اسفند ۱۳۹۷

اخبار

نوروز مبارک باد

عید سعید نوروز و حلول سال نو را به همه هموطنان، همزبانان و همراهان عزیز تبریک عرض می کنم.
سالی پر از خیر، برکت و بهروزی برای همگان آرزومندم.
نوروز ۱۳۹۸

یادداشت

کارنامه ۱۳۹۷

چکیده: یک سال دیگر گذشت. چند ماه دیگر شش دهه از خدا عمر گرفته ام. این یازدهمین بهار در «غربت غربیه» است. جمهوری اسلامی کمافی السابق از مواضع ضدآمریکایی و ضداسرائیلی خود در توجیه ناکارآمدی و سوء مدیریت نهادینه در عرصه اقتصاد، فرهنگ، و سیاست خرج کرد. تخریب کلیه نهادهای نظارتی و تبدیل آنها به نهادهای دست نشانده یا کم رمق امید به امکان اصلاح را به شدت تقلیل داد. عدم جدایی نهاد دین از دولت؛ ولایت مطلقه فقیه؛ تبعیض دینی، مذهبی، جنسی و فقهی؛ قانون پنداری شریعت؛ فقدان حکومت قانون؛ تقدم موازین مذهبی قشری بر منافع ملی و کارشناسی علمی؛ واستبداد هفت معضل بالفعل نظام پس از انقلاب است. کارنامه فردی ۹۷: اکثر وقت مفیدم همچون گذشته به تدریس در گروه مطالعات دینی دانشگاه دوک گذشت. در این سال ۱۰ مقاله، ۱۸ یادداشت، ۳ سخنرانی عمومی، ۹ درس عمومی، و ۱۵ مصاحبه از اینجانب منتشر شده است. در نیمه اول سال گذشته ۱۰ بیانیه جمعی امضا کرده ام از جمله «عکس العمل در برابر مداخله آمریکا در ایران». فهرست کارهای ناتمامم ۷۲ مقاله حول ۱۲ موضوع است که منتظر کتاب شدن هستند. از جمله استیضاح خبرگان و رهبران دینی جمهوری اسلامی، فقهای منکر ولایت فقیه، تاملی در مسئله حجاب، سیر تحول اندیشه سیاسی استاد منتظری، لایحه قصاص و حکم ارتداد جبهه ملی، تاملاتی درباره نواندیشی دینی در ایران معاصر، و میراث بنیانگذار: رویه یکه سالاری فراقانونی. علت توقف موقت آنها پیش آمدن موضوعات جدید و کمبود وقت نویسنده بوده است. تتمه این مجموعه مقالات بتدریج منتشر خواهد شد. اینجانب از سال ۱۳۸۸ در کشورم ممنوع القلم مطلق هستم شامل کتاب جدید و تجدید چاپ، مقاله، مصاحبه، سخنرانی اسکایپی و فیلترینگ وبسایت. در چنین فضای فرح انگیز آزادی! شبکه های اجتماعی برای من مجرای تنفس و راز بقاست. چرا که هیچ جای دیگری برای انتشار کارهایم ندارم. از عزیزانی که حوصله مطالعه ندارند، و به دنبال یادداشتهای ژورنالیستی مرتبط با مسائل روز یا سخنان خطابی و جدلی هستند، عذرخواهی می کنم که اراده برآورده کردن انتظارات آنها را ندارم. یکی دیگر از نتایج نامبارک ممنوع القلمی «سرقت علمی» است. تماسهای متعددی داشته ام که اگر به کارهای اینجانب در کتاب، مقاله و رساله دانشگاهی ارجاع داده شود، معنایش محرومیت از انتشار و پذیرش است! نقل آراء خود را بدون ذکر منبع به لحاظ اخلاقی و قانونی مجاز نمی دانم. اگر کسی سخنی با اینجانب دارد صرفا از طریق ایمیل پاسخگو هستم. مرا از انتقادات و پیشنهادات خود مطلع فرمائید.

مقاله

فقهای منکر ولایت فقیه

فقهای منکر ولایت فقیه شامل هفت مرجع تقلید: محمد کاظم آخوند خراسانی، عبدالکریم حائری یزدی، محمد حسین غروی اصفهانی (کمپانی)، محسن طباطبائی حکیم، احمد موسوی خوانساری، ابوالقاسم خوئی، و محمد علی اراکی؛ و هفت فقیه دیگر: محمد حسین طباطبائی، رضا زنجانی، ابوالفضل موسوی مجتهد زنجانی، رضا صدر، مهدی حائزی یزدی، محمد مهدی شمس الدین و موسی صدر.

