آذری قمی

مصاحبه تحلیلی

قضیه آذری قمی به زبان ساده

آذری قمی با این که آقای خامنه‌ای را مجتهد مطلق نمی‌دانست اما بنا بر مصلحت نظام رهبری‌اش را تایید می‌کرد، پس از این که رهبری ادعای مرجعیت کرد، آذری گفت با مصلحت می‌شود رهبر درست کرد اما نمی‌توان مرجع تقلید ساخت. در عرف مرجعیت شیعه حرص به مرجعیت آن هم برای کسی که حداقل متهم به فقدان صلاحیت است نقطه ضعف بسیار بزرگی است و در نامه دومی که دفتر رهبری منتشر کرده سعی کرده به زبان آذری بگوید که ایشان حریص بر مرجعیت و اخذ مقام نبوده است.

سخنرانی

رهبر در نمایش عذرخواهی آذری به دنبال چیست؟

اینکه دفتر رهبری خود را موظف به «پاسخگویی» دانسته و «گفتگو با منتقدان» را آغاز کرده است، اقدامی مبارک و شایسته تقدیر و تشکر است. آذری در نامه آذر ۱۳۷۶ از حصر اینکه آقای خامنه‌ای قدمی برای رهبری و مرجعیت خود برنداشته را «دروغ محض» نامیده است. با توجه با هشت تهافت در مورد دست‌خط اول، هفت تهافت درباره دست‌خط دوم، و شانزده معارض بسیار قوی، دو دست‌خط‌ عذرخواهی منسوب به آذری ارائه شده از سوی دفتر رهبری قابل انتساب به آن مرحوم نیستند و قطعا جعلی محسوب می‌شوند.

اخبار

رهبر در نمایش عذرخواهی آذری به دنبال چیست؟

سخنرانی زنده همراه با پرسش و پاسخ، شنبه ۱۳ آذر. دو دست‌خط منتشره از سوی دفتر رهبری نه تنها ابهامات نامه عذرخواهی را رفع نکرد، بلکه ادله جعلی بودن آنها را تقویت کرد. تفاوت تاریخ دست‌خط عذرخواهی نسخه رهبری و خبرگزاری فارس از ادله جعلی بودن آن است. بیانیه‌ها و نامه‌های انتقادی آذری قمی بعد از دو دست‌خط ادعایی مذکور به‌وضوح نشان می‌دهد که آن فقیه معترض با نقد ساختاری مرجعیت و رهبری خامنه‌ای در حصر جان داد و داغ عذرخواهی از رهبری را به دل مقام معظم گذاشت.

سخنرانی

نقد نمایش حکومتی عذرخواهی آذری

نظام برای لوث کردن اعتراضات شدید آذری قمی به مرجعیت و رهبری خامنه‌ای نقشه کشیده است. جمهوری اسلامی برای «تحریف تاریخ» سرمایه گذاری کلان کرده است. آقای خمینی چند ماه قبل از درگذشتش به آذری قمی نوشت: «شما از چهره‌های فاضل و مبارز‏‎ ‎‏و دلسوختۀ انقلاب می باشید.» آقای خامنه ای درگذشت آذری را تسلیت نگفت! نظام با معرکه‌ای که درباره نامه جعلی عذرخواهی آذری قمی گرفت باعث شد که آراء انتقادی این فقیه مبارز بیشتر به نسل جوانی که اطلاع کمی از مجاهدتهای او داشتند شناسانده شود.

اخبار

نقد نمایش حکومتی عذرخواهی آذری

سخنرانی زنده همراه با پرسش و پاسخ: جمعه ۲۸ آبان. چرا بعد از این همه دست و پازدن نظام، نامه منتسب به آذری قمی همچنان مجعول است؟ چرا نظام پنج دلیل جعلی بودن نامه عذرخواهی و دست‌خط آن را بی جواب گذاشته است؟ چطور آذری با چنین تحول شگرفی (عذرخواهی بعد از توسل به قمر بنی‌هاشم) ممنوع التدریس، محصور و در انتها نیز در حصر جان داد؟ دم خروس را باور کنیم یا توسل به حضرت عباس را!؟ چرا نظام این قدر برای جاانداختن این نامه جعلی عذرخواهی اصرار دارد؟

