آذر ۱۳۹۵

شرح گلشن راز

شرح گلشن راز، جلسه پنجم

شرح ابیات شماره ۱۳۰ تا ۱۶۴ تتمه پاسخ به پرسش دوم با موضوع فکر در طریقت عرفانی. شبستری با تمثیلهای متعدد و بدیع ابعاد دیگری از نحوه وصول به حق را تشریح کرده تلقی خود را از وحدت وجود ارائه می کند. اگر یک ذره را برگیری از جای / خِلل یابد همه عالَم سراپای. به زیر پردهٔ هر ذرّه پنهان / جمال جانفزای رویِ جانان

اخبار

سخنرانی‌های ربیع الاول امسال

دو سخنرانی با عناوین «از کلمة الله تا احمد و کلام الله» به دو مناسبت نبوی تولد عیسی مسیح (ع) و محمد مصطفی (ص)؛ و «علمای ابرار» به مناسبت میلاد امام جعفر صادق (ع)

بیانیه های جمعی

اعتراض به حکم دادگاه ویژه روحانیت علیه احمد منتظری

گردانندگان «دادگاه ویژه روحانیت» با این حکم، با دفاعِ تلویحی از بزرگ‌ترین جنایت تاریخ معاصر ایران (کشتار چند هزار زندانی سیاسی)، به دفاع از امری برخاسته‌اند که قاعدتاً می‌بایستی برای هر حکومتی مایه‌ی شرمساری باشد. در کجای دنیا افشای جنایت، «تبلیغ علیه نظام» به حساب می‌آید؟ در چه حکومتی دروغ و پرده‌پوشیِ حقیقت از اسباب «تقویت» نظام آن حکومت است؟ سکانداران اصلی حکومت به جای پاسخ‌گویی و کوشش برای روشن کردن جنبه‌های گوناگون این جنایت بزرگ و اجرای عدالت به جان کسانی افتاده‌اند که می‌کوشند با بیان حقایق و یاریِ حافظه‌ی جمعی مردم ایران، به خشونت‌زدایی در جامعه و برقراری آرامش و صلح در کشور ما کمک کنند.

بیانیه های جمعی

دفاع از فرزند شجاع مرحوم منتظری وظیفه ملی است

حکم صادره توسط دادگاه ویژه روحانیت بر بیست و یک سال حبس که در نهایت شش سال آن قابل اجراست و خلع لباس تعلیقی روحانیت برای احمد منتظری فرزند شجاع فقیه عالیقدر، نه با مبانی حقوق بشر سازگار است، نه با اصول حقوقی و قوانین مصوبه کشوری، نه با مبانی فقهی و مذهبی و نه با انصاف و عدالت. در این حکم برای یک عمل، یعنی انتشار فایل صوتی که مفاد اصلی آن سالها قبل در کتاب خاطرات فقیه عالیقدر منتشر شده بود، چندین عنوان مجرمانه مقرر شده است و هرکدام از این عناوین، موجب مجازات مستقلی گردیده است، که با اصول قوانین مصوبه کنونی جمهوری اسلامی نیز در تناقض است. حکم صادره در این به اصطلاح دادنامه، مایه استهزاء دادگستری و دهن کجی به عدالت و نقض قانون است. انتشار این فایل صوتی به عنوان سند زنده اعتراض تاریخی مرحوم آقای منتظری به اعدامهای تابستان ۱۳۶۷ در زمان وقوع، از سوی فرزند شجاعش احمد منتظری اقدامی سنجیده و مورد رضایت خلق و خالق است. حکم محکومیت سنگین و غیر عادلانه دادگاه ویژه روحانیت، سندی دیگر برغیرقانونی وغیرحقوقی بودن این دادگاه ویژه و ابزار فشار بودن آن در دست اقتدارگرایان حاکم می باشد. ضمن حمایت قاطع و همه جانبه از احمد منتظری بر این باوریم اعلام برائت ایشان از کلیه اتهامات وارده از سوی دادگاه تجدید نظر، اقدام حداقلی حاکمیت در جبران خطای بزرگی است که در حق این خاندان مبارز و زجردیده مرتکب شده است. اصرار بر اجرای این حکم نتیجه ای جز بلندتر کردن طنین اعتراض مرحوم منتظری به آن اعدامهای خلاف شرع و قانون ندارد. طنینی که از مرزهای ایران گذشته و جهان‌گیر شده است.