مقاله

برخی دگراندیشان معاصر

برخی دگراندیشان معاصر: حسن لاهوتی اشکوری، علی اکبر سعیدی سیرجانی، مهدی بازرگان، مرتضی پسندیده، داریوش فروهر و پروانه اسکندری، یدالله سحابی، مصطفی رحیمی، علی گلزاده غفوری، عزت الله سحابی، احمد قابل، احمد صدر حاج سید جوادی، جلال الدین طاهری اصفهانی

یادداشت

رئیس بعدی؟

چکیده: پیام انتخاب اخیر مجلس خبرگان ابراز تمایل آقای خامنه ای به رئیسی بوده است. رئیسی البته سید است. سیادت در عوام سنتی مزیت کمی نیست! مزیت دوم رئیسی این است که شاگرد خارج فقه آقای خامنه ای بوده است، در حالی که صادق لاریجانی فاقد چنین افتخاری است! اینکه این دو نفر تا این حد بالا کشیده شده اند در ارادت هر دو به مقام رهبری، و منویات ایشان را مافوق قانون نشاندن، و اطاعت مطلقه از مقام معظم است. این دو نفر در زمان مسئولیت کدام مرتبه علمی تدریسی یا تحقیقی را طی کردند که لاریجانی از حجت الاسلام در ۱۳۸۰، به حجت الإسلام والمسلمین در ۱۳۸۶ و آیت الله در ۱۳۹۳؛ و رئیسی از حجت الاسلام در ۱۳۹۴ به حجت الإسلام والمسلمین در ۱۳۹۷ ارتقا یافته اند؟ رئیسی ادعا کرده که تقریرات درس خارج قواعد فقه او توسط شاگردانش در ۱۳۹۰ در سه جلد منتشر شده. در حالی که دو ماه قبل کتاب فارسی قواعد فقه (بخش عبادی) توسط آستان قدس رضوی منتشر شد! ابراهیم رئیسی در حاشیه مشاغل تمام وقت قضائی از سال ۱۳۶۴ تا ۱۳۹۴ سری به دروس خارج اصول و فقه در تهران زده است. آیا با چنین سابقه ای می توان تعبیر فقاهت را شرعا برای وی به کار برد؟! البته با حکم حکومتی و بنا بر مصلحت نظام می توان وی را مجتهد معرفی کرد! مگر خود آقای خامنه ای چقدر درس خوانده بود که مجلس خبرگان او را به عنوان رهبر معرفی کرد؟! بعد از رهبری هم بساط مرجعیت و تدریس خارج پهن کرد. خوب رئیسی چرا به همین شیوه ای عمل نکند؟! نظام به این نتیجه رسیده که فقاهت و اجتهاد سهم چندانی در قضاوت و رهبری ندارد، و اتفاقا نتیجه خوبی است! در این صورت چرا این سمتها در انحصار روحانیون و فقها باشد؟! انحصار طلبی صنفی باعث می شود به ولایت فقیه همچنان تظاهر کنند.لاریجانی رهبر شود یا رئیسی فرق چندانی ندارد. اینکه شاهد رهبری و مرجعیت امثال رئیسی باشیم، معنایش تداوم ابتذال ولایت فقیه و ابتذال مرجعیت شیعه است. همه چیزمان به همه چیزمان می آید. ریاست رئیسی تداوم ابتذال جامع جمهوری اسلامی خواهد بود. بدون حذف ولایت مطلقه فقیه، بدون پذیرش جدایی نهادهای دینی از دولت، بدون لغو کلیه تبعیض های دینی، مذهبی، جنسی و فقهی، بدون رفع توهم شریعت به مثابه قانون حکومتی، بدون حاکمیت قانون به جای اراده شخصی رهبر، با جابجایی افراد چیزی عوض نخواهد شد.

