ملاصدرا

شرح آثار فارسی ملاصدرا

شرح رساله سه اصل و اشعار ملاصدرا

چکیده:این بحث شامل سه بخش است: شرح فصول هفتم تا چهاردهم رساله سه اصل، شرح عباراتی مرتبط از مقدمه اسفار، و شرح گزیده ای از اشعار صدرالمتألهین شیرازی. از حضرت عیسی (ع) منقول است که گفت من ازعلاج اکمه و ابرص عاجز نیستم و از علاج جهل مرکب عاجزم! این هوسناکان ز قرآن و خبر / غیر حرف و صوتشان نبود نظر. همچو کوری کش نصیب از آفتاب / جز حرارت نیست از پس احتجاب. هر یک از این الفاظ در زمان پیامبر (ص) به معنی دیگر غیر از این معنی ها که حالا مصطلح متاخران گشته اطلاق می کرده اند و اکنون تصرف در آن شده، بعضی را به تحریف و بعضی را به تخصیص. از آن جمله لفظ فقه است.
اين گروهي  كه  نو  رســــيدستند         عشوه  جاه  و  زر  خريدســــــتند
سر  باغ   و   دل  و زمين   دارند          كِي سرِ شرع و عقل و دين دارند
همه در علم ســـــــــــامری دارند           از برون موسی، ازدرون مــــارند
از ره  شرع   و   شرط   برگشته        تشنه   خون      يكديگر    گشته
پس روان كرده   از   هوا   قِرقِر         كين فلان  ملحد  آن  فلان   كافر
همه زشــــــــــتانِ آيـــــــنه‌دشمن         همه    خفاش    چشمه    روشن
نيست اينجا چو مر خرد را برگ          مرگ بِهْ  با چنين حريفان، مرگ
مقدمه اسفار: “مي‌ديدم زمانه از روي دشمني، دل به تربيت نادانان و فرومايگان بسته، و آتش جهالت و گمراهي از سوء حال و دنائت رجال سر بركشيده است. من گرفتار مردمي گشته‌ام كه فهم و دانش از افق وجودشان غروب كرده است، و ديدگان‌شان از نگرش به انوار حكمت و رازهاي آن ـ مانند شب‌کوران ـ از تابش انوار معرفت و آثار آن، نابينا و كور است. “
دفتر  فرزانگي   را  گاو  خورد           خانه عقل   و  خرد  را آب برد
ز اشك چشمْ ديده دريایي شده              بعد از اين كارم به رسوايي شده
آتش اندر سينه پنهان تا به كي؟            گريه اندر زير مژگان  تا به كي؟
آتش جان را به  پيراهن  چكار            آب دريا را  به  پرويزن  چكار؟
زمانه ملاصدرا با زمانه ما چه فرقی دارد؟!
دردها دارم   عيان،   كو   مرهمي؟     رازها   دارم  نهان،   كو   محرمي؟
مرهمِ  اين  سينه‌ی   مجروح    كو؟     محرمِ  رازِ  دلِ   اين  روح    كو؟
گر خريداري بُدي در خورد جان        مي‌گشودم  من  متاعِ  اين  جهان؟
همدمي  گر  مي‌شنيدي   رازِ  من       مي‌شكفتم  همچو  گل  اندر  چمن
داد  از  اين  كاسد   قماشي‌ها  بس       داد از  اين  حق   ناشناسي‌ها   بسي
بر  حكيمان   ابلهان   محنت  فزا         بر سليمان  ديو  و  دد  فرمان  روا

