اردیبهشت ۱۳۹۶

یادداشت

دشواری های دور دوم ریاست جمهوری حسن روحانی

چکیده: انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری اسلامی ایران در ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶ تا کنون مهمترین انتخابات تاریخ جمهوری اسلامی است. به اختصار پنج نکته را مرور می کنم: اول. مشکل همواره آقای خامنه ای در انتخابات ریاست جمهوری. خاتمی و روحانی بر خلاف میل رهبری و علیرغم کوشش فراوان نهادهای تحت امر ایشان رئیس جمهور شده اند. این یک قدم در پذیرش جمهوریت و دمکراسی است و از این حیث جمهوری اسلامی و رهبر آن با دیگر نظامهای اقتدارگرا تفاوت دارد. اگر به نتیجه شش انتخابات ریاست جمهوری (از ۱۳۷۶) در مقایسه با اراده رهبری توجه کنیم در می یابیم که آقای خامنه ای در هیچیک از این انتخاباتها برخوردار از اقبال عمومی نبوده و تنها با اهرم غیرقانونی (مهندسی و تقلب) نامزد مورد نظرش احمدی نژاد را از صندوق درآورده است. آقای خامنه ای و خط مشی مورد نظرش که در تبلیغات ابراهیم رئیسی و اسلافش متبلور شده است از پشتیبانی اکثریت ملت ایران برخوردار نیست و دارد به زور، سیاستهای خود را به ملت ایران تحمیل می کند.
دوم. اصلاح طلبی ساختارشکنانه و شعارهای حسن روحانی. روحانی در تبلیغات انتخابات ۱۳۹۶ خصوصا هفته آخر آن ساختارشکنانه ترین شعارهای تاریخ جمهوری اسلامی از زبان یکی از مسئولان نظام را سرداده است. آنچه او نقد کرد اختصاصی به رئیسی نداشت، اینها مواضع کلان جمهوری اسلامی است. حسن روحانی اعتدال گرا در چهره یک «اصلاح طلب ساختارشکن» چندین قدم جلوتر از اصلاح طلبان رانده شده از نظام، بخشی از مطالبات به حق ملت ایران را برزبان راند. پخش مستقیم این سخنان از صدا و سیمای رسمی – حتی اگر منجر به عمل هم نشود! – قدمی به پیش بود. اگر حسن روحانی اراده عمل به این شعارها را داشته باشد لازمه آن تغییر سیاستهای کلان جمهوری اسلامی اعم از سیاست خارجی و داخلی و استقامت بر این برنامه و شعارهای انتخاباتی است. نمی توان کتمان کرد که چهار سال بسیار پرتنش در پیش خواهیم داشت، بسیار پرتنش تر از چهار سال دوم ریاست جمهوری خاتمی. لازمه سربلند بیرون آمدن از بحرانهای ساخته و پرداخته بخش انتصابی نظامْ دولتی جوان‌تر، کارآمدتر و هماهنگ با چارچوب اصلاحات ساختارشکنانه ابراز شده در تبلیغات انتخاباتی است. آقای خامنه ای در قبال رای بالای روحانی و برنامه و شعارهایش چه می خواهد بکند؟ اگر آقای خامنه ای به بقای زمامداری خود می اندیشد چاره ای جز تمکین دربرابر رای ملت و اراده ملی ندارد.
سوم. معضل رهبری آینده جمهوری اسلامی. از ابراهیم رئیسی به عنوان یکی از گزینه های رهبری آینده اسم برده می شد. با ناکامی وی در همان دور اول، پرونده رهبری آینده او بسته شد. ملت ایران به وضوح مشخص کرد که به تفکر انقلابی خشن تنش زای آزادی ستیز تمایلی ندارد و رهبر بعدی نمی تواند نسبت به این امر بی تفاوت باشد. مجلس خبرگان درمورد رهبری آینده با مشکل مواجه است. گزینه های مورد نظر رهبری فاقد شرط لازم مقبولیت مردمی هستند، و کسب این مقبولیت هم زمان بر است. با توجه به سن و بیماری آقای خامنه ای حضور حسن روحانی در مقام ریاست جمهوری بسیار مهم است. دانش فقهی او کمتر از دانش فقهی آقای خامنه ای در سال ۱۳۶۸ نیست و تجربه مدیریت روحانی به مراتب از تجربه مدیریت آقای خامنه ای در آن سال بیشتر است. شانس حسن روحانی برای رهبری در صورتی که آقای خامنه ای در زمان ریاست جمهوری وی از دنیا برود – علیرغم عدم تمایل آقای خامنه ای و سپاه – حتی در همین مجلس خبرگان تشریفاتی جدی است.
چهارم. دو کارکرد انتخابات در جمهوری اسلامی. نظام از انتخابات مشروعیت می طلبد و مردم با اقبال به نامزدهایی که بیشترین زاویه با رهبری دارند از او مشروعیت زدایی می کنند. رای مردم به وجه جمهوریت نظام بود نه بیشتر. مردم ایران اصلاح جمهوری اسلامی و متحول کردن مسئولان آن از طریق انتخابات را کم هزینه و پرفایده یافته اند. این راه تغییر تدریجی و تضمین شده است. هر که راه عملی تری سراغ دارد دریغ نکند. میرحسین موسوی و مهدی کروبی، و اکنون حسن روحانی توسط همین مردم متحول شده اند.
پنجم. بحران اصول گرایی انقلابی. شکست ابراهیم رئیسی شکست جدی تفکر اصول گرایی انقلابی بود. استفاده اصول گرایان انقلابی از هر ابزاری ولو غیراخلاقی و غیر شرعی و معارض موازین اصول گرایی برای جمع آوری رأی، جوانان و پیروان صادق اصول گرا را با سوالات جدی مواجه کرده است. رئیسی نه تنها به ریاست جمهور نرسید بلکه قداست روحانی خود را نیز در عکس یادگاری با تتلو به حراج گذاشت. اکنون آقای خامنه ای مانده و اصول گرایی انقلابی به بن بست رسیده اش. دم عیسوی لازم است که تا به این جنازه نیمه جان حیاتی دوباره ببخشد.

