سیادت

زکات

عدم تفاوت سادات و غیرسادات در زکات در زمان ما

برای انعقاد ظهور روایات مستفیضه معتبره در اطلاق باید احراز شود که متکلم از جهت زمان محرومیت در مقام بیان بوده است. موضوع حکم مرکب است و رکن آن حیات نبی یا حضور ولیّ است، جزء غیر رکن اقربای نبی یا ولیّ بودن است، یا حیات نبی (یا حضور ولیّ) حیثیت تقییدیه در موضوع حکم است. واضح است که با وفات نبی یا عدم حضور ولیّ خویشاوندی یا هم قبیلگی مفید فایده‌ای نیست. رکنیت حیات نبی یا حضور ولیّ قرینه‌ی مطمئنه‌ی عقلیه‌ای می‌شود تا در مقام بیان بودن متکلم احراز نشود و در نتیجه تمسک به اطلاق لفظی روایات مذکور میسر نیست. اگر پیامبر مردم را به زکات امر می‌کرد و خود هم از آن بهره‌مند می‌شد و خانواده و عشیره‌اش که در حکم او بودند نیز از زکات برخوردار می‌شدند در این صورت متهم می‌شد که برای نفع شخصی از مردم زکات گرفته است. با وفات پیامبر (ص) چنین توهمی درباره خانواده و عشیره‌اش منتفی شده است.

سیادت از طریق مادر

سیادت مایه‌ی هیچ امتیاز شرعی نیست و از طریق مادر نیز منتقل می شود. برخی فقها از جمله سیدمرتضی و شیخ یوسف بحرانی صاحب حدائق تفاوتی بین سیادت از طریق مادر و پدر نگذاشته اند وحق همین است.

«سیادت» جزء ملاکهای تقدم در اسلام نیست

دلیل تفاوت سادات با غیرسادات در خمس وزکات عمدتا روایات است. تفاوتی که بین صدقات و غنیمت گذاشته می شود، بیشک بین خمس ارباح مکاسب و زکات نیست، تا یکی بر دیگری شرفی داشته باشد. اصولا کلیه مومنان نیازمند بدون توجه به نسب و حسب می باید حوائجشان با انفاق رفع شود و مطابق مسلمات تعالیم اسلامی تفاوتی بین ذریه پیامبر و دیگر مومنین نیست. در حقوق مالی نسب و حسب امتیاز محسوب نمی شود، تقدم نیز به علم و تقوی و جهاد است که هیچکدام منجر به امتیاز مالی نمی گردد و مقام اخروی دارد نه دنیوی. سیادت جزء ملاکهای تقدم در اسلام نیست.