سخنرانی

آذری هرگز از رهبری عذرخواهی نکرد

انتشار نامه مخدوش و جعلی عذرخواهی آذری قمی تدلیس و فریبکاری جدید نظام جور است. آذری با نفی صلاحیت آقای خامنه‌ای برای مرجعیت و رهبری در حصر غیرقانونی از دنیا رفته و عاقبت بخیر شده‌است. دست‌خط منسوب به آذری قمی سه اشکال اساسی دارد: سربرگی متفاوت با سربرگهایی که آذری در سال ۱۳۷۶ از آنها استفاده می‌کرده، آذری در کلیه نامه‌ها و بیانیه‌هایش تاریخ را زیر امضا می گذاشته، تاریخ درج شده در بالای نامه عذرخواهی با تاریخ شمسی و قمری مندرج در متن نامه در کتاب ری‌شهری متفاوت است!

یادداشت

آذری قمی از منظر شبیری زنجانی

حاشیه انتقادی بر مدخل آذری قمی کتاب «جرعه ای از دریا» شبیری زنجانی. مواضع آذری قمی در چهار سال آخر عمرش تندروی سیاسی نبود، بلکه عمل به وظیفه شرعی امر به معروف و نهی از منکر و نصیحت به ائمه مسلمین بود. این‌که فقیه نزیهی مانند ایشان در قبال خودکامگی به نام دین و ادعای مرجعیت و فقاهت فرد فاقد شرایط لازم سکوت کرده جای سوال دارد. ادعای پشیمانی احمد آذری قمی از مواضعش در نقد مرجعیت و رهبری آقای خامنه ای از بنیاد بی اساس و جعلی است.

بخش سوم: مرجع جایزالتقلید آیت الله العظمی خامنه‌ای

فصل دهم: مخالفت مراجع با مرجعیت رهبری

مرحوم آیت‌الله سید‌محمدحسین فضل‌الله در بیروت آن‌چنان‌که در مصاحبۀ خود تصریح کرده است به مقام مرجعیت و افتای جناب آقای خامنه‌ای باور نداشت، و به همین دلیل در معرض تخریب شخصیت قرار گرفت. آیت‌الله موسوی اردبیلی در دی ۱۳۷۲ در خطبه‌های‌ آخرین نمازجمعه‌اش انتصاب مرجع توسط مرجع سابق را خلاف رویّۀ سنتی شیعه دانست و تصریح کرد که هیچ‌یک از مراجعِ درگذشتۀ پس از انقلاب ازجمله آیت‌الله خمینی کسی را برای پس از خود تعیین نکرده‌اند.
آیت‌الله منتظری در آبان ۱۳۷۳ توسط آیت‌الله محمد مؤمن قمی به جناب آقای خامنه‌ای کتباً پیغام می‌دهد و ایشان را از دست یازیدن به حوزه‌هایی که شرعاً صلاحیت آن‌ها را ندارد یعنی افتاء، مرجعیت و تصرف در وجوه شرعیه برحذر می‌دارد. ایشان از نفی استقلال حوزه‌های علمیه توسط نهادهای امنیتی تحت امر رهبری یعنی دادگاه ویژۀ روحانیت، وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شدیداً ابراز نگرانی می‌کند و برای نخستین‌بار از تشکیل معاونت روحانیت و مرجعیت در وزارت اطلاعات دوران علی فلاحیان با معاونت فردی به نام فلاح‌زاده خبر می‌دهد که دو وظیفه برایش تعریف شده است: یکی تخریب و حذف و تضعیف مراجع مستقل و منتقد، دیگریمطرح کردن و جاانداختن مرجعیت مقام رهبری. آن هفت گواهی‌نامه نخستین دستاورد این معاونت وزارت اطلاعات بود. حداقل پنج نفر از اعضای جامعۀ مدرسین حوزۀ علمیۀ قم آقایان مؤمن قمی، طاهری خرم‌آبادی، طاهر شمس، آذری قمی و مشکینی با مرجعیت آقای خامنه‌ای مخالف بوده‌اند.
آیت‌الله ابوالقاسم خزعلی به دلیل مخالفت با مرجعیت رهبری در مرداد ۱۳۷۸ پس از ۲۰ سال عضویت فقهای شورای نگهبان مجبور به استعفا می‌شود. وی از سال ۱۳۷۳ مخالفت خود را با مرجعیت رهبری به اطلاع آقای خامنه‌ای و اعضای جامعۀ مدرسین و برخی مقامات وزارت اطلاعات رسانده بود. آیت‌الله حسین وحید خراسانی در ابتدای درس خارج ۲۰ فروردین ۱۳۹۳ در مسجد اعظم قم بدون ذکر نام آقای خامنه‌ای کوشش‌های کسانی که با یک جفتک آیت‌الله می‌شوند، با یک جفتک دیگر آیت‌الله‌العظمی می‌شوند و اکنون با جفتک سوم می‌خواهند مرجع اعلم شوند را به‌شدت محکوم کرد.