مصاحبه تحلیلی

احمد منتظرى راه پدرش را ادامه داده است

اگرچه منتشرکنندگان فایل صوتی در ابتدا متوجه پیامدهای عظیم آن نبودند، اما انتشار این فایل صوتی مهمترین اقدام بیت آقای منتظری بعد از وفات ایشان است. عدم رضایت از انتشار فایل صوتی و برخورد تند با فرزند آقای منتظری نشانه آن است که قطار جمهوری اسلامی در همان ریل فاسد سابق به سرعت به دره سقوط پیش می رود. حکم دادگاه ویژه روحانیت درباره احمد منتظری حکم سنگینی است و خبر از تاثیر جدی اتشار فایل صوتی و آسیب دیدن عمیق نظام از افشای حقیقیت می دهد. احمد منتظری به دلیل انتشار فایل صوتی پدرش شایسته تشویق است نه مجازات. وقتی افکار عمومی کسی را شایسته تشویق بداند و نظام او را به مجازات محکوم کند معنایش این است که چنین نظامی نماینده واقعی مردمی که بر آنها حکومت می کند نیست. احمد منتظری با چنین حکم سنگینی سربلند است که راه پدرش را ادامه داده است. زندانهای جمهوری اسلامی جای شایسته ترین و صالح ترین فرزندان این ملت بوده و هست. برعکس، اکثر قریب به اتفاق صاحبان قدرت در جمهوری اسلامی فاقد صلاحیت تصدی‌گری سمتهایی که اشغال کرده اند هستند. اگر دادگاه تجدید نظر این حکم سنگین را نشکند و به برائت احمد منتظری از کلیه اتهامات وارده رای ندهد برگ دیگری بر اصلاح ناپذیری این نظام فاسد افزوده است. کارکرد صدور چنین حکم سنگینی اولا توقف انتشار اسناد باقیمانده است. ثانیا ارعاب دیگر فعالان سیاسی، اجتماعی و دینی و وادارکردن آنها به سکوت است. انتشار اسناد فساد ساختاری در ارکان جمهوری اسلامی که در تاریخ یک صدساله اخیر ایران بی سابقه است نظام را در موقعیت بسیار آسیب پذیری قرار داده است. اگر شخصیتهای شناخته شده اجتماعی، مدنی، سیاسی و دینی فرزند مرحوم منتظری را تنها نگذارند امید آن می رود که شاهد عقب نشینی نظام باشیم. اگر افکار عمومی در این زمینه فعال باشد پیروزی با ملت خواهد بود. مهم این است که هر کسی به هر طریق ممکن ولو یک پیام در شبکه های اجتماعی یا امضای یک بیانیه از شفاف سازی و حکومت قانون حمایت کند. به انتظار دیگران ننشینیم. تک تک ما مسئول هستیم.

