اردیبهشت ۱۳۹۴

اسنادی از شکسته شدن ناموس انقلاب

اسنادی از شکسته شدن ناموس انقلاب

زمامداران جمهوری اسلامی به ناحق آبروی آیت‌الله سیدکاظم شریعتمداری رقیب بنیانگذار جمهوری اسلامی را ریخته او را از مرجعیت خلع کرده، به ایشان در زمان حصر به دلیل ممانعت از اعزام به بیمارستان به مدت سه سال و ده ماه و هفت روز و نیز در زمان کفن و دفن و ترحیم ظلم کردند.

مقدمه

مقدمه

آیت الله سید کاظم شریعتمداری ( ۱۳۶۵- ۱۲۸۴ ) یکی از مراجع طراز اول تقلید تشیع، پس از صدور بیانیۀ انتقادی علیه اختیارات ولایت فقیه در آستانۀ همه پرسی قانون اساسی جمهوری اسلامی در آذر ۱۳۵۸ از فضای عمومی کشور حذف شد، و به دنبال اتهام اطلاع از کودتا از ۲۷ فروردین ۱۳۶۱ تا آخر عمر در خانۀ خود محصور شد و از رسانه های حکومتی و تریبونهای نمازجمعه و مجلس شورای اسلامی بی‌آنکه حق دفاع از خود داشته باشد مورد هتک حیثیت قرار گرفت. زمامداران جمهوری اسلامی به ناحق آبروی رقیب بنیانگذار جمهوری اسلامی را ریخته او را از مرجعیت خلع کرده، به ایشان در زمان حصر به دلیل ممانعت از اعزام به بیمارستان به مدت سه سال و ده ماه و هفت روز و نیز در زمان کفن و دفن و ترحیم ظلم کردند.

اخبار

خبرهای جدید مجموعه‌ی مواجهه‌ی جمهوری اسلامی با علمای منتقد

مجموعه‌ی «مواجهه‌ی جمهوری اسلامی با علمای منتقد» با طرح جدید و یک‌سان در کلیه‌ی مجلدات تهیه شده و به‌تدریج منتشر می‌شود. دفتر دوم: فراز و فرود آذری قمی، و دفتر سوم: انقلاب و نظام در بوته‌ی نقد اخلاقی با طرح جلد جدید منتشر شد. ویرایش جدید دفتر اول (اسنادی از شکسته شدن ناموس انقلاب) همراه با اضافات تا پایان اردیبهشت ماه جاری منتشر خواهد شد. دفتر چهارم در دست تدوین نهایی است و در سال جاری منتشر خواهد شد، ان‌شاء‌الله.

مقاله

رهبری آقای خامنه‌ای: ولایت مؤمن مقلد، نه ولایت فقیه

آقای خامنه‌ای در ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ نه فقیه و مجتهد بود، نه مرجع تقلید بالفعل یا حتی بالقوه. مجلس خبرگان رهبری به دلیل این‌که در میان خودی‌ها یا روحانیون هم‌سو مرجع تقلید بلکه فقیه و مجتهد مدیر و مدبری سراغ نداشت به یک مؤمن عادل مقلد هم‌سو ولایت داد. این «ولایت عدول مؤمنین» بود نه «ولایت فقیه». فقدان شرط فقاهت و اجتهاد مطلق به نفی ولایت شرعی در حوزه‌ی عمومی می‌انجامد، آن‌چه باقی می‌ماند امارت یا زمام‌داری عرفی است که نیازی به شرط فقاهت و اجتهاد ندارد. به عبارت دیگر ایشان حق تصرف شرعی در عرصه‌ی عمومی را ندارد، وی نهایتا والی عرفی و زمامدار سیاسی است نه بیشتر.
اگر در فقدان فقیه و مجتهد مقلد مطلع از احکام را واجد ولایت شرعیه بدانیم، این کاشف از عدم اعتبار فقاهت از ابتدا است. معنای قول به ولایت مومن مقلد بی اعتباری شرط فقاهت و بی‌پایگی ولایت فقیه است. این همان راهی است که فقهای اهل سنت پیموده‌اند و به تدریج به عدم اشتراط فقاهت و عدالت رسیدند. فقهای امامیه توجیه‌کننده‌ی قدرت سیاسی نیز در حال پیمودن همان راه طی شده هستند. این راه مقصدی جز جدایی نهاد دین از دولت ندارد، و هوالمطلوب!

