جراحی زیبائی
جراحی زیبائی به هر دلیلی اگر برای بدن ضرر نداشته باشد و به لحاظ پزشکی مجاز باشد و موازین دینی در زمان جراحی رعایت شود، به خودی خود منع شرعی ندارد.
جراحی زیبائی به هر دلیلی اگر برای بدن ضرر نداشته باشد و به لحاظ پزشکی مجاز باشد و موازین دینی در زمان جراحی رعایت شود، به خودی خود منع شرعی ندارد.
سیادت مایهی هیچ امتیاز شرعی نیست و از طریق مادر نیز منتقل می شود. برخی فقها از جمله سیدمرتضی و شیخ یوسف بحرانی صاحب حدائق تفاوتی بین سیادت از طریق مادر و پدر نگذاشته اند وحق همین است.
اگر در این زمان جنگی رخ دهد شرعا هیچ زنی کنیز و هیچ مردی غلام محسوب نمی شود و جز اسیر جنگی کس دیگری در کار نیست. احکام بردگی موجود در متون اسلامی احکام موقت و منسوخ محسوب می شوند و با ذهنیت امروز نمی توان درباره شرائط و احکام دیروز قضاوت کرد.
هیچ روایت معتبری مبنی بر جواز دروغ گفتن به همسر در دست نیست. دروغ گفتن به همسر و وعده دروغ به او دادن حرام است.
قرآن کتاب هدایت است نه کتاب قانون. در کتاب هدایت اصول و مبانی ابدی و مثالهای ناظر به زمان عصر نزول ارائه شده است. قوانین با شرائط زمانی مکانی تناسب دارند. اگر قوانین عصر نزول را تعمیم دهیم رای به تعلق اسلام به گذشته دادهایم. البته تفکیک این امور نیاز به اجتهاد عمیق دارد و از هر مکلفی برنمی آید. محدودیت در شهادت یا دیه زنان از جمله احکام موقت است. وجود احکام بردگی در قرآن باعث نمی شود حکم به دوام برده داری بدهیم. در قرآن هم ناسخ و منسوخ داریم.
من زنی هستم که مدت چند ماه است تنهایی به کشوری پناهنده شده ام و امکان دیدن همسرم را تا مدت نا معلومی ندارم. از
در فتاوای آیت الله منتظری در بحث مجازات هیچ تفاوتی بین زن و دختر نیست. در کتاب خاطرات هکذا بحث در دشواری اعدام جنس مونث (اعم از زن و دختر) به عنوان ارتداد (در صورت عدم ارتکاب قتل) است. از آنجا که غالب قریب به اتفاق «مصادیق مونث مورد بحث» در زندانهای آن زمان دختر بوده اند، ایشان تعبیر به دختران مجاهد کرده است، والا «موضوع حکم» مورد بحث ایشان «جنس مونث» است و غلبهی مصداق در یک زمان دلیل تغییر حکم نمی شود. شیاطین زمان ما در سایتهای منسوب به رهبری همانند شیاطین گذشته در پی تحریف کلام فقیه عالیقدر هستند.
درباره مقالهی بازخوانی حقوق زنان در اسلام، «عدالت مساواتی» بجای «عدالت استحقاقی» پرسشهایی داشتم: الف. چرا هم عدالت استحقاقی و هم عدالت بنیادی را هر
شرط صحت روزهی زن پاک بودن از حیض و نفاس در تمام طول روز است. استمناء از مبطلات روزهی مرد است، اما احتلام (خروج منی غیر اختیاری) مبطل روزه شمرده نشده است. دلیل هر دو روایاتی معتبر از پیامبر (ص) است. عبادات تعبدی و توقیفی هستند نه تعقلی. قیاس در احکام فقهی باطل است. اینکه احتلام غیر ارادی مرد مبطل روزه نیست اما حیض ونفاس غیرارادی زن هست، یا نماز حائض و نفساء قضا ندارد اما روزه آنها قضا دارد قیاس باطل است. به این نکات زمانی امکان استناد بود که ما به فلسفه احکام دسترسی داشتیم. عقل آدمی از دستیابی به جزئیات احکام عبادات ناتوان است.