بخش سوم: مرجع جایزالتقلید آیت الله العظمی خامنه‌ای

فصل سیزدهم: هم رهبری هم مرجعی خامنه‌ای!

معاونت روحانیت و مرجعیت وزارت اطلاعات در آذر ۱۳۷۳ روزانه از ائمۀجمعۀ شهرستان‌ها و نمایندگان خبرگان و دیگر مقامات روحانی گواهی تأیید صلاحیت آقای خامنه‌ای برای افتاء و مرجعیت أخذ و منتشر می‌کند. در این قسمت به هجده اجازه‌نامۀ دیگر اشاره شد که مهم‌ترین آن متعلق به آیت‌الله طاهری اصفهانی امام‌جمعۀ اصفهان است. ایشان به آیت‌الله منتظری توضیح داده که این شهادت‌نامه با اصرار دادستان دادگاه ویژۀ روحانیت اصفهان صادر شده است. حتی آیت‌الله آذری‌قمی هم با فشار اطلاعات با مقداری اما و اگرشهادت‌نامه نوشته است. به نظر آیت‌الله منتظری با دخالت و فشار نهادهای امنیتی و قضائی امر مرجعیت تحمیلی و مبتذل شده است. تطمیع، تهدید و توهّم ازجمله عوامل سه‌گانۀ صدور چنین گواهی‌های اجتهاد یا شهادت مرجعیت می‌تواند باشد.«شیاع مفید علم» بر اجتهاد مطلق برای مقام افتاء و مرجعیت آقای خامنه‌ای یقیناً حاصل نیست. گواهی‌نامه‌های اجتهاد مبتلا به گواهی عدم اجتهاد هستند و درهرصورت هیچ طریق شرعی معتبری برای احراز اجتهاد مطلق و صلاحیت مرجعیت آقای خامنه‌ای در دست نیست.

بخش سوم: مرجع جایزالتقلید آیت الله العظمی خامنه‌ای

فصل چهاردهم: بدعت مرجعیت جغرافیایی

جناب آقای خامنه‌ای در سخنرانی مورخ ۲۳ آذر ۱۳۷۳ اعلام می‌کند که از اعلام مرجعیتش اطلاع نداشته و اگر اطلاع می‌داشت از پخش آن جلوگیری می‌کرد. اسناد و شواهد متعدّدی به‌علاوۀ روایات آیت‌الله مهدوی کنی،آیت‌الله منتظری و آیت‌الله آذری قمی نشان می‌دهد که ایشان نه‌تنها خبر داشته بلکه از سال‌ها قبل برای آن برنامه‌ریزی کرده بود. ایشان به این دلیل که در خارج از کشور بار مرجعیت بر زمین مانده مرجعیت خارج از کشور را متواضعانه قبول می‌فرمایند. ایشان اطلاع ندارند مرزهای جغرافیایی هیچ دخالتی در احکام شرعی تقلید ندارد. ایشان برخلاف ادعای خود به پرسش‌های شرعی ایرانیان پاسخ می‌دهد و وجوهات شرعی ایرانیان را نیز به احسن وجه أخذ می‌کند. ایشان در همین سخنرانی با کنایۀ ابلغ من التصریح آیت‌الله منتظری را چند بار به خیانت متهم می‌کند. ده روز بعد از سخنرانی رهبری در روزهای ۲ و ۳ دی ۱۳۷۳ مأموران لباس‌شخصی در پناه نیروهای امنیتی و انتظامی به درس آیت‌الله منتظری حمله می‌کنند، حسینیه را تخریب و با شعارهای زننده، طلاب را به تعطیل درس تهدید می‌کنند. این حملات را معاونت روحانیت و مرجعیت وزارت اطلاعات سازمان داده بود. رسالۀ أجوبة الاستفتائات در أواخر ۱۳۷۳منتشر می‌شود. تناقض‌های موجود در این رساله ازجمله در بحث ولایت فقیه و خمس از ادلّۀ عدم اجتهاد مفتی آن است.