شرح آثار عرفانی فارسی سهروردی

شرح رساله‌ی لغت موران

لغت موران یکی از رساله‌های فارسی رمزی عرفانی سهروردی است، که بر خلاف دیگر رساله‌ی رمزی عرفانی وی قصه‌ی واحدی ندارد، بلکه هر یک از فصول دوازده‌گانه‌ی کوتاه آن قصه‌ی جداگانه‌ای دارد، و همین بر جذابیت آن می افزاید. قهرمان برخی قصص این رساله نمادهایی از قبیل مورچه، لاک‌پشت، خفاش، آفتاب‌پرست و طاووس هستند. نام رساله برگرفته از فصل نخست آن است، تأویلی عرفانی از داستان موران. لغت موران ترکیبی از افکار دینی، حقایق عرفانی و اسطوره‌های ایرانی است. موضوع کلی فصول مختلف رساله طریق سلوک و اصل لاهوتی انسان و محرومیت کوردلان از ادراک این حقیقت است. تجلی کامل حقیقت در ناسوت ممکن نیست، انسان اصل الهی خود را فراموش کرده است، و برای وصول به ملکوت تذکر آن و سلوک ضروری است.

مصاحبه تحلیلی

روانشناسی سیاسی انقلاب ۵۷

اگر جمهوری اسلامی درست یا غلط بوده، یک نفر آن را درست یا غلط نکرده است. این یک مسئولیت عمومی است. آقای خمینی هم در بخشی از کارهایش قدم های بسیار بلندی برای عزت ایران و اسلام برداشت، اما در اقامه حکومت دینی و اسلام سیاسی اشتباه بزرگی کرد. اعتماد به نفس، استقلال خواهی، منابر مساجد را از پرداختن به لعن بزرگان اهل سنت متوجه به مقابله با امپریالیسم و صهیونیسم کردن فوق العاده مهم بود. جلوگیری از بریز و بپاشهای بودجه مملکت و بیت المال را صرف رفاه مردم کردن دیگر نکته مثبت ایشان است. از آن سو آقای خمینی اموری را دوپهلو گفت. آیا از روز اول که این حرفها را می زد منظورش همین بود؟ یا منظورش امر دیگری بود؟ یعنی اینکه وی بگوید «جمهوری به همان معنا که همه جای دنیا جمهوری است» اما در ذهنش ولایت فقیه باشد، این خلاف اخلاق و موازین اسلامی است. رهبران حق تقیه وتوریه ندارند. تقیه و توریه در موضع رهبری دینی دروغ به ملت و مشوه کردن چهره دین است. واقعا اگر قرار بود نتیجه رهبری آقای خمینی و انقلاب، انصار حزب الله، زندان اوین، شکستن قلمها، حجاب اجباری و سرکوب مخالف باشد قطعا از انقلاب حمایت نمی کردیم. من هم به سهم ناچیز خودم (همان جوان ۱۹ ساله سال ۵۷) مسئول هستم و بابت خسارات و اشتباهاتی که رخ داده و فرصتهایی که از دست رفته متاسفم و عذرخواهی می‌کنم.

زندان انفرادی و شرع

زندان مجازاتی عرفی است. علاوه بر آن سلول انفرادی هیچ مجوز دینی و شرعی ندارد. کار دین هدایت است نه مجازات دنیوی! این‌گونه مجازاتها بنا بر موازین روانش‌شناختی و حقوقی از مصادیق شکنجه و خلاف انسانیت است و از باب اضرار قطعی به انسان مشمول قاعده‌ی لاضرر قرار گرفته حرام می‌شود. حکم شرعی در این زمینه نهایتا ارشاد به حکم عقل و امضای سیره‌ی عقلاست و اساسا هیچ حکم تاسیسی مولوی در این زمینه ندارد. اما واقعا لازم نیست شروری که عقل و علم و تجارب انسانی تردیدی در ممنوعیت آنها ندارد از منظر شرعی مورد مطالعه قرار دهیم. وظیفه‌ی شریعت امور دیگری است.