جوادی آملی

آقای طباطبایی، انقلاب و نظام

آقای طباطبایی، انقلاب و نظام -۷

به نظر آقای طباطبایی حکومت اسلامی معادل «حکومت انسانی» است و زمامدار منتخب مردم که شرطش فقاهت نیست موظف به مشورت با ایشان و تأسی به روش زمامداری پیامبر است. استبداد فردی مطلقا مردود است. شیوه کشورداری پس از انقلاب هیچ تناسبی با رحمت نبوی و عدالت علوی نداشته است. به نظر آقای خمینی حکومت اسلامی یعنی ولایت انتصابی مطلقه فقیه، تصمیمات ولی فقیه متوقف بر مشورت با مردم نیست. اختیارات سیاسی ولی فقیه هم‌عرض اختیارات سیاسی پیامبر است نه در طول آن و محصور در چهارچوب احكام الهي نيست‌.

سخنرانی

امکان سنجی فقه سیاسی دموکراتیک

فیرحی از باورمندان «اسلام رحمانی» و تاریخمندی فقه؛ در حقوق اساسی و سیاست هیچ امر تعبدی یا حکم مولوی نیست تا برای تعیین آن سراغ فقه برویم. غفلت پرسش برانگیز از رای متاخر آخوند خراسانی (انکار مطلق ولایت فقیه)؛ مغالطه سهمگین: تطبیق حق (مقابل حکم) بر حق در امر سیاسی (مقابل تکلیف)؛ استعاره اصلی آقای خمینی در بحث ولایت فقیه استعاره محجوریت نه قضا؛ روایت فیرحی از آقای خمینی: فتوشاپی، غیرانتقادی و دموکراتیک؛ پروژه مرحوم فیرحی در مهمترین تالیفش «فقه و سیاست در ایران معاصر»: ارتجاعی و مبتلا به تناقض بنیادی.

نقد کتاب حکومت ولائی

انتشار چند کتاب در نقد کتاب “حکومت ولایی”

سه کتاب مستقلی که در نقد حکومت ولایی منتشر شده اند عبارتند از: بازشناسی حکومت ولایی؛ جستاری در حکومت ولایی و احیای حکومت ولایی. کتاب سفارشی ولایت فقیه: ولایت فقاهت و عدالت‌ هم نیم‌نگاهی به حکومت ولایی دارد. مستوای هر سه کتاب متناسب با تبلیغات رسمی نظام است، پر سر و صدا و تنک‌مایه. جمهوری اسلامی نه از پس براهین «حکمت و حکومت» برآمده، و نه در برابر استدلالهای «حکومت ولایی» توانسته قد راست کند. بضاعت نظام در همین حد است.

بخش دوم: مقام معظم رهبری: آیت الله خامنه‌ای

فصل هفتم: رهبر مجتهد است!

یکی از سنت‌های رایج در جمهوری اسلامی درخواست گواهی اجتهاد کاربردی برای مقاماتی است که شرط اجتهاد دارد: نمایندگی مجلس خبرگان، وزارت اطلاعات و رهبری. اجتهاد دو مورد اول اجتهاد متجزّی و اجتهاد مورد نیاز اخیر قوۀ اجتهاد مطلق مادون فعلیت افتاء و مرجعیت است. یک‌سال بعد از آغاز رهبری آقای خامنه‌ای به دلیل شدت اعتراض به فقدان شرائط قانونی و شرعی در رهبر منتخب خبرگان، ایشان دست به دامان شاگردان مرحوم آیت‌الله خمینی شد. هفت نفر از شاگردان بنیان‌گذار به ترتیب تاریخ آقایان محمد یزدی، عبدالله جوادی آملی، مرحوم محمد فاضل لنکرانی، محمد مؤمن قمی، مرحوم علی مشکینی، یوسف صانعی و ابراهیم امینی از اواخر خرداد تا اوایل شهریور ۱۳۶۹ کتباً اجتهاد ایشان را درحدِ لازم برای تصدّی رهبری تأیید کردند. اکثر آن‌ها از منصوبان رهبری در سِمَت‌های ریاست قوۀ قضائیه، فقیه شورای نگهبان و امامت جمعه بودند و یک نفر از آن‌ها هم از مراجع جوان آن دوره محسوب می‌شد. از هفت گواهی صادر شده پنج گواهی به بیش از اجتهاد کاربردی مورد نیاز رهبری بیشتر دلالت ندارد. این گواهی‌ها به دو مشکل مبتلاست: صدور براساس قاعدۀ مصلحت نظام و ابتلا به شهادت معارض.