سوال من راجع به کارگزاران پیامبر اکرم است: آیا زنان یا سیاه پوستان هم در میان کارگزاران یا فرستادگان ایشان به مناطق مختلف دیده می
ختنهی دختران از رسوم جاهلی برخی قبایل افریقایی است که متاسفانه هنوز هم در برخی جوامع با ادیان و مذاهب مختلف ادامه دارد. ختنهی دختران فاقد مستند معتبر دینی است. اولا هیچ مستند قرآنی ندارد، ثانیا در روایات اهل بیت تصریح شده است که ختنهی دختران واجب نیست، بلکه در برخی روایات حتی از سنت یا مستحبات هم محسوب نشده است. ثالثا در میان اکثر مسلملنان فاقد هرگونه سابقه ای است. با توجه به مضرات حتمی پزشکی و بهداشتی عمل موسوم به ختنهی دختران و فقدان مستند معتبر دینی، این عمل شرعا حرام است. مرتکبان و مشارکان این رسم جاهلی در قبالی جنایتی که انجام می دهند ضامن و قابل مجازات هستند.
حضور بانوان در استادیومهای ورزشی به عنوان تماشاچی همانند حضورشان درسینما، تئاتر، دانشگاه، بیمارستان، اداره، پارک، خیابان، بازار، اتوبوس و تاکسی فی حد نفسه فاقد هرگونه اشکال شرعی است. اگر تصادمهای احتمالی بدنی مانع شرعی بود حق تعالی در زمان حج و طوافهای واجب می باید چاره ای دیگر می اندیشید که چنین نکرده است. ثبت رکورد ورزشی فی حد نفسه هیچ اشکالی ندارد.
چند شوهری در هیچ شرائطی مطلقا مجاز نیست. طبع انسانی چنین امری را برنمی تابد و به قدری غیرمتعارف بوده که نیازی به توضیح در رد آن دیده نشده است. چنین شیوه ای به عنوان شیوه زناشویی سالم نه در گذشته نه اکنون رایج نیست. این شیوه در عرب جاهلی نیز رواج نداشتهو تنها در میان فواحش سابقه داشته نه زنان پاکدامن.
در جوامعی که زن و مرد هر دو خارج از خانه کار می کنند و زندگی مشترک عملا با درآمد هر دو می چرخد و درآمد مرد به تنهایی کافی نیست، نفقه را منحصرا بر عهدهی مرد دانستن قابل دفاع نیست. آری نفقه دوران بارداری و شیردهی و زمانی که زن به نگاهداری و تربیت فرزندان می گذراند و نیز در صورت جدایی در دوران حضانت به عهدهی مرد بودن منطقی است. به عبارت دیگر نفقه حکم تعبدی نیست و معلول درآمدزایی کار هر یک از اعضای خانواده است. در صورتی که زن خارج از خانه کار نکند نفقه به عهده مرد خواهد بود.
پرسش: با توجہ بہ عشق شدید زلیخا (شغفھا حبھا) بہ یوسف چرا این داستان را از منظرہ فقہ بررسی می کنیم؟ من فکر می کنم
قضاوت زنان واجد شرائط هیچ منع شرعی ندارد. ادلهی مانعه فاقد اعتبار است. امامت جمعه و جماعت زنان با رعایت دیگر حدود شرعی بلامانع است. نگاه سنتی به زن غالبا مردسالارانه و خلاف روح قرآن و اسلام و سنت معتبر نبوی و به دور از عدالت مساواتی است.
