بحران دینی و مذهبی در ایران معاصر
دانشگاه إی اند إم، تگزاس، ۳ آبان ۱۳۹۲
خطوط کلی بحث
مفاهیم
ایران معاصر: ۳۵ سال اخیر، پس از انقلاب ۱۳۵۷
بحران: ناسازگاری نظر و عمل، ناسازگاری داده ها با موازین و هنجارها، عدم رضایت از وضع موجود، عدم کفایت پاسخها به پرسشها، بی اعتمادی به توجیهات و تفسیرها
انواع بحرانهای دینی و مذهبی به لحاظ عموم و خصوص: ۱. بحرانهای عمومی مربوط به همهی ادیان، ۲. بحرانهای مربوط به اسلام، ۳. بحرانهای مربوط به تشیع
اقسام بحرانهابه لحاظ منشاء: ۱. بحرانهای ناشی از عدم سازگاری تعالیم دینی و مذهبی با مقتضیات جهان مدرن، ۲. بحرانهای ناشی از جمهوری اسلامی
بحران یا توهم بحران؟
آیا اصولا بحرانی داریم یا به توهم بحران دچاریم؟
موضع رسمی: بحمدالله خودمان بحرانی نداریم، اما با توطئهی دشمنان اسلام و و تشیع و جمهوری اسلامی با بحرانهای تصنعی مواجهیم. راه مقابله با بحران نیز شناخت توطئه های رنگارنگ استکبار جهانی و بازگشت به کتاب و سنت و اسلام فقاهتی و تبعیت از مقام عظمای ولایت
مواضع منتقدان: تا زمینهی داخلی مساعد نباشد قدرت خارجی کاری از پیش نمی برد. ما حقیقتا هم در ناحیهی دینی، هم در ناحیه ی مذهبی هم به شکل عام هم به طور خاص، و هم به دلیل استقرار جمهوری اسلامی به بحرانهای مختلفی مبتلا هستیم.
۱. بحران دینی در عصر مدرن:
آیا با توجه به پیشرفت علوم و فلسفه های بشری اصولا نیازی به خدا و پیامبر و وحی و دین هست؟ آیا به خودکفائی انسان نرسیده ایم؟
تردیدی نیست که بسیاری از وجوه نیاز به دین دیگر کارکرد ندارد و در مقابل نیازهای جدیدی کشف شده است. به هر حال با دین شناسی قدیم نمی توان در دنیای جدید دین ورزی کرد.
از وسعت گسترهی نیاز به دین کاسته شده، اما به عمق برخی نیازها افزوده شده است.
با جهان شناسی و انسان شناسی قدیم نمی توان به باورهای دینی سامان داد.
مباحث فلسفهی دین، فلسفهی حقوق، فلسفهی اخلاق و فلسفهی زبان افق دینداری را دچار تحول می کند.
حکم حقوقی با شرائط زمانی و مکانی نسبت مستقیم دارد. برخلاف ارزشها که نوعا و غالبا فرازمانی و به دور از تغییر هستند، احکام حقوقی چنین نیستند و با تحول شرائط زمانی مکانی متحول می شوند. ادیان نیامده اند تا آنچه عقل آدمی با تجربه جمعی توان دستیابی به آنها را دارد ارائه کنند.
کارکردهای دین:
۱. معنی بخشی به زندگی
۲. گشودن افقهای تازه در حوزههای مبدء، معاد و جهانهای نادیده (معارف اعتقادی) و تغییر هندسهی معرفت آدمی
۳. ضمانت زندگی اخلاقی
۴. مناسک و ارائهی معالم سبک زندگی مومنانه
نمی توان بدون اطلاع از مبانی علوم معاصر و فلسفه های جدید متاله خوبی بود.
۲. بحرانهای مختص اسلام
– نکات مرتبط با قرآن کریم
کلام الله بودن تلازمی با جاودانه بودن مفاد تک تک آیات ندارد.
اعجاز قرآن به معنای امتناع تولید آن توسط آوردندهی فاقد سواد آن مختص به مخاطبان اولیه بوده است. اعجاز ادبی برای غیراعراب (یعنی حدود ۸۰٪ مسلمانان) بی معنی است.
برای مسلمان معاصر اطمینان به الهی بودن قرآن کافی است. او نیازی به اعجاز ندارد.
زبان آغشته به فرهنگ و زمان و مکان است. فرهنگ و رسوم حجاز عصر نزول به ناچار با آیات قرآن عجین شده اند. این امور نه قداست دارند نه حفظ و باور انها از مقومات دینداری است.