مصاحبه تحلیلی

نقش‌آفرینی رئیس‌جمهور بعدی در انتخاب رهبر آینده

در فضای سیاسی ایران بسیار گفته می‌شود که در این کشور حرف اول و آخر را رهبر جمهوری اسلامی می‌زند. مقامی که از ۲۸ سال پیش تا امروز، در اختیار آقای علی خامنه‌ای است. اما در همین حال یکی از فاکتورهایی که برخی در باب اهمیت انتخابات پیش رو مطرح می‌کنند، مبحث آینده رهبری در ایران است. این موضوع را در گفت‌وگو با محسن کدیور، اسلام‌شناس و استاد مطالعات دینی در دانشگاه دوک در کارولینای شمالی، بررسی کرده‌ایم. آقای کدیور در این زمینه از جمله به سؤال پاسخ می‌دهد که حسن روحانی یا ابراهیم رئیسی، چگونه در روند احتمالی انتخاب رهبر آینده نقش‌آفرینی خواهند کرد. رهبر فعلی در زمان مرگ رهبر قبلی رئیس جمهور بود. با توجه به بیماری رهبر ۷۹ ساله، اینکه در زمان مرگ وی رئیس جمهور که باشد مهم است.

مصاحبه تحلیلی

محدودیت و معنی داری انتخابات در جمهوری اسلامی

چکیده: جمهوریت و ساز و کارهای دموکراتیک – از جمله انتخابات – زمانی در نظام برآمده از انقلاب ۱۳۵۷ تعبیه شد که زمامداران از پشتیبانی اکثریت قاطع مردم ایران برخوردار بودند. در آن زمان عبارت «میزان رأی ملت است» رجوع به دیکتاتوری اکثریت برای حذف اقلیت مخالف بود. مؤسسان و زمامداران جمهوری اسلامی هرگز به انتخابات دموکراتیک، آزاد و رقابتی تمام عیار باور نداشته اند و در دهه اول با راهکارهای قانونی از قبیل ولایت فقیه و شورای نگهبان این روند دموکراتیک را محدود کردند. نظام جمهوری اسلامی بتدریج از پشتیبانی اکثریت قاطع مردم فاصله گرفت. در دوره دوم که حاکمیت اکثریت شکننده ای داشت برای سیطره جریانی خاص بر نهادهای انتخابی متوسل به «راهکارهای شبه قانونی» از قبیل نظارت استصوابی شد. در دوره سوم وقتی جریان حاکم بر کشور از اکثریت افتاد، جریان حاکم متوسل به «راهکار غیرقانونی» یعنی مهندسی انتخابات شد. انتخابات ریاست جمهوری خرداد ۱۳۸۸ و درآوردن نامزد مورد نظر رهبری و سپاه یعنی احمدی نژاد از صندوق نمونه این راهکار است. جریان مسلط بر نهادهای انتصابی به مثابه حزبی پادگانی که سودای تصرف کامل تمامی ابعاد نظامی، امنیتی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور را در سر دارد، از انتخابات دل خوشی ندارد و اگر می توانست این نهاد دموکراتیک مزاحم را از أساس حذف می کرد. اما نمی تواند! نه اینکه نمی خواهد. بنابراین اصل انتخابات بر او تحمیل شده است. ثانیا مجبور است ظاهر و صورت انتخابات را حفظ کند، و تا آنجا که بتواند انتخابات را به صورت نمایشی برگزار کند. لذا به میزانی که می تواند و زورش می رسد انتخابات را محدود به مهره های وفادار و بی خطر و مطیع می کند. بنابرین ما با انتخاباتی محدود و بیمار مواجهیم. مروری بر انتخابات‌های گذشته سه نهاد ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان نشان می دهد علیرغم اراده جدی بخش انتصابی حاکمیت برای محدودیت هر چه بیشتر انتخاب مردم به طرق سه گانه، اما همچنان انتخابات در ایران کاملا به انتصابات تبدیل نشده است. انتخابات محدود و کم رمق است، اما بی معنی و بی رمق نیست. در انتخابات‌های مقاطع مختلف (از ۱۳۷۶ به بعد) غالبا مردم با هوشمندی بین گزینه های محدود دست چینی شده توسط شورای نگهبانِ استبداد دینی همواره از تحقق کامل منویات رهبری جلوگیری کرده اند و بین بد و بدتر مانع انتخاب بدتر شده اند. از صندوق انتخابات انتظار تغییر نظام نمی توان داشت. با توجه به واقعیتهای فرارو اختیارات عملی ریاست جمهوری حدود بیست درصد ساختار قدرت قانونی در نظام جمهوری اسلامی است. بیش از سه چهارم قدرت در دست نهادهای انتصابی است. اما همین ۲۰٪ هم در پیشرفت یا پسرفت امور سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی کشور بسیار مؤثر است. حتی با انتخاب بهترین رئیس جمهور کشور گلستان نمی شود. اما با عدم شرکت و واگذاری انتخابات به زمامداران اقتدارگرای جمهوری اسلامی و در نتیجه رئیس جمهور شدن گزینه های بدتر، وضعیت کشور در عرصه های مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی از این هم که هست بدتر خواهد شد. کنش گری سیاسی تنفس در فضای ایده آل و شرایط مطلوب و رؤیایی نیست، دست و پنجه نرم کردن با مشکلات ملموس در فضای واقعی و تصمیم گیری با توجه به مقدورات است. شرکت مسئولانه در انتخابات ریاست جمهوری و جلوگیری از گزینش نامزدهای بدتر حاکمیت در شرایط فعلی یک فریضه ملی است.
نتیجه: انتخابات در جمهوری اسلامی ایران اگرچه با انتخابات دموکراتیک، رقابتی و آزاد فاصله دارد، و کاملا محدود است، اما یقینا بی معنی نبوده و نیست، و در شکل دهی به حدود ٪۲۰ ساختار قدرت در ایران تاثیر جدی دارد.

