تشریع

منقولات ائمه: تشریع، نقل از پیامبر یا استنباط شخصی؟

اگر کسی از ائمه مستند آرائشان را می پرسید ایشان به نقل از آباء خود تا پیامبر نقل می کردند. روایات معتبری در کافی حکایت از آن دارد که پاسخهای پیامبر (ص) به امام علی (ع) نسلا بعد نسل در دست ائمه بوده و منبع اصلی آراء ایشان محسوب می شده است. شارع دانستن ائمه (یعنی هم عرض پیامبر صلاحیت وضع احکام را داشتن) قول غلات است که فعلا به نظر رایج شیعه تبدیل شده است. تا قرن پنجم بخشی از شیعیان آراء ائمه را فتاوای ایشان می دانسته اند. ابن جنید اسکافی از جمله شعیان متقدم قائل به این قول بوده است. آثار وی بالکل محو شده و جز منقولاتی از وی در کتب برخی فقهای بعدی باقی نمانده است. به هر حال این صحیح نیست که تمام منقولات ائمه را استنباطات و فتاوای ایشان بدانیم. یقینا بخشی از این منقولات را عینا از پیامبر شنیده و سینه به سینه نقل کرده اند. نظریه‌ی استنباط ائمه یکی از فروع شارع نبودن ایشان است، که به صورت موجبه‌ی جزئیه قابل قبول است نه موجبه‌ی کلیه، یعنی اثبات اینکه همه‌ی منقولات ایشان استنباط آنهاست کاری ساده نیست، اما اینکه برخی از آنها چنین است ممکن است و قابل پذیرش.

اسلام غایت مدار و جایگاه ائمه در تشریع

ائمه شارع نیستند. ایشان آنچه از تشریع پیامبر آموخته اند بازگو کرده اند. پیامبر علی بن ابی طالب را به عنوان منبع معرفت دینی پس از خود به مردم معرفی کرد. ائمه صادق ترین راویان تشریع نبوی بوده اند. به تدریج موارد موسمی و متغیر در تشریعات پیامبر بر ما کشف می شود و دائره ثوابت دین آنچنانکه واقعا بوده است بر ما آشکار می شود. یقینا این دائره از دائره عرفیات آمیخته به امور دینی کوچک تر است. خدا حافظ دین خود است. نگران آینده نباشید.