اگر در طلاق رضایت زوجه شرط نباشد، در خُلع نیز رضایت زوج شرط نخواهد بود. اولی رجوع زوج و زوجه به دادگاه صالح و اجرای صیغهی طلاق توسط دادگاه پس از عدم موفقیت حَکَم طرفین است. اگر نکاح با رضایت زن و مرد است، جدایی نیز تنها با رضایت طرفین میسر است و هر گونه حق یک طرفه خلاف عدالت است. در صورت جدایی حضانت کودکان تا سن بلوغ به عهده مادر و نفقهی آنها بر عهدهی پدر است، مگر دادگاه مادر را ناصالح تشخیص دهد یا خود وی خواستار این حق نباشد. در صورت ازدواج مجدد مادر دادگاه در این زمینه تصمیم می گیرد.
تفاوت دیهی زن و مرد مستند قرآنی ندارد. مستندات روایی آن متناسب با فرهنگ خاص حجاز در زمان اولیاء دین بوده است، با توجه به تغییر شرائط زمانه از جمله تغییر وضعیت فرهنگی و اجتماعی بانوان استناد به اینگونه احادیث صحیح نیست.در مورد ارث در مواردی سهم الارث بانوان نصف مردان است. اما در کنار ارث کمتر زنان در صورت ازدواج از نفقه و مهریه برخوردارند. اگر قرار است ارث مساوی باشد، نفقه و مهریه نیز حذف خواهد شد که معلوم نیست به نفع بانوان در بسیاری نقاط جهان باشد. بانوان در برابر کارهایی که در خانه انجام می دهند مستحق اجرت هستند. در زمان طلاق این خدمات می باید محاسبه شود.
در اجتهاد مصطلح شهادت مرد عادل مطلقاً مسموع است. اما شهادت زن عادل یا اصلاً مسموع نیست یا تنها با انضمام به شهادت مرد پذیرفته میشود و تنها در چهار مورد بدون انضمام قابل قبول است اما در هرصورت شهادت دو زن معادل شهادت یک مرد است. یعنی درحوزه شهادت قضایی زن یا نصف مرد است یا اصلاً فاقد اعتبار است. دلیل رأی فوق آیهی ۲۸۲ سورهی بقره و روایات و اجماع ذکر شده است.
در روش اجتهاد در مبانی و اصول جنسیت در اعتبار شهادت دخالتی ندارد. شهادت هر شاهد عادلی چه زن چه مرد در محضر دادگاه مسموع است. شهادت یک زن همانند شهادت یک مرد است. در حوزه های اختصاصی مردان و زنان با منطق واحدی عمل می شود. آیهی مذکور و روایات و اجماع ناظر به زنان عصر نزول و دورانهای مشابه هستند نه مطلق جنس زن. اصل و سیرهی عقلا در شهادت مسموعیت قول شاهد واجد شرائط است.
مراجعه به پزشک غیرمماثل مجاز است، هرچند اگر پزشک مماثل از دانش و تجربه کافی برخودار باشد اولویت دارد، بويژه در مواردی که معاینه متوقف بر لمس یا رویت اندام پوشیده است.
پرسش: “آیا رواست که با بچه دار شدن باعث رنج یک انسان شویم؟”روشن است که همچنان می توان سقط جنین را (فی بادی النظر) ممنوع
پرسش: در مقاله شما با عنوان «بازاندیشی حقوق زنان در اسلام از عدالت استحقاقی به عدالت مساواتی» تحلیل ونقد دو روایتی که ازحضرت رسول (ص)
نبیه زن در کتاب حق الناس (ص ۳۰۶ تا ۳۰۸) توضیح داده شده است. این تنبیه شرائط بسیاری دارد اولا هیچ اثری بر پوست بدن زن نباید بگذارد. ثانیا چنین مجازاتی حکم قضائی از جانب قاضی لازم دارد، نهایتا همسر عامل اجرائی حکم قاضی است، ثالثا اگر مفاد آیه تنبیه مستقیم بدنی زن باشد، حکم از احکام منسوخ محسوب می شود.
برای تماس می توانید از نشانی ایمیل
[email protected]
استفاده کنید.