مقاله

شیخ صنعان و «قدرت خانم» جمهوری اسلامی

علی اکبر سعیدی سیرجانی (۱۳۱۰-۱۳۷۳) ادیب و نویسنده منتقد جمهوری اسلامی در آذر ۱۳۷۳ در زندان به قتل رسید. او یکی از قربانیان قتلهای زنجیره ای وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی است. در پرونده سعیدی سیرجانی دو نکته مشهود است: یکی اینکه مدرک جرم مشخص وی کتابهایش بوده است، دیگر اینکه به تشخیص رهبر جمهوری اسلامی آقای خامنه ای در سال ۱۳۷۲ آراء سعیدی سیرجانی در کتابهایش باعث «ارتداد» وی شده است. در حقیقت ماموران وزارت اطلاعات حکم ارتداد صادر شده از سوی مقام رهبری را چند ماه بعد از صدور آن در خانه های امن وزارت اطلاعات اجرا کردند و نویسنده مرتدی را شرعا مجازات کردند. آذر ماه جاری بیست و دومین سالگرد قتل سعیدی سیرجانی است. نخستین مطلب انتقادی بعد از انقلاب سعیدی سیرجانی «شیخ صنعان» است که انتشار آن در مجله نگین محمود عنایت در سال ۱۳۵۸ آن مجله را به توقیف کشانید. در اثر سعیدی سیرجانی «شیخ صنعانِ» زمانْ عاشق «قدرت خانم» می شود، و خرقه، دستار، دین و ایمان را در پیرانه سر فدای وصال این دلبر پرکرشمه می کند. «شیخ صنعان» نقد تیز جمهوری اسلامی، امتزاج دین و دولت، و ریاکاران دین به دنیا فروش است. سعیدی سیرجانی از اواخر سال ۱۳۶۷ از حق انتشار آثار خود محروم شد. حتی کتابهای تجدیدچاپ شده اش هم اجازه توزیع (ترخیص از چاپخانه) پیدا نکرد. او که قبلا هم ممنوع التدریس شده بود کوشید از طریق مکاتبه سرگشاده با مسئولان، آثار خود – که تنها ممرّ معاشش بود – را منتشر کند، وقتی جوابی نشنید دست به دامان رهبر (آقای خامنه ای) شد. مقام رهبری به دومین تظلم نامه سعیدی سیرجانی پاسخ داد. پاسخ آقای خامنه ای توسط کیومرث صابری فومنی (گل آقا) برای سعیدی سیرجانی قرائت می شود. سعیدی به پیام مقام رهبری پاسخ می دهد. سعیدی سیرجانی به رهبر نوشت: «یا بفرمایید مرا بگیرند و به پاداش جرایمی که به ذائقه طبع بزرگوار پرهیزکارشان برایم تراشیده اند بکشند یا به دادخواهیم رسیدگی کنند، و علت توقیف کتابم را اعلام.». آقای خامنه ای در پیام خود سعیدی سیرجانی را به «ارتداد و تکفیر» محکوم کرده است، چرا که کتابهایش «حمله به اسلام یا اساس حکومت اسلامی است.» سعیدی سیرجانی به صراحت نوشت که پاسخ خامنه ای فرمان قتل اوست و این فرمان توسط ماموران وزارت اطلاعات چند ماه بعد عملی شد. سعیدی سیرجانی در مقابل اتهام بی پایه ارتداد مقام رهبری از شرف مسلمانی خود با مباهات دفاع می کند: «بنده به خلاف حکم قاطع شما، مسلمانی صافی اعتقادم، وبه دین و عقیده ام مباهات می کنم.» سعیدی سیرجانی نامه تاریخی خود را با این عبارت ماندنی پایان می دهد: «آدمیزاده ام، آزاده ام، و دلیلش همین نامه، که در حکم فرمان آتش است و نوشیدن جام شوکران. بگذارید آیندگان بدانند که در سرزمین بلاخیز ایران هم بودند مردمی که دلیرانه از جان خود گذشتند و مردانه به استقبال مرگ رفتند.» علی اکبر سعیدی سیرجانی آنچنان که خود نوشت راه سرور آزادگان حسین بن علی (ع) را انتخاب کرد، مسلمان زیست و مسلمان مرد، رحمت خدا بر او باد. خون مظلوم سعیدی سیرجانی «شیخ صنعان» سر و دل باخته به«قدرت خانم» را رسوا کرد.

