فلسفه

آقای طباطبایی، انقلاب و نظام

آقای طباطبایی، انقلاب و نظام -۹

شهادت آقای طباطبایی بر اعلمیت و تعین آقای میلانی بر مرجعیت بعد از آقای بروجردی به معنی این بود که آقای طباطبایی از هیچیک از مراجع حاضر در قم و نجف خصوصا آقای خمینی علیرغم فعالیتهای پرشور سیاسیش حمایت نکرده است. در ملاقات زمستان ۱۳۴۱ تمرکز آقای خمینی بر « لزوم مبارزه با اعمال خلاف شرع حکومت» در مقابل تمرکز مهندس بازرگان بر لزوم «مبارزه با استبداد، و پافشاری بر احقاق حقوق مردم» بوده است. در جمهوری اسلامی رویکرد ارتجاعی اول به قدرت رسید و رویکرد مترقی دوم حذف شد.

یادداشت

سرگرم ملکوت و غافل از رنج مردم در ناسوت

حسن‌زاده در نسخه‌شناسی فلسفی و عرفانی و در ریاضیات و هیئت قدیم متبحر بود، اما این دلالتی بر «شعور سیاسی» ندارد. وی در مقدمه کتاب «انسان در عرف عرفان» با معرفی رهبر به عنوان «یگانه دوران، قائد اسوه زمان، و ولیّ به حق که مصداق بارز رساله است» عرفان را مبتذل کرد. حسن‌زاده غرق در رصد عالم ملکوت، از درک واقعیات عالم ناسوت و ظلم مضاعفی که به‌نام دین از سوی زمامداران جمهوری اسلامی به مردم می‌کردند غافل بود. او کنار مردم نایستاد و از حقوق حقه آنها دفاع نکرد.

یادداشت

حکیمی تفکیکی عدالت‌خواه ناراضی

محمدرضا حکیمی نویسنده پرکار تفکیکی، اسلام گرای شیعی عدالت‌خواه، از ۱۳۷۰ ناراضی بود. در الحیاة علیرغم گرایش عدالت‌خواهانه غلیظ مؤلفان، کتاب ترکیبی است از «اسلام قرآنی» و «تشیع اخباری» و مبتلا به برداشتهای قشری و گزینشی، و به لحاظ استدلالی کم رمق. حکیمی متمایل به انتظار حداکثری از اسلام شیعی و قائل به برقراری حکومت اسلامی البته به شرط عدالت‌گرایی اقتصادی بود. به نظر حکیمی، انقلاب ۵۷ تنها توانست طاغوت سیاسی را ساقط کند، اما طاغوتهای فرهنگی و خصوصا طاغوت اقتصادی برجا ماندند و تسلطی بیشتر یافتند. طاغوت سیاسی چطور؟!

گره‌گشائی و گره‌نمائی فلسفه‌ی معاصر

فلسفه نمرده است. دامنه‌ی اقتدارش بسیار کوچکتر و در عین حال عمیق تر شده است. فلسفه دانش تبیین عقلانی است. دانش پرسیدن از اساسی ترین نیازهای معرفتی آدمی است. فلسفه حداقل دو بخش دارد. یکی تعیین قلمرو و تبیین فلسفه‌ی دیگر علوم. این بخش فلسفه نسبت به گذشته بسیار قوی تر، فربه تر، پویاتر و بانشاط تر است. فلسفه متواضع است. به اموری که نمی داند و نمی تواند هم بداند اذعان دارد و لذا به غرورهای کاذب علمی کمتر مبتلا شده است. عقلانیت نقاد در حوزه‌ی جهان معقول خوش درخشیده است.
بخش دیگر فلسفه متافیزیک است و پرسش از اینکه از کجا آمده ایم و به کجا می رویم و آمدنمان بهر چه بوده است؟ پرسش از زندگی و مرگ، پرسش از خدا و جهان پس از مرگ، پرسش از سعادت و شقاوت. این بخش در دوران جدید با رقبای قدری مواجه است و مبارزه‌ای نفس گیر از هر دو سو ادامه دارد.
انسان امروز همچنان به فلسفه و فلسفیدن نیاز دارد، چرا که گوهر عقل به عنوان مهمترین خصیصه‌ی انسانی را با خود دارد.

ابن‌سینا نماد عقلانیت ایرانی

محسن كديور (متولد ۱۳۳۸ فسا) داراي مدرك اجتهاد (۱۳۷۶) و دكتري فلسفه و كلام اسلامي گرايش حكمت متعاليه (۱۳۷۸) از دانشگاه تربيت مدرس است. او

نقد حال فلسفه اسلامی

>بخش اول< ۲۴ اسفند ۸۵ مي‌خواستم عنوان اين گفت‌وگو را <قرائت فراموش‌شده از محسن كديور> بگذارم- وام گرفته از يكي از مقالا‌ت خود او- زيرا

از فارابی تا آخوند خراسانی

مي‌خواستم عنوان اين گفت‌وگو را «قرائت فراموش‌شده از محسن كديور» بگذارم- وام گرفته از یکی از مقالات بنیادی اخیرش- زيرا از آغاز در حوزه‌اي پيش