سخنرانی

صالحی نجف آبادی و تفسیر آیۀ تطهیر

چکیده: ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۶ یازدهمین سالگرد درگذشت مورخ صاحب سبک تاریخ اسلام، قرآن پژوه، حدیث شناس و فقیه معاصر نعمت الله صالحی نجف آبادی است. در بزرگداشت یاد کسی که از او بسیار آموخته ام و بر گردنم حق استادی دارد، متن ویراسته سخنرانی مورخ ۱ تیر ۱۳۸۵ در تهران همراه با فایل صوتی آن برای نخستین بار منتشر می شود.
ویژگی اصلی صالحی، نبرد علمی او با غلو در اندیشه تشیع بود. او مروج رویکرد بشری به مسئله امامت بود و کوشش می کرد آنچه که در تاریخ درباره ائمه اتفاق افتاده، با بیانی عقلی تبیین و به مردم تفهیم کند. پیام کتاب شهید جاوید از مهمترین آثار حوزه های علمیه در قرن اخیر این بود که امام حسین کار معقولی انجام داد، من (صالحی) می خواهم آن را به شکل معقول گزارش کنم. ائمه سیاست ورزیشان بشری بوده نه فرا بشری.صالحی حدیث شناسی متبحر بود و احادیث را علاوه بر روش سنتی رجال و درایه مورد نقد تاریخی و نقادی قرآنی قرار می داد، به عنوان نمونه روایت «الامام یعلم ماشاء، متی شاء» که پایه بسیاری از آراء کلامی در علم لدنی ائمه است، بر اساس تحقیقات او یک روایت غیرمعتبر است.
به نظر صالحی قرآن یک نزول بیشتر ندارد و آن نزول تدریجی در طی ۲۳ سال است، و اصولاً امکان ندارد چیزی به عنوان نزول دفعی محقق شده باشد. یکی از آراء بدیع صالحی تفسیر وی از آیه مودت است: «قل لااسئلکم علیه اجرا الّا المودة فی القربی» قول مشهور در تفسیر آیه این است که پیامبر اجری را برای رسالتش نمی خواهد مگر دوستی با اقربایش. مطابق تحقیقات وی این آیه، آیه مکی است نه مدنی، و زمانی نازل شده که پیامبر هنوز به مدینه نرسیده که دولت تشکیل دهد. مقابل او کفار قریش هستند، سخن پیامبر هم این است، مردم! من از شما اجری نمی خواهم، فقط من از قُربای شما هستم، من هم قریشی هستم مثل شما. حداقل ارزش خویشاوندی مرا با خودتان حفظ کنید، مرا آزار ندهید، آزادم بگذارید تا سخن خدا را در بین شما تبلیغ کنیم. استثناء هم استثنای منقطع است. وقتی ما پیش فرضهای فراوان مذهبی داشته باشیم ، قاعدتاً آیات قرآن را هم به گونه ای دیگر – نادرست – می فهمیم و اتفاقاً یکی از مشکلات ما به عنوان شیعه، این است که بواسطه همین زمینه ذهنی، برخی از آیات را از سیاق خود خارج می کنیم و می خواهیم اصول مسائل مذهبی خودمان را به قرآن تحمیل کنیم.
شاه بیت غزل صالحی نجف آبادی بحث منتشر نشده اش در تفسیر آیه تطهیر است. نکات بدیع تفسیر وی: یک. معنای اهل بیت در آیه تطهیر اولا اهل بیت نبوت است نه اهل بیت نبی، پس شامل خود پیامبر هم می شود. ثانیا نه منحصر در زنان پیامبر است نه منحصر در خمسه طیبه. مراد معنای عرفی و لغوی اهل بیت است که شامل همسران، فرزندان و فرزندزادگان، دامادها، عموها و عموزادگان هم می شود. دو. اراده بکاررفته در آیه اراده تشریعی است نه تکوینی همانند اراده در آیه طهارت. آیه در سال ۱۸ بعثت نازل شده. اگر قرار است اهل بیت با اراده تکوینی الهی از رجس مطهر شده باشند لازمه بیّن الفسادش غیرمطهر بودن پیامبر به مدت ۱۸ سال است!خداوند فرموده است که من می خواهم که این بیت – بیت نبوت – بیت رفیعی باشد. شما به شرافت بعثت نبی مفتخر شده اید. اگر می خواهید عضو این خانه باشید تا به درد این بیت بخورید، و عنوان فاخر اهل بیت نبی شامل شما شود، جانتان را اختیارا از رجس گناه پاکیزه کنید. برخی از زنان پیامبر متأسفانه به دستور خداوند عمل نکردند و بعد از پیامبر بحرانهای اجتماعی سیاسی آفریدند. سه. اجماعی است که واقعه کساء بعد از نزول آیه تطهیر اتفاق افتاده است، نه همزمان با آن! حدیث کساء یک مسئله است و آیه تطهیر مسئله دیگری است. آیه تطهیر نازل شده، عمومیت دارد و همه اهل بیت را به اراده تشریعی شامل می شود. اما حدیث کسا منحصر به خمسه طیبه است. سوال جدی تری که دیگرصالحی وارد آن نشده این است که بحث عصمت ائمه از چه زمانی در میان ما به اندیشه مسلط تبدیل شده است؟