یادداشت

امتیازات و مزایای موسوی اردبیلی

آقای موسوی اردبیلی که من از نزدیک شناختم در حد حوزه های علمیه روشنفکر، مدافع آزادی بیان و تضارب آراء بود. مجموعه نُه جلدی آثار او در فقه کیفری (فقه القضاء، فقه الحدود والتعزیرات، فقه الدیات، فقه القصاص و فقه الشهادات) بعد از ده سال تجربه مدیریت قضائی و یک ربع قرن تدریس آن مواد به رشته تحریر در آمده و در مقایسه با کارهای مشابه فقهی مزایا و امتیازاتی دارد.در شناخت آقای موسوی اردبیلی باید به حداقل سه جنبه توجه داشت: حوزوی، دانشگاهی و سیاسی. در جنبه اول ایشان مرجع تقلید بود. رساله عملیه و حاشیه اش بر العروة الوثقی را در سال ۱۳۸۰ منتشر کرد. در زمان حصر استاد منتظری در آبان ۱۳۷۶ اکثر شاگردان ایشان به درس آقای اردبیلی رفتند. جامعه مدرسین که بعد از انقلاب خصوصا از سال ۱۳۶۸ به زائده حکومت در حوزه تبدیل شده آقای موسوی اردبیلی را هرگز در عداد مراجع جایزالتقلید معرفی نکرد، در حالی که مرجعیت فرد فاقد اجتهاد مطلق را با کوپن سیاسی امضا کرد، و این مایه وهن جامعه مذکور است. از جنبه دوم آقای اردبیلی به تعامل واقعی حوزه و دانشگاه (و نه اربابی حوزه و رعیتی دانشگاه با عنوان فریبنده وحدت حوزه و دانشگاه) باور داشت. تاسیس دانشگاه علوم انسانی (دارالعلم) مفید در پنج رشته اقتصاد، حقوق، فلسفه، علوم سیاسی و علوم قرآنی یک واقعه مهم در فضای آکادمیک ایران خصوصا قم است. تربیت یافتگان این دانشگاه در زمره زبده ترین متخصصان ایرانی رشته های یادشده هستند. این دانشگاه ایرانی در محافل دانشگاهی جهان مرکز علمی شناخته شده ای برای علوم اسلامی است. اما از جنبه سوم یعنی سیاسی آقای موسوی اردبیلی باور داشت که این جنبه ضعیف ترین جنبه زندگی او بوده است. این را در مباحثات متعددی با راقم این سطور درمیان گذاشت.در دهه اول یکی از «ارکان نظام جمهوری اسلامی» بوده و در خوب و بد آن خصوصا دستگاه قضا شریک است. اما در زندگی‌نامه رسمی خود در پایگاه اطلاع رسانیش ترجیح داده کمترین اشاره ای به این فعالیتهای سیاسی نکند! معنای آن نگاه انتقادی خصوصا به نتایج جمهوری اسلامی است. او بزرگترین منتقد فعالیتهای سیاسی خود بود. مسلما موافق وضع موجود نبود، هرچند اهل اعتراض علنی از سنخ استاد منتظری هم نبود. آقای اردبیلی در تاریخ ۱۰ خرداد ۱۳۹۱ در سخنان مهمی در پایان درس خارج فقه خود صریحا از ملت ایران عذرخواهی کرد: «اگر بنده کاری کرده‌ام که نباید می‌کردم یا ترک فعلی کرده‌ام که باید انجام می‌دادم، از همه عذر می‌خواهم، از همه حلالیت می‌طلبم. من از طرف خودم حرف می‌زنم، به دیگران کاری ندارم. من از کارهای کرده و نکرده خودم نگرانم. اگر همه ما درست عمل کرده بودیم وضع این نبود. ولی گمان می‌کنم همه ما، همه مسئولین، از سابق تاکنون، باید از مردم عذرخواهی کنیم. ضرورت این کار البته برای مسئولینی که در لباس روحانیتند بیشتر است.» او واقعا نگران بود و عمیقا به آخرت باور داشت. بعد از سکته اوایل زمستان ۱۳۷۲ خود ایشان برایم نقل کرد که حیات برزخی را مشاهده کرده است و باور نمی کرده بتواند به دنیا بازگردد. از آن زمان کاملا از سیاست جمهوری اسلامی فاصله گرفت و خود را وقف فعالیتهای حوزوی و دانشگاهی کرد. او با سکوت معنی دارش در حد خود به وضع موجود اعتراض کرد، حداقل دیگر با حاکمیت همراهی نکرد. در دو جریان إصلاحات و جنبش سبز از اعتراض برحق مردم دفاع کرد. ای کاش موسوی اردبیلی نقدهایش به دوران مسئولیت خود را نوشته باشد. افسوس که تا زنده بود لب به سخن نگشود و اسرار تاریخ معاصر ایران را با خود به گور برد. او در نهایت به همان نتیجه ای رسید که استاد منتظری رسیده بود، البته به شیوه خاص خودش. ارکان جمهوری اسلامی یک به یک از محصول کار خود تبری می جویند، «فاعتبروا یا اولی الابصار».

شرح گلشن راز

شرح گلشن راز، جلسه چهارم

شرح ابیات شماره ۱۱۱ تا ۱۲۹شامل پاسخ به پرسش دوم با موضوع فکر در طریقه عرفانی است. شبستری در این ابیات از تفکر ذات حق به عنوان تفکر منهی و تفکر در اسماء و افعال الهی به عنوان تفکرمطلوب یاد کرده است. نقد تفکر فلسفی در کنار مقایسه آن با فکر عرفانی در این بخش نیز ادامه دارد. سیه رویی ز ممکن در دو عالَم / جدا هرگز نشد، والله اعلم