شرح آثار فارسی ملاصدرا

شرح رساله سه اصل ملاصدرا -۱

چکیده:رساله سه اصل تنها رساله فارسی ملاصدرا در دفاع از عرفان، علم باطن و مکاشفه، و نقد علوم ظاهری اعم از عقلی و نقلی با نیم نگاهی به عصر خود و انتقاد تند از علمای ظاهربین زمانه که در علم و عمل سنگ راه حقیقتند. سه اصلی که عنوان رساله است به بیان خود ملاصدرا عبارتند از: اصل اول: «جهل است به معرفت نفس که او حقیقت آدمی‌است».اصل دوم: «حب جاه و مال و میل به شهوات و لذات و سایر تمتعات.» اصل سوم: «تسویلات نفس اماره است و تدلیسات شیطان مکار و لعین نابکار که بد را نیک و نیک را بد وامی‌نماید.» سه باب نخست در بیان سه اصل مذکور «جهل، حب جاه و مال و تسویلات نفس اماره» و سه باب دوم به ترتیب، در بیان نتایج سه باب نخست است. خداوندا عجب رسمى نهادى / كه ديوان را ببالا ره ندادى‏! بعضى از دانشمندنمايان پر شر و فساد و متكلمان خارج از منطقِ صواب و حساب و بيرون از دائره سداد و رشاد و متشرعان برى از شرع بندگى و انقياد منحرف از مسلك اعتقاد بمبدأ و معاد افسار تقليد در سر افكنده نفى درويشان شعار خود كرده‏اند، و دايما در مذهب حكمت و توحيد و علم راه خدا و تجريد كه مسلك انبياء و اولياست مى‏كوشند. اى عزيز دانشمند و اى متكلم خود پسند تا كى و تا چند خال وحشت بر رخسار الفت نهى و خاك كدورت بر ديدار وفا از سر كلفت پاشى و در مقام رد و سرزنش و جفا با اهل صفا و اصحاب وفا باشى و لباس تلبيس و ريا و قباى حيله و دغا در پوشى و جام غرور از دست ديو رعنا بنوشى و در ابطال حق و ترويج باطل و تقبيح دانا و تحسين جاهل بكوشى. اين گروه از ياد خدا غافلانند كجا از اهل دلانند. اگر ذره‏اى از نور معرفت در دل ايشان تابيده مى‏بودى كجا در خانه ظلمه و اهل دنيا را قبله خود مي‌ساختند و هميشه با نفس و هوا نرد محبت مى‏باختند. زاهد! بنماز و روزه خرسند مباش / كين پشه بروزگار عنقا نشود! هر كه را روىْ به بهبود نبود / ديدن روى نبى سود نبود. هر گاه ديدن شخص نبى بى آگاهى ضمير و معرفت باطن مر كسى را سود نداشته باشد شنيدن حديث وى از راه روايت بى‏درايت بطريق اولى فايده نخواهد داشت بلكه باعث چندين غرور و اعوجاج و ضلال مي گردد.

مقاله

ملاصدرا حکیم دگراندیش

این مقاله را هفده سال قبل (اردیبهشت ۱۳۷۸) در زندان اوین به مناسبت برگزاری همایش بین‌المللی حکیم ملاصدرا نوشتم. کلمه به کلمه این مقاله امروز هم وصف حال نویسنده‌ی آن است. این مقاله را به مناسبت روزبزرگداشت ملاصدرای شیرازی (اول خرداد) بازنشر می‌کنم. ملاصدرا وصله ناهمرنگ زمانه خود بوده است، به تعبير امروزي، صدرالمتألهين دگرانديش، دگرباش و به بيان ديگر يك متفكر ناراضي بوده است. به همين سبب وي به کنج عزلت پناه مي‌برد، جفا مي‌بيند، تكفير مي‌شود و از جوامع علمي مطرود مي‌گردد. ملاصدرا حداقل در سه اثر خود به نقد حال و انتقاد از وضعيت‌زمانه و شكايت از جفايي كه بر او رفته، پرداخته است: اوّل مقدّمة سوزناك اسفار، دوّم، رساله سه اصل تنها كتاب فارسي صدرالمتألهين و بالاخره سوّم، مجموعه اشعار بجا مانده‌اش. امروز نزديك چهار قرن از عصر صدرايي مي‌گذرد، امّا آسيب و آفتي كه ملاصدرا از آن مي‌ناليد هنوز به قوّت خود باقي است. آري امروز نيز بايد با صدرالمتألهين نجوا كرد:
دفتر فــــــــــــــرزانگي را گاو خورد / خانه عقل و خــــــــــــــــــــــــــرد را آب برد
بر حــــــكيمان ابلــــــــهان محنت فزا / بر سليمان ديـــــــــــــــــــــــو و دد فرمان‌روا

مسئله تعقل در حكمت متعاليه ملاصدرا

چكيده:مراد از مسئله تعقل “فرايند ادراك كليات درانسان” است، كه از زاويه اي وجودشناختي نحوه تحقق ادراك عقلي در انسان را مورد بحث قرار مي