا خونریزی مفصلش درمان شود و سلولهای سرطانی نابود شوند و اگر تومور بدخیم است کلیهی راست را درآورند؟ چرا با ممانعت از اعزام بیمار سالمند به بیمارستان باعث می شوند در سال ۱۳۶۳ سرطان از کلیه به کبد و در سال ۱۳۶۴ سرطان از کبد به ریه سرایت کند؟ چه کسی یا چه کسانی مسئول این سهل انگاری ناجوانمردانه بوده اند؟
دو تشکل روحانی از شاگردان آیت الله خمینی یعنی جامعهی مدرسین حوزهی علمیهی قم و جامعهی روحانیت مبارز تهران همراه با ائمهی منصوب جمعه در اوایل اریبهشت ۱۳۶۱ رقیب رهبر را از مرجعیت خلع کردند. اعلامیهی جامعهی مدرسین حوزه علمیهی قم بی امضاء منتشر شد. اسامی امضاکنندگان پس از یک ربع قرن هنوز مشخص نیست. برخی امضاکنندگان در هر دو اعلامیهي سلب مرجعیت یقینا مجتهد نبوده اند! آیت الله شریعتمداری از آن تاریخ مورد سنگین ترین اتهامات و توهینها قرار گرفت، مرگ وی که به دلیل تأخیر در اعزام به بیمارستان اتفاق افتاد به این سیلاب توهین و اتهام پایان نداد. هیچیک از مراجع تقلید دههی شصت خلع مرجعیت آیت الله شریعتمداری را به رسمیت نشناختند، بلکه بقای بر تقلید وی را مجاز دانستند، هرچند در آن هیاهو و خفقان این صداها شنیده نشد و امکان انتشار عمومی نیافت. خلع آیت الله شریعتمداری از مرجعیت بدعتی در تاریخ مرجعیت تشیع محسوب می شود. مرحوم آیت الله خمینی امکان جلوگیری داشت اما کاری نکرد. نویسنده به عنوان یکی از مدافعان انقلاب ۱۳۵۷، درس آموختهی حوزهی علمیهی قم و از شاگردان مرحوم آیت الله منتظری بر اساس مطالعه و تفحص در کلیهی اسناد موجود به این نتیجه رسیده است که زمامداران جمهوری اسلامی به ناحق آبروی رقیب بنیانگذار جمهوری اسلامی را ریخته او را از مرجعیت خلع کردند. سلب مرجعیت آیت الله شریعتمداری و سیلاب تهمتها و اهانتها و بی آبرو کردن رقیب کاری خلاف اخلاق و مغایر موازین شرع و برخاسته از مقتضیات قدرت و سیاستی زورمدارانه و حذفی بوده است. نویسنده شرمنده است که این اعادهی حیثیت سه دهه دیر انجام می شود.
آیت الله ارسنجانی به دنبال دعوت مردم فارس به امر مرحوم آیت الله بروجردی به عنوان مجتهد جامع الشرائط در سال ۱۳۳۶ به فسا رفت و تا آخر عمر در آن شهر باستانی مروج دیانت و اخلاق و حقیقت بود. استقامت وی بر مواضع خداپسندانه و شجاعانه اش باعث شد در سال ۱۳۸۱ توسط مقام رهبری از امامت جمعهی فسا عزل شود. او اهل مداحی و دین به دنیافروختن نبود، و سزای حق طلبی و عدالت خواهیش را چشید. آیت الله ارسنجانی در دورهی دوم و سوم مجلس خبرگان رهبری (اسفند ۱۳۶۹ تا اسفند ۱۳۸۵) نمایندهی مردم فارس در این مجلس بود. اما مواضع مستقل و شجاعانهی وی باعث شد که در انتخابات دورهی چهارم مجلس خبرگان رهبری از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت شود! نامهی سرگشادهی آیت الله ارسنجانی که ادیبانه و نجیبانه به ظلم نظام در حق خود اعتراض کرده بود، از اسناد ماندگار مبارزات ملت ایران و از اسباب ننگ استبداد دینی است. استان فارس و شهرستان فسا در سوگ نادره مردی نشسته اند که اخلاقی زیست و در حد مقدور از حق دفاع کرد و به نرخ روز نان نخورد.
انکار نیاز به دانش تخصصی در فهم دین تعمیمم جهالت است. واگذاری فهم معتبر دین به همگان یعنی شخصی و سلیقه ای کردن دین، یعنی میدان دادن به تفسیر به رای. ناقص بودن یا ناکافی بودن اجتهاد گذشتگان معنایش بینیازی مطلق از مراجعه به کوششهای اجتهادی آنان نیست. اطلاع از کلیهی ادبیات تحقیق دربارهی مسئله شرط لازم و البته ناکافی اجتهاد در آن مسئله است. تکلیف هیچ مسئله ی اسلامی را نمی توان خارج از دین و بدون مراجعه به متون اصیل دینی یکسره کرد. اجتهاد سنتی نیاز به خانه تکانی و تجدید نظر در مبانی و اصول دارد. اجتهاد سنتی اجتهاد در فروع بوده است. من از اجتهاد در مبانی و اصول سخن می گویم.
برای تماس می توانید از نشانی ایمیل
[email protected]
استفاده کنید.