از دیدگاه آقای کدیور شارع مقدس نه تنها حکم به ولایت فقها نداده بلکه ایشان را از تصدی مستقیم در منصب والی منع نموده است!
HMouK۱۳۸۳/۰۴/۳۱
رویکرد اسلام قدرت طلب به اعتقاد کدیور، رای مردم را تا زمانی معتبر میداند که مردم تلقی آنها را قبول داشته باشند. این رویکرد از آنجا که اعتقاد به حق ویژه برای روحانیت در عرصه عمومی دارد و برخی قوانین را دایمی میپندارد. با دموکراسی ناسازگار است.
HMouK۱۳۸۳/۰۲/۲۹
سخن از اینکه «شرعا ً حق ندارد» از کسی که حکم شرعی را منحصر به احکام شرعی ثابت میداند و آنچه را که مربوط به شرایط خاص عصری ناشی از تحولات اجتماعی است خارج از شرع میشمرد. محکوم به قانون و فتوای خویش است و شرعش، ناشرع می گردد و این گفته که «شرعا ً حق ندارد» از اعتبار ساقط می شود.
HMouK۱۳۸۲/۱۲/۰۳
شریعت سیال رسول آرامش ماهنامه آفتاب، شماره ۳۱، آذر ۱۳۸۲، ص ۱۲۹-۱۲۸ مسالهی «نظارت شرع بر قانونگذاری» نزدیک به یکصد سال است که در کشورما موضوع بحث محافل علمی و سیاسی است. این مسأله که اولین بار از سوی شیخ فضل الله نوری در ماجرای تدوین قانون اساسی مشروطه مطرح شد و پس از کشمکشها و جنجالهای گوناگون میان موافقان و مخالفان آن، نهایتاً در اصل دوم متمم قانون اساسی گنجانده شد، سرآغاز مواجهاتی بوده است که هم در حریم شریعت (به عنوان مباحث درون دینی) وهم در بیرون از…
HMouK۱۳۸۲/۱۰/۱۲
دقت نظر مورد بحث آقای کدیور در متنهای حقوقی ضروری است و به کار رفتن چند واژه مترادف در اصول مختلف قانون اساسی، کاری شایسته نیست؛ هرچند در موضوع مورد گفتوگو، چنان که خود آقای کدیور نشان داده است، با مراجعه به اصول مختلف، ابهامزدایی میشود و مقصود قانونگذار روشن میگردد
kadivarad33۱۳۸۲/۰۹/۰۱
مصطفی کواکبیان ضمن نقد مقاله مردمسالارى دینى از محسن کدیور، دیدگاه خود را در باب مشروعیت حکومت دینى ارائه مىکند و نظریه مشروعیت دوگانه را پیشنهاد مىدهد.
kadivarad33۱۳۸۰/۱۱/۱۵
پرسش این است که اصل، دین است یا مردم سالاری؟ آیا فرض چنین سوالی، به مفهوم اثبات دیدگاههای کسانی نیست که معتقدند اساسا حکومت دینی نمیتواند مردم سالار باشد!؟ یا آنکه مردم سالاری، مردم سالاری است؛ دینی و غیر دینی ندارد!
HMouK۱۳۸۰/۱۰/۱۵
نویسنده محترم مقاله، جمع بین دموکراسى و اسلام را در این مىبیند که اولاً دموکراسى را با تمام مبانى آن بپذیریم و ثانیاً اسلام را آن گونه که با این مبانى سازگار است (همان رویکرد دومى که در مقاله به آن اشاره شد) بپذیریم.
kadivarad33۱۳۸۰/۰۷/۱۳
مطالب این مقاله را از دو زاویه مختلف مىتوان مورد بررسى قرار داد: نخست از زاویه فقهى و روششناسى اجتهاد و دیگرى از منظر تفسیر قرآن.
kadivarad33۱۳۷۹/۰۸/۰۴
کدیور در آخرین نتیجه گیری خود، این گونه مینویسد: در میان غیرمعصومان و درعصر غیبت از جانب دین کسی که مطلقا موافقت با او موافقت با خدا و مخالفت با او مخالفت با خدا باشد به رسمیت شناخته نشده است.» این بزرگترین توهین و ناسزایی است که شخص میتواند در قالب اندیشه دینی آن را مطرح سازد.
HMouK۱۳۷۹/۰۸/۰۱