جهاد

چالش اسلام و قدرت

چالش اسلام و قدرت ۱-۹ (چکیده)

لبّ بخش اول «چالش اسلام و قدرت» نقد شواهد قرآنی و روائی «ادعای پیامبر اقتدارگرا» در حدود یک بیستم متن اصلی تلخیص و در ضمن چهارده شاهد اصلی در اختیار علاقه مندان قرار می‌گیرد. این ادعا تغییر «معالم راه» است و «هندسه اسلام» را به کلی دگرگون می‌کند، لذا اهتمام بیشتری به نقد و بررسی آن کرده ام. این خلاصه امکان مروری دوباره به مدافعان و منتقدان ادعای مذکور می‌دهد تا درباره میزان قوّت ادله دو دیدگاه کاملا متضاد در برخی از مهمترین مباحث نواندیشی دینی معاصر به داوری بنشینند.

چالش اسلام و قدرت

چالش اسلام و قدرت -۴

متعلَق اسلام در قرآن «تسلیم خداوند شدن» است نه «تسلیم قدرت یا حکومت پیامبر شدن». از هیچ آیه قرآن به دست نمی آید که «پیامبر به دنبال تسلیم کردن مردم به حکومتش بوده، حتی اگر ایمان به خدا نداشته باشند». بر خلاف ادعای سروش ما پیامبر رحمت را بزرگ نکردیم! قرآن – که مطلقا تالیف پیامبر نیست! – محمد را به عنوان پیامبر رحمت بزرگ کرده است. اگر داستان موسی و خضر نمادین باشد، یعنی متعلق به عالم واقع و تکلیف نیست تا قبح قصاص قبل از جنایت مطرح شود.

چالش اسلام و قدرت

چالش اسلام و قدرت -۳

بزک کردن چهره اسلام همانقدر «خلاف اخلاق علمی» است که برجسته کردن برخی حواشی اجتماعی زندگی پیامبر «خارج از زمینه تاریخی آن »و «نادیده گرفتن اصول رفتاری ایشان». کفر و شرک در جنگ موضوعیت ندارد. تجاوز، تبعید، نقض عهد و کمک به تبعیدگران و عهدشکنان موضوعیت دارد. جهاد در اسلام، قرآن و سیره عملی پیامبر منحصرا دفاعی بوده و جهاد ابتدائی به این معنی که مسلمانان برای تغییر دین افراد به آنها حمله کنند و بین اسلام آوردن و مرگ قرارشان بدهند افترا به قرآن، پیامبر و اسلام است.

چالش اسلام و قدرت

چالش اسلام و قدرت -۲

اخبار آحاد ماموریت جنگ با مردم برای اسلام آوردن یا اخراج مشرکین از جزیرة‌العرب به دليل تعارض با محکمات قرآن قابل انتساب به پیامبر نیست. اشتباه سروش این است که مشرکین جزیرة‌العرب را با «کافر حربی» معادل دانسته، حرم – که مشرکین مجاز به ورود آن نبوده اند – را با تمام جزیرة العرب یکی گرفته است! جنگ پیامبر با کافران حربی «دفاع مشروع» بوده نه اقتدارطلبی! پیامبر با مشرکان غیرحربی پیمان عدم تعرض می‌بسته و مشرکان «با حفظ باور باطل خود»، از امنیت جانی و مالی برخوردار می ‌شده‌اند.

اسلام دین خشونت نیست

اسلام دین خشونت نیست، دین صلح و عدالت و رحمت است. البته مقابله به مثل به شرطی که انصاف در آن رعایت شود جایز است، در هر حال گذشت و عفو اولی است. در مورد آیات یا روایاتی که ظاهر خشن دارد، متن باید در زمینه‌ی خود خوانده شود. ای گونه آیات درباره نحوه مواجهه با مشرکان و یهودیان هم پیمان با ایشان در زمان پیامبر هستند و نمی توان و نباید آنها را تعمیم داد. این آیات کلیت ندارند و شامل زمان حال نمی شوند. آیاتی که تکلیف مسلمانان را در قبال غیرمسلمانان به طور دائمی تعیین می کنند آیات ۸ و ۹ سوره ممتحنه هستند. ما مجاز به اعمال خشونت و جنگ در قبال احدی نیستیم جز برای دفاع و مقابله به مثل با رعایت اخلاق و اولویت گذشت.

تعمیم آیات جهاد خارج از زمانه و زمینه‌ی خود

آیات جهاد دستورالعمل مواجهه مسلمانان با همه غیرمسلمانان بویژه اگر تعرضی به مسلمانان نکرده باشند نیست. اسلام دین صلح و مداراست، اما در مقابل تعرض و حمله نظامی مسلمانان موظف به دفاع شرافتمندانه از خود است. اشکال زمانی آغاز می شود که کسی بخواهد آیات جهاد را خارج از زمانه و زمینه‌ی خود تعمیم دهد. این تعمیم خلاف نص قرآن و مخالف روح قرآن و اسلام و تعالیم پیامبر است.