بخش چهارم: سودای مرجعیت اعلا: امام خامنه‌ای؟

فصل پانزدهم: ابتذال مرجعیت شیعه

با توجه به اینکه طرح مرجعیت اعلا قبل از اجرائی شدن با مخالفت شدید دو نفر از فقهای قم موقتاً متوقف شد، ابعاد مختلف آن آشکار نشد، اما این سودا از ذهن و ضمیر رهبری رخت برنبست. در این فصل به شواهد موجود سودای مرجعیت اعلای جناب آقای خامنه‌ای و مخالفان آن پرداخته می‌شود: مطالبۀ رهبری از جامعۀ مدرسین: مرجع باید یک نفر باشد! سخنرانی تاریخی ۱۳ رجب ۱۳۷۶ آیت‌الله منتظری، آیت‌الله خامنه‌ای بزرگترین مرجع امروز شیعه! آذری ۱۳۷۶: اعلام منعزل بودن حجت‌الاسلام خامنه‌ای از مقام ولایت، عکس‌العمل مقام رهبری به انتقادات علمای قم، تحقّق مرجعیت اعلا در گرو وفات مراجع جایزالتقلید اعلام شده.

فراز و فرود آذری قمی

فراز و فرود آذری قمی

آذری قمی در خرداد ۱۳۷۶ طی نامه‌ی سرگشاده‌ی تاریخی خود به رئیس جمهور جدید ولایت مطلقه بلکه مطلق ولایت آقای خامنه ای را به دلیل عدم برخورداری از شرائط مجتهد جائزالتقلید منتفی دانسته، رهبری ایشان را تنها از باب ضرورت مجاز می داند که تنها با اذن مجتهد جامع الشرائط اعلم امکان ادامه دارد.

پیشگفتار و مقدمه

پیشگفتار ویرایش دوم شامل شش مبحث، و مقدمه شامل دو مبحث است: اول مراحل چهارگانۀ حیات سیاسی آذری قمی، و دوم چرا آذری؟

بخش اول. آذری متقدّم

فصل اول: آذری انقلابی

آیت‌­الله آذری قمی از ۱۳۲۰ تا ۱۳۶۳ مبارزی انقلابی است. در پنج سال نخست جمهوری اسلامی ۱۳۶۳- ۱۳۵۷ حاکم شرع دادگاه­های قم، قاضی دادگاه انقلاب، نخستین دادستان انقلاب تهران، نخستین دادستان دادگاه ویژۀ روحانیت مستقر در قم،یکی از اعضای مؤسس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، رئیس آن به مدت چهار سال، سخنگوی آن به مدت دو سال و رئیس هیأت مدیرۀ جامعه در زمان ثبت آن، شاخص‌­ترین نمایندۀ جریان سنتی اسلام سیاسی و روحانیون انقلابی است که در مواضع اقتصادی با آیت‌­الله خمینی و طرفداران انقلابی­‌اش اختلاف‌­نظر جدی دارد و از این زاویه به آیت­‌الله گلپایگانی نزدیک­تر است.

بخش اول. آذری متقدّم

فصل دوم: آذری قمی منتقد محافظه‌کار

آیت­ الله آذری قمی تا اوایل زمستان ۱۳۶۶ منتقدی محافظه­‌کار است. وی حداقل در پنج مقطع از سیاست­های آیت‌­الله خمینی انتقاد کرده یا از دستورات سیاسی وی تبعیت نکرده است.

بخش اول. آذری متقدّم

فصل سوم: آذری سرسپردۀ ولایت

مرحلۀ سوم حیات سیاسی آیت‌الله آذری قمی یعنی از أواخر ۱۳۶۶ تا ۱۰ آذر ۱۳۷۳ با مراحل قبل و بعد ناهمخوان است. مواضع آذری را در این مقطع در ضمن سه قسمت دنبال شده است: در مجلس خبرگان رهبری، در شورای بازنگری قانون‌­اساسی، و فتاوای جنجالی آذری

بخش اول. آذری متقدّم

فصل چهارم: قضیۀ ادعای مرجعیت مقام رهبری

این فصل شامل دو قسمت است. قسمت اول نگاهی اجمالی به مرجعیت حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدعلی خامنه‌ای است. قسمت دوم ریشه‌یابی محدودیت‌های آیت‌الله آذری قمی است. قطع مقرری ماهانه، اجتناب روزنامه رسالت از انتشار مقالات صاحب‌امتیازش و ممانعت از انتشار رساله سه محور قسمت دوم است. عامل اصلی تحول فکری آذری ادعای مرجعیت رهبری است که به نظر وی یقیناً اعلم نبوده و فاقد حداقل شرائط مرجعیت بوده است.