مقاله

نخستین مجری فتوای تهمت: مورخ رسمی تاریخ انقلاب

چکیده: به دنبال ریشه یابی تهمت به مخالف مؤثر را با درسهای حکومت اسلامی: ولایت فقیه آقای خمینی سه بخش دیگر مورد بحث و بررسی قرار می گیرد: فتوای تهمت در ترجمه عربی حکومت اسلامی، عدم جواز تهمت به فقهای ناهمسو: مورد صدرها، و آزمون عملی فتوای تهمت: مورد محمد روحانی. چهره محوری هر سه بخش این قسمت حمید روحانی زیارتی است که می توان او را تجسم خط امام در قضیه تهمت معرفی کرد. مترجم اکثر کتاب محاضرات فقهیة حول الحکومة الاسلامیة او ولایة الفقیه محمد هادی معرفت است. عبارت «جواز تهمت به علمای سوء – که از گناه کبیره است» به صراحت در متن عربی آمده است، با این تفاوت که برخلاف متن فارسی که چنین تهمتی لازم شمرده شده، به جواز اکتفا شده است. فتوای تهمت با تهمت زدن به محمد روحانی در قضیه صدور چک از جانب حکومت ایران در وجه وی توسط حمید روحانی زیارتی و همدستانش و دفاع تمام قد منیرالدین حسینی هاشمی شیرازی از تهمت (حتی بعد از تصریح زیارتی به کذب مطلق بودن نسبت داده شده ۲۲ سال بعد) عملی شده است. آقای خمینی علیرغم اطلاع از این امر کثیف حداقل بعد از وقوع (در روایت منیرالدین حتی قبل از وقوع) هیچ اقدام مؤثری برای شناساسی، طرد مفتریان و محکوم کردن مطلق تهمت انجام نداده است. در اسفند ۱۳۴۸ آقای خمینی به طلاب انقلابی اطراف خود که به محمد باقر و موسی صدر اهانت کرده بودند شدیدا اعتراض می کند. در مقایسه این واکنش قابل تقدیر اخلاقی با واکنش تامل برانگیز ایشان در قبال تهمتهای زده شده به محمد روحانی مشخص می شود که از منظر ایشان تهمت بلکه اهانت به علمایی که با نهضت مخالفت نکرده بودند (صدرها) ممنوع و نادرست بوده است، اما آبروی فقیهی که بر علیه نهضت فعال بوده احترام ندارد. اینکه فعال‌ترین شاگرد آقای خمینی در انتشار متن فارسی و عربی درسهای حکومت اسلامی در نجف هم‌زمان فعال ترین شاگرد ایشان در تهمت چه به محمد باقر و موسی صدر (فقهای ناهمسو) و چه به محمد روحانی (فقیه ضدنهضت) بوده و در دی ۱۳۶۷ چهار ماه قبل از وفات آقای خمینی به سمت خطیر «ماموریت تدوین تاریخ انقلاب اسلامی» با بودجه تضمینی در بنیاد شهید منصوب شده، معنایش تناسب عملی بین نظریه حکومت اسلامی: ولایت فقیه و فتوای جواز تهمت به معارضان مؤثر است.

مقاله

تهمت و پدیده موسی موسوی

چکیده: متن کامل درسهای دوازده‌گانه حکومت اسلامی چاپ نجف در اوایل سال ۱۳۴۹ از بخش فارسی رادیو بغداد به درخواست مصطفی خمینی توسط موسی موسوی اصفهانی قرائت شده است. وی نوه آقا سید ابوالحسن اصفهانی صاحب کتاب وسیلة النجاة است که تحریرالوسیلة آقای خمینی تعلیقه بر آن است. متن درسهای قرائت شده از رادیو عراق توسط شهید محمد رضا سعیدی از رادیو ضبط و پیاده شد، با وساطت اکبر هاشمی رفسنجانی توسط عبدالمجید معادیخواه تایپ و پلی کپی شد و به کمک اسدالله لاجوردی در تهران توزیع شد. موسی موسوی ارتباط بسیار حسنه ای با شخص شاه داشته، علاوه بر ملاقاتهای خصوصی، سالانه حداقل پنج نوبت به اتفاق دیگر روحانیون به ملاقات عمومی و علنی با شاه می رفته است. به دلیل فساد اقتصادی گسترده به مصر و بعد به عراق رفت و با مقامات حزب بعث روابط بسیار نزدیکی پیدا کرد. با تیمور بختیار (موسس ساواک) زوج فعالیت علیه شاه تشکیل داده بود. در عین حال روابط بسیار حسنه ای با مصطفی خمینی داشت و مصطفی مشکلات بیت و اطرافیان پدرش با رژیم عراق را با توسل به او حل می کرد. به باور مصطفی خمینی موسی موسوی «نابغه ای شیطان صفت» بوده است. اینکه موسی موسوی خودش در همان زمانی که این دروس را قرائت می کرده روحانی درباری حزب بعث، و حدود سیزده سال هم در ایران روحانی درباری رژیم شاه بوده باشد (خصوصا بعد از قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲) مهم نبوده، مهم هدف مقدس برانداختن رژیم باطل و رساندن نظریه حکومت اسلامی و ولایت فقیه به گوش مردم بوده است. بعد از انقلاب او نامزد ریاست جمهوری و سپس نمایندگی اصفهان در مجلس شورای اسلامی شد. و در هر دو نوبت به دلیل سوء سابقه نمایندگی قبل از انقلاب رد صلاحیت شد. قرائت کننده متن درسهای حکومت اسلامی در رادیو بغداد آن هم به توصیه و درخواست مصطفی خمینی و حداقل عدم مخالفت آقای خمینی، پایان کارش نگارش کتاب انقلاب محنت بار و خروج از تشیع است. زندگی پاندولی و زیگزاگی او که همواره مگس وار دنبال شیرینی قدرت بود و در مبارزات سیاسیش ضابطه نداشت لکه ننگی بر دامان ولایت فقیه است. اینکه فردی مانند او که خود در رژیم شاهنشاهی ایران و رژیم بعثی عراق اکثر موازین روحانی درباری را داشته، فتوای جواز یا وجوب تهمت به روحانیون درباری را قرائت کند از زهرخندهای تاریخ است.