در قرآن نباید دنبال علوم تجربی یا علوم اجتماعی و انسانی بگردیم. حتی دنبال نظام حقوقی هم نباید بگردیم.
قرآن کتاب قانون نیست. کتاب هدایت است.
آنچه باید رعایت و حفظ شود روح قرآن و هنجارها و ارزشهای ارائه شده در آن است، نه لزوما قالبهای حقوقی موجود در آن.
بدون رعایت قالب احکام برده و حدود محارب و زانی و قاذف و سارق و زدن زن ناشزه و تبعیض در شهادت زن و مرد نیز چیزی از قرآن کم نمی شود.
اکتفا به قرآن و حسبنا کتاب اللهی بودن فهمی ناقص از اسلام است.
– نکات مرتبط با سنت پیامبر
ارزیابی رجالی سند احادیث تنها معیار اعتبار حدیث نیست. از موازین تاریخی و قرائن متنی نباید غافل شد.
بعثت پیامبر برای تکمیل حقوق و شریعت نبوده است. ایشان برای خود رسالت اخلاقی قائل بوده اند.
احکام نبوی لزوما احکام ثابت اسلام نیستند. پیامبر احکام موقت نیز وضع کرده است.
گفتار پیامبر ممزوج با فرهنگ و شرائط زمانی مکانی دورهی ایشان است.
آن چیزی در تعالیم پیامبر جاودانه است که ناظر به معارف متافیزیکی، تاریخ ادیان پیشین، و ارزشها و مناسک است.
با خبر واحد نمی توان معارف اعتقادی و موازین اخلاقی و امور مهم را سامان دارد. این امور خبر متواتر نص می طلبد.
فقه و شریعت نظام حقوقی نیست، ارزشها و هنجارهای اخلاقی است.
اجماع به خودی خود فاقد ارزش ذاتی است. ارزش اجماع محصل از ارزش سنت بیشتر نیست.
– نکات مربوط به عقل
عقل موجودی مستقل ازعلم و فلسفه نیست. بدون تبحر در علوم و فلسفه ها نمی توان درک روشنی از عقل داشت. داده های ظنی علوم و تخمینهای فلسفی را نمی توان ارسال مسلمات گرفت. با آنها نیز باید با احتیاط برخورد کرد و تنها بعد از یقینی بودن داده های عقلی آنها را بر ظواهر ظنی مقدم کرد.
۳. بحرانهای مختص تشیع:
امام شناسی تفویضی غالیانه باید از امام شناسی علمای ابرار سازگار با فهم مطمئن از کتاب و سنت قطعی تفکیک کرد.
ولایت تکوینی از ضروریات تشیع نیست.
رجحان مدرسه اهل بیت بر مدرسهی خلفا و صحابه رجحان معرفتی و اخلاقی است. لزومی به توقف در مباحث تاریخی نیست.
عدالت عقلی با امامت غلیظ عارفانه سازگار نیست.
۴. بحرانهای ناشی از جمهوری اسلامی
الف. سیطرهی انحصارطلبی، خشونت، عدم مدارا، تفکر قشری بر دیانت.
ب. گره زدن دیانت به سیاستی غیرمدبرانه و به دور از کارشناسی و عدم رعایت ارزشهای اخلاقی در عرصهی سیاست باعث شده در وثاقت و صحت تعالیم دینی تردید اجاد شود. نکند دیانتشان هم مثل سیاستشان پر دروغ و دغل باشد.
شبیه سازیهای تاریخ صدر اسلام جهت استفاده ابزاری در سیاست روزمره باعث سرایت تردید در مسلمات دینی و مذهبی صدر اسلام شده است.
تعطیل و شناور کردن احکام دینی با حکم حکومتی رهبر سیاسی را بر مسند «شارع» نشانده است.
رذائل اخلاقی از قبیل دوروئی و دروغ گسترده تر شده است.
جامعه ای که جان و آبروی مردم بسیار بی ارزش است و پوشش موی زنان مهمترین نشان دیانت است این جامعه بیمار است.
خلل و رخنه و ضربه ای که جمهوری اسلامی به تفکر و عمل دینی در ایران معاصر وارد کرده در هیچ مقطع دیگری وارد نشده است.
از صمیم دل باید به جدایی دولت از نهادهای دینی معتقد بود. ولایت مطلقهی فقیه و حکومت اسلامی جدّاْ مخلّ به مبانی اسلام و ایمان و اخلاق است.