آذر ۱۳۹۳

هاوکینگ، آغاز و پایان هستی

خدا را مقابل علم نهادن از سر نشناختن مفهوم درست خداوند است. خدای ادیان ابراهیمی خصوصا خدای اسلام نه خدای رخنه‌هاست نه خدای ساعت‌ساز که بعد از خلقت جهان خوابیده و جهان را به خود واگذشته باشد، بلکه خدای عالم قادر متعال و خیر مطلق است. او خدای استثناها نیست، خدای قاعده‌هاست: سنن الهی. قوانین موجود در طبیعت مخلوقات خداوند هستند. قانون جاذبه و دیگر قوانین فیزیکی موجودند یا معدوم؟ اگر موجودند چگونه خلق شده‌اند؟

زکات

عدم تفاوت سادات و غیرسادات در زکات در زمان ما

برای انعقاد ظهور روایات مستفیضه معتبره در اطلاق باید احراز شود که متکلم از جهت زمان محرومیت در مقام بیان بوده است. موضوع حکم مرکب است و رکن آن حیات نبی یا حضور ولیّ است، جزء غیر رکن اقربای نبی یا ولیّ بودن است، یا حیات نبی (یا حضور ولیّ) حیثیت تقییدیه در موضوع حکم است. واضح است که با وفات نبی یا عدم حضور ولیّ خویشاوندی یا هم قبیلگی مفید فایده‌ای نیست. رکنیت حیات نبی یا حضور ولیّ قرینه‌ی مطمئنه‌ی عقلیه‌ای می‌شود تا در مقام بیان بودن متکلم احراز نشود و در نتیجه تمسک به اطلاق لفظی روایات مذکور میسر نیست. اگر پیامبر مردم را به زکات امر می‌کرد و خود هم از آن بهره‌مند می‌شد و خانواده و عشیره‌اش که در حکم او بودند نیز از زکات برخوردار می‌شدند در این صورت متهم می‌شد که برای نفع شخصی از مردم زکات گرفته است. با وفات پیامبر (ص) چنین توهمی درباره خانواده و عشیره‌اش منتفی شده است.

روزه

حسنین (ع) و روزه‌ی روز عرفه

بر اساس دو روایت معتبر در التهذیب، الاستبصار و من لایحضره الفقیه حسن بن علی (ع) در روز عرفه روزه نمی‌گرفته و حسین بن علی (ع) روزه می‌گرفته است. بر اساس روایت سالم (در من لایحضره الفقیه و علل‌الشرایع) و مرفوعه‌ی مسروق (در کتاب التعازی) که اعتبار سندیشان احراز نشد دلیل این اختلاف به عنوان امامت باز می‌گردد نه به شخص امام. امام روزه نگرفته تا این روزه سنت نشود. لذا حسین بن علی (ع) در دوران امامت برادرش روزه‌دار بوده و در دوران امامت خودش روزه نگرفته است.

شرح آثار عرفانی فارسی سهروردی

شرح رساله‌ی روزی با جماعت صوفیان

سالک به محضر شیخ می نالد که توان اطلاع از اسرار عالم و باطن امور ندارد. چاره چیست؟ «شیخ گفت: تو را امتلاست، برو چهل روز احتراز کن بعد از آن مسهلی بخور تا استفراغ کنی مگر دیده باز شود.» سلوک عارفانه با دلبستگی به دنیا میسر نشود. قدم نخست قطع وابستگی‌هاست: هرچه به نزد تو عزیز است. با ترک دنیا نگاه با باطن میسر شود. او به لذت خلوت دست می‌یابد، لذتی که بالاتر از آن به وصف نیاید.