یادداشت

اهانت به امام رضا؟

چکیده: نصب رئیسی به تولیت آستان قدس رضوی و بیانیه مکارم شیرازی اهانت به امام رضاست نه نامه طنز جوان ایلامی. اگر در کشور آزادی بود کسی ناگزیر نمی شد انتقاد از تولیت مخوف آستان رضوی را در قالب نامه به امام رضا بنگارد. در نامه سرگشاده جوانی ایلامی به امام رضا (ع) که در قالب طنز، عملکرد تولیت آستان امام رضا (ع) و سوء استفاده وی از بیت المال و نام امام بلند امام هشتم را مورد انتقاد قرار داده بود و امام علی بن موسی الرضا (ع) را فراتر فلان جناح سیاسی متعلق به تمام جریانها دانسته بود، کمترین اثری از اهانت و توهین و بی احترامی نیافتم. من در نامه سرگشاده طنزآلود جوان ایلامی صمیمت داستان موسی و شبان مثنوی را دیدم. او جرأت نمی کرده انتقادهایی که از سید ابراهیم رئیسی تولیت آستان قدس رضوی، دادستان ویژه دادگاه ویژه روحانیت، مقام ارشد سابق قضائی و نامزد ریاست جمهوری داشته برزبان بیاورد. اما مطمئن بوده اگر انتقاداتش را در قالب نامه به امام محبوبش بنویسد خطری متوجهش نیست. کسی که دارد با کج فهمی خود شدیدا آبروی امام رضا (ع)، اهل بیت و تشیع را می برد و عملا به ساحت امامت و دیانت اهانت می کند و جوانان را به دین و مذهب بدبین می کند مرجع تقلید صادرکننده بیانیه است نه آن جوان ایلامی. دین رحمت و مذهب عقلانیت را اینگونه خرافی و بدور از مدارا معرفی کردن اهانت به ساحت نبوت و امامت است. از اینکه در هر بگیر و ببند و سرکوب هر صدای متفاوتی فتوای این مرجع شیرازی پیش قراول قوه قضائیه قانون ستیز جمهوری اسلامی است، به عنوان یکی از اهالی استان فارس و بزرگ شده شیراز شرمنده ام. امام جمعه موج سواری که شنبه را در استان ایلام به این مناسبت عزای عمومی اعلام کرده است شریک جرم اقایان مکارم شیرازی و علوی گرگانی است. روزی باید در کشور به دلیل اهانت شدید به امام رضا عزای عمومی اعلام می شد که فرد جائر و قسی القلبی با سوابق سیاه سید ابراهیم رئیسی به تولیت آستان قدس رضوی منصوب شد. عضویت درهیات مرگ و مشارکت در اعدام چند هزار زندانی سیاسی که فقیه عالیقدر به حق اعضای آن هیات را کسانی دانست که تاریخ از آنها به عنوان جنایتکار یاد خواهد کرد، ننگ ابدی است. رئیسی بیش از سه دهه شریک جرم قضاوتهای خلاف شرع و ضد قانونی قوه قضائیه بوده است، قوه قضائیه ای که مطمئنا از دادگستری قبل از انقلاب در اجرای عدالت و قانون و دادرسی عقب تر است، قوه قضائیه ای که نقش پاندول سیاست را به بهترین وجهی بازی کرده است. حضور رئیسی در انتخابات ریاست جمهوری اهانت به مقام ریاست جمهوری و توهین به ملت ایران است. این همه اهانت را ندیدن و جوان ایلامی را متهم به اهانت به امام رضا کردن همان داستان تکراری شاه دزدها را ندیدن و خلق خدا را به اتهام آفتابه دزدی دستگیر کردن است.