بخش دوم. آذری متأخّر

فصل پنجم: سلب مرجعیت و ولایت آقای خامنه‌­ای

این فصل دربردارنده اظهارنظرهای آیت‌الله آذری قمی از مهر ۱۳۷۴ تا ۲۸ آبان ۱۳۷۶ (آغاز حصر) است. درحقیقت این فصل معرّف اصلی آذری متأخّر است. مطالب این فصل در ضمن نُه قسمت گزارش شده است: اعلام لزوم اعلمیت فقهی ولی‌امر مسلمین در مصاحبه با سلام؛ نفی مرجعیت آقای خامنه‌ای در نامۀ سرگشاده به بنیاد رسالت؛ سه نامه در انتقاد شدید از جامعۀ مدرسین و وزارت اطلاعات؛ نامۀ سرگشاده به رئیس‌جمهور خاتمی؛ اعلامیه‌های جامعه مدرسین و تعطیل درس آذری در فیضیه؛
اعتراض آذری قمی به حملۀ مهاجمین و تعطیل درسش؛ سودای مرجعیت اعلای رهبری و سخنرانی ۱۳ رجب آیت‌الله منتظری؛
اعلام منعزل بودن حجت‌الاسلام خامنه‌ای از مقام ولایت از سوی آذری؛ خدشه در توجیهات سپاه برای ممنوعیت ورود آذری به فیضیه

بخش دوم. آذری متأخّر

فصل ششم: سرکوب ۲۸ آبان ۱۳۷۶ قم

در این فصل نحوۀ برخورد نظام جمهوری اسلامی ایران با انتقادات آیت‌الله منتظری و آیت‌الله آذری قمی از تاریخ ۲۸ آبان تا هفتۀ اول آذر‌ ۱۳۷۶ از زوایای مختلف بر اساس جراید و اسناد همان دوران بررسی می‌شود.این فصل شامل هفت قسمت است.

بخش دوم. آذری متأخّر

فصل هفتم: مقاومت در حصر

این فصل شامل سه قسمت است: نامه‌های اعتراضی آذری قمی بین آذر تا اسفند ۱۳۷۶ قبل از نخستین حالت اغمای وی در زمان حصر؛ اعتراضات وی در بهار ۱۳۷۷ بین بستری شدن اول و دوم وی در بیمارستان؛ و اعتراضات واپسین وی بین بستری شدن دوم و سوم در بیمارستان (حوالی تیر تا بهمن ۱۳۷۶). آخرین نوشته آذری قبل از آخرین اعزام اضطراری به بیمارستان: آقای خامنه‌ای با بحران مشروعیت رهبری مواجه است. استبداد دینی بدترین استبدادهاست.

بخش دوم. آذری متأخّر

فصل هشتم: مرگ مظلومانۀ منتقد رهبری

نکات اصلی این فصل عبارتند از: وضعیت جسمانی و بیماری منجر به فوت آیت‌الله آذری قمی به گزارش‌های منتشره در روزنامه‌های بهمن ۱۳۷۷، گزارش خانواده آن مرحوم به مناسبت یکمین سالگرد درگذشت ایشان، نکته کوتاهی درباره بیماری وی، گزارش خانواده از آخرین روزهای حیات پدرشان، و نکات ابهام در مرگ مظلومانه‌ی وی

خاتمه و فهرست منابع

خاتمه

آیت‌الله آذری قمی یکی از دو منتقد اصلی مرجعیت آقای خامنه‌ای و یکی از منتقدان جدی رهبری ایشان در فاصلۀ سال‌های ۱۳۷۴ تا ۱۳۷۷ است. انتقاد اصلی آذری قمی به عدم صلاحیت آقای خامنه‌ای برای افتاء و مرجعیت است. انتقاد آذری نسبت به رهبری آقای خامنه‌ای از سه ناحیه است: ناحیۀ علمی: عدم توانایی استنباط در ابواب مختلف فقهی. ناحیۀ تقوائی: عدم عدالت به واسطۀ ارتکاب ظلم بویژه سرکوب مراجع و فقهای منتقد و ادعای ورود در عرصه‌ای که یقیناً فاقد صلاحیت آن است و نیز دیکتاتوری و کشتن مخالفان نظام توسط مأموران وزارت اطلاعات.

