سخنرانی زنده رمضانی، یکشنبه ۳ فروردین ۱۴۰۴، ۲۳ مارس ۲۰۲۵، ساعت ۹ و نیم شب به‌وقت ایران. چرا با منابع نقلی دوران اموی و عباسی – که اتفاقا قدیمی‌ترین متون موجود حدیث، مغازی، سیره، و تفسیر را شامل می‌شوند - باید به‌شدت با احتیاط رفتار کرد و موارد متعارض با قرآن آنها ‌را مردود شمرد؟ پرسشی است که کوشش می‌کنم به آن پاسخ دهم. حداقل شش عامل دست به‌دست هم داده که سیمایی محرف از اسلام و پیامبر در دوران ما عرضه شود و متأسفانه در ذهن بعضی هم جا بیفتد.
گزارش مخدوش بهروز ذوفن مأمور ساواک و اظهارات بی‌پایه حمیدرضا نقاشیان، منابع اصلی کتب مراکز امنیتی نظام درباره فرقانی بودن آشوری است! آشوری یازدهم آبان ۱۳۵۹ برای شنیدن مذاکرات مجلس در باره آزادی گروگان‌های آمریکایی به‌دعوت محمد منتظری به مجلس شورای اسلامی می‌رود و در جایگاه تماشاچیان می‌نشیند. پاسداران محافظ عبدالحمید دیالمه در صحن مجلس بدون حکم دادستانی به‌دستور دیالمه عبایش را به‌سرش می‌کشند و او را با وضعی موهن به‌یکی از اتاقهای مجلس می‌برند. او دو سه شب در مجلس محبوس بوده و بعدا به‌دادستانی انقلاب تحویل داده می‌شود.
در سنت ایمانی بهار عبادت ماه رمضان است. نزول نخستین آیات کلام خدا بر قلب پیامبر در این ماه رخ داده است. قلبمان را غبارزدایی کرده و جانمان را آماده حضور در ضیافت سالانه خداوند می‌کنیم. ماه رمضان ماه آشتی با خداوند، گفت‌وگو با او، بهترین فرصت برای آدم شدن و پیدا کردن خودمان است. روزه از اسباب ترقی به سوی خداوند است. هر کسی به اندازه ظرفیت و همت خود روزه می‌گیرد: روزه عوامانه، روزه خواص، و روزه سالکان. امسال قِران سعدین است، تلاقی نوروز و ایام قدر.
سید ابراهیم نبوی از دوستان بامرام دوره آرمان‌خواهی و مبارزه دانشجویی بود. علیرغم خلق آثار ارزشمند هنری و سیاسی، زندگیش به سختی می‌گذشت، اما هرگز حاضر نشد قلمش را بفروشد. به این «شرافت قلم» باید سر تعظیم فرود آورد. این لکه ننگ از دامان جمهوری اسلامی پاک شدنی نیست که نویسنده هنرمند، ایران‌دوست و چیره‌دستی همانند داور زیر رنجی که به او تحمیل شد، شکست، دق کرد، و جان خود را گرفت. هم‌چنان که اعدام، حصر، حبس، و سانسور سیاستی شکست‌خورده است، خودکشی هم یقینا راه حل هیچ مشکلی نیست.
چهار کتابی که اخیرا از سوی نشر اندیشه‌های نو در آلمان منتشر شده بود هم‌زمان با ۲۹ آذر پانزدهمین سالگرد درگذشت استاد منتظری برای استفاده مجانی هموطنان عرضه می‌شود. حکمت‌ستیزی و بی‌اخلاقی: مجموعه آثار آقا علی مدرّس (کار مجمع عالی حکمت اسلامی) در بوته‌ی نقد. مجموعه استیضاح خبرگان و رهبران جمهوری اسلامی (۱۳۷۰-۱۳۶۱)، دفتر اول: نورافشانی بر تاریک‌خانه‌ی‌ خبرگان: نظارت در نطفه خفه‌شده و فاجعه‌ی جداکردن مرجعیت از رهبری! دفتر دوم: دوران معاضدت و معاونت: مناسبات خمینی و منتظری (تا شهریور ۱۳۶۵)، حق‌الناس: اسلام نواندیش و حقوق بشر (ویرایش دوم).
تنها تکفیرگر آشوری خزعلی در نیمهٔ دوم سال ۱۳۵۵ بوده است. آشوری با کمونیست اقتصادی مشکلی نداشت، اما خود را کمونیست اعتقادی نمی‌دانسته است. منتقدان علی‌الاغلب با آشوری جلسات متعددی گفتگو کرده‌اند. آشوری هیچ نقدی را نپذیرفته، وغالب منتقدانش را به‌اشرافی‌گری که مطابق تعریف وی معادل شرک بوده متهم و همه منتقدان خود را هم‌سنخ خزعلی معرفی کرده است. اهم انتقادات بهشتی: ترجمه و تفسیر به‌رأی، و فروکاهش اسلام به‌عدالت اجتماعی و اقتصادی. مهمترین نقد منقول از مطهری: حرف‌های مارکسیستی در لفافهٔ دین می‌زند و از مصادیق «مارکسیست اسلامی» است.
دکتر سید احمد کاظمی موسوی همراه با پسرعمه خود که هر دو در قید حیاتند در نیمه دوم سال ۱۳۵۸ در منزل جواد مناقبی داماد آقای طباطبایی در شمال تهران به دیدار این حکیم و مفسر بزرگ قرآن می‌روند. از کوچه صدای تشییع جنازه شهیدی می‌آید. آقای طباطبایی از دامادش می‌خواهد که درِ خانه را ببندد تا صدای تشییع جنازه نیاید و می‌گوید: «اول شهید این انقلاب خود اسلام است». (نقل بلاواسطه) صاحب المیزان می‌خواسته همگان بدانند که به‌نظر