اخبار

تکذیبیه

«قرارگاه سایبری عمار» در تخریب دکتر حسن روحانی رئیس جمهور محترم و نامزد دوازدهمین دوره ریاست جمهوری از باب «الغریق یتشبث بکل حشیش» مطلب مجهول و بی پایه ای را به اینجانب نسبت داده است. ضمن تکذیب، رسما اعلام می کنم که: اینجانب تا کنون رساله دکتری آقای روحانی را مطلقا ندیده ام، تا درباره آن قضاوتی داشته باشم. علاوه بر آن همکاریم با مرکز تحقیقات استراتژیک در زمستان ۱۳۷۷ – بیش از یک سال قبل از زمان دفاع ایشان از رساله دکتریش – پایان یافته، و از اسفند ۱۳۷۷ تا مرداد ۱۳۷۹ هم در زندان اوین بوده ام!

یادداشت

آزادی عیسی

در میان خبرهای ناخوش روزانه ملی، منطقه ای و بین المللی دیدن یک خبر گل لبخند بر لبانم نشاند. عیسی سحرخیز آزاد شد. تقارن آزادی عیسی با مبعث رسول رحمت (ص) البته اتفاقی بود، چه تقارن مبارکی. البته زندانبانان جمهوری اسلامی چنین سلیقه ای نداشته اند، دوران اتمام زندانش ۵ اردیبهشت ۹۶ بود و در تقویم قمری مصادف با ۲۷ رجب. عیسی اکثر دوره اخیر زندانش را در بیمارستان گذراند. دوره قبل هم بسیار از اوقات حبسش مقیم بیمارستان بود. این سومین دوره زندان او پس از خرداد ۱۳۸۸ بود. عیسی سحرخیز یکی از نمادهای روزنامه نگاری انتقادی ایران معاصر است، که با تنی بیمار و اراده ای محکم امروز برای سومین بار از زندان کوچک به زندان بزرگ پاگذاشته است. آزادیش را از صمیم قلب تبریک می گویم و برایش سلامتی و توفیق مضاعف آرزومندم.