پیوستها

نامه آذری قمی به خاتمی رئیس‌جمهور

آذری قمی در نامۀ تاریخی آبان ۱۳۷۶ به خاتمی رئیس جمهور فجایعی که وزارت اطلاعات دوران فلاحیان نسبت به مراجع مستقل مرتکب شده را فهرست‌وار برمیشمارد: هجوم و غارت و تخریب بیت و مدرس آیتالله منتظری، جلوگیری از انتشار رسالههای آیات منتظری، روحانی، و شیرازی، شکنجه فرزندان آیت‌الله سیدمحمد شیرازی، اهانت به جنازه آیت‌الله سیدمحمد روحانی و فشار بر ائمۀ جمعه مستقلی مثل آیت‌الله طاهری اصفهانی. آذری برای نخستین بار فاش میکند که قبل از وی آیت‌الله منتظری در ۱۲ آبان ۱۳۷۳ آقای خامنه‌ای را از پاسخ دادن به مسائل شرعی و به عهده گرفتن شئون مرجعیت به دلیل عدم صلاحیت نهی کرده است. وی نیز همین را به وی تذکر داده اما مورد بی‌مهری رهبری قرار گرفته است.
آذری از فتوای سابق خود که وجوهات شرعیه باید به مقام رهبری داده شود نه مراجع استغفار میکند و آنرا فتوای بی‌موقعی که باید محو شود معرفی می‌کند. آذری از آقای خامنه‌ای انتقاد می‌کند که در دوران رهبری وی ملاک عزت و کرامت اعتقاد به ولایت و مرجعیت ناحق وی بوده است. او در ریزترین امور مملکت حتی نصب وزیر اطلاعات بلکه معاونت آن هم دخالت میکند. خبرگان رهبری تبدیل به وعاظالسلاطین شدهاند و وظیفۀ نظارتی خود عمل نمی‌کنند. قوۀ قضائیه آئین‌دادرسی را رعایت نمی‌کند.
آذری قمی در نامه به خاتمی صریحاً اعلام میکند که عمدۀ جنایاتی که توسط وزارت اطلاعات صورت گرفته به امر یا اجازۀ آقای خامنه‌ا‌ی بوده است و ایشان قانوناً مسئول این جنایات است. هرچند رئیس‌جمهور نیز به دلیل عدم نظارت به وزارتخانه قابل بازخواست است.

پیوستها

نقد دیدگاه جامعه مدرسین حوزۀ علمیه قم

آذری قمی در این نامه برای نخستین بار اولاً اعلمیت آیت‌الله منتظری را به رسمیت می‌شناسد، ثانیاً با صراحت و وضوح بیشتری فقدان شرائط حجت‌الاسلام خامنه‌ای را جهت تصدی ولایت فقیه و مرجعیت اعلام می‌کند. به نظر وی نصب آقای خامنه‌ای به رهبری از باب ضرورت بوده که بسیاری آثار ولایت شرعی از جمله اختیارات یازده‌گانه قانون‌اساسی بر آن بار نمی‌شود و انجام وظیفۀ وی تنها با اذن و نظارت مجتهد اعلم میسر خواهد بود. مهمترین نکته‌ی این نامه منعزل بودن حجت‌الاسلام خامنه‌ای از مقام ولایت و عذرخواهی از ملت است.

مقاله

چرا آذری قمی متحول شد؟

مقامات حکومتی به دلایلی واهی از انتشار رساله‌ی آقای آذری قمی جلوگیری کرده بودند. روزنامه‌ی رسالت از دهه‌ی سوم دی ۱۳۷۳ بتدریج از انتشار یادداشتهای موسس و صاحب امتیاز خود امتناع کرده است. این تضییقات دلیلی جز این نداشته که بعد از بیانیه‌ی جامعه‌ی مدرسین درباره مرجعیت آقای خامنه ای آذری مسئله دار شده بود و احساس کرده بود اگر در سیاست مصلحت ملاک و مدار است، قرار نبود مرجعیت و دیانت نیز چنین باشد. قطع مقرری که در پائیز ۷۶ اتفاق افتاده دلیل تغییر عقیده آذری در سالهای ۷۳ و ۷۴ نبوده است. عامل اصلی تحول فکری آذری ادعای مرجعیت رهبری است که به نظر وی یقینا اعلم نبوده و فاقد حداقل شرائط مرجعیت بوده است.