سخنرانی

تأملی درباره وحی

چکیده: نقد نظریه رؤیا پنداری وحی دکتر عبدالکریم سروش: «قرآن یا کلامی است مستعار، مخلوق ذهن و محصول تجربه محمّد (ص) (فرضیه اوّل: قرآن کلام محمد)، یا رؤیایی است جاندار و مخلوق خیال خلّاق و صورتگری محمّد (فرضیه دوم: محمّد: راوی رویاهای رسولانه).» ابتدا هر دو نظریه با کلمات صاحب آن تقریر و سپس نقد شده است.
نقد نظریه اول: گیریم تمام کوششهای صاحب محترم نظریه موجه باشد، در این صورت همه اشکالات پیش گفته از خدا به رسولش منتقل شده، بی آنکه حل شده باشد. قبلا خدا این اشکالات را مرتکب شده بود، اکنون پیامبرش! صورت مسئله «کلام الهی» پاک شده است، نه اینکه حل شده باشد. این نظریه کدام مشکل کلام باری را حل کرده است؟ با راززدایی، قرآن اکنون کلام بشری است با همه محدودیتها و فهم ناقص بشری و هیچ قداستی ندارد. آیا از عالم غیب راز زدایی کردن چیزی برای غیب باقی می گذارد؟! اسلام «خدامحور» به اسلام «پیامبرمحور» تنزل یافته است. این نظریه وحی الهی را به بُعد بشری پیامبر «أنَا بشر مثلُکُم» تنزل داده و به آن مباهات کرده است. این اسلام محمد محور چیزی از قبیل مسیحیت عیسی محور شده است. وحی الهی به امری جوشیده از ذهن و ضمیر بشری به نام محمد بن عبدالله (ص) تنزل یافته، همچنانکه مثنوی معنوی از درون جلال الدین بلخی جوشیده است، بدون هیچ تفاوتی. هر دو به یک میزان الهی و انسانی اند! بشری بودن معرفت دینی با بشری کردن خود دین تفاوت ماهوی دارد. آنچه در قبض و بسط شریعت صورت گرفت کوشش برای اثبات بشری بودن معرفت دینی بود، آنچه در قرآن کلام محمد (ص) با عنوان بسط تجربه نبوی صورت گرفته بشری کردن خود دین است. پرسش اساسی این است: وقتی خود دین بشری شد، دین بودن دین به چیست؟ این محصول بشرساخته به چه دلیل دین خداوند است؟
نقد و بررسی نظریه دوم: این تبیین در صورتی مقبول خواهد بود که بین این تبیین و فوائد یا امتیازات دوازده گانه اش با رؤیا پنداری وحی «تلازم» برقرار باشد و رؤیا پنداری وحی «نظریه بی بدیل» باشد. نظریه بدیل رویا پنداری وحی، نظریه تاویل به معنی برخورداری تمام آیات از یک وجود متعالی است به نحوی که نسبت بین آیات و این وجود متعالی نسبت مثال و ممثل است. این نظریه برگرفته از تفسیر المیزان سید محمد حسین طباطبایی می باشد. برخلاف نظریه رؤیا پنداری وحی که فاقد هرگونه پشتوانه و دلیل قرآنی است (و البته خود را به چنین پشتوانه و دلایلی هم نیازمند نمی داند!) بلکه با بسیار از أصول تعالیم قرآنی در این زمینه ناسازگار است، نظریه تاویل وجود متعالی در سازگاری کامل با تعالیم یادشده است. صاحب نظریه خود را مسئول تبیین علم تعبیر رؤیاهای رسولانه نمی داند. معلوم نیست این علم با علم تعبیر خواب چه شباهت و تفاوتی دارد؟ اگر تفسیر قرآن به تعبیر رؤیا تبدیل شود با عنایت به شخصی بودن و بین الاذهانی نبودن آن، مدعیات این علم جدید را چگونه می توان ابطال کرد؟ نظم خاص قرآن که صاحب نظریه رؤیای رسولانه آن را «نظم پریشان» خوانده است نظریه بدیل دارد. از جمله نظریه «نظم حلقه ای» متون باستانی که نخستین بار توسط خانم ماری داگلاس ارائه شد. نخستین محققی که این روش را در قرآن بکار گرفت مایکل کیپرس است. او در باره سوره مائده کتاب نوشته و اخیرا نیز کتاب مستقلی درباره «نظم قرآن: تحلیل بلاغی» منتشر کرده است. ادعای «نظم پریشان» تنها بعد از ابطال مستدل این نظریه مقتدر بدیل مسموع خواهد بود. نقض قوانین طبیعت و علیّت تلازمی با نظریه رؤیا پنداری وحی ندارد. زبان علمی هر دوره ای در دوره های قبل و بعد جاری نیست. أصلا متون دینی برای حل چنین مسائلی نیامده اند. اگر به زبان علمی مقبول قرن بیست و یکم عظمت خدا تبیین شده بود مخاطبان عصر نزول و بیش از دوازده قرن بعد از آن آیا از چنین امر علمی مدرن چیزی می فهمیدند؟! این اشکال که علم خداوند به نادرست بودن این أمور علمی در زمان نزول واقف بوده پس نباید به غلط چیزی نازل کند، پاسخش این است که قرآن و هر متن دیگری که قرار است در حد فهم انسان باشد ولو گوینده اش خداوند باشد چاره جز سخن گفتن در چارچوب فرهنگ زمانه ندارد. صاحب نظریه کجا لزوم علمی بودن متن قرآن را اثبات کرده است؟ علمی مطابق کدام دوران؟ نظریه وحی رویای رسولانه نظریه های بدیل مقتدری دارد. این نظریه های بدیل با هزینه های بسیار کمتر، ادله و مویدات متعدد قرآنی کلیه مشکلات را البته در حد توان انسانی حل می کنند بی آنکه نیازمند تکلفات نظریه یادشده باشد. نظریه رویا پنداری وحی دلیل معتبری ندارد، با ابهامات و اشکالات متعددی هم روبرو است، لذا قابل پذیرش نیست.

یادداشت

منزلت عقل از زبان امام کاظم

مجموعه احادیث به جا مانده از امام کاظم (ع) ( ۱۲۸ مدینه – ۱۸۳ کاظمین) تحت عنوان مسند الامام الکاظم (ع) به سه جلد می رسد، که ۴/۲٪ (چهار و دو دهم درصد) مجموعه احادیث موجود از ائمه اهل بیت (ع) است. یکی از احادیث امام کاظم حدیث در منزلت عقل به روایت هشام است: خدا بر مردم دو حجت دارد: حجت آشکار و حجت پنهان؛ حجت آشکار رسولان و پیغمبران و امامانند (علیهم السلام)، و حجت پنهان عقل است. کسی که عقلش کاملتر است مقامش در دنیا و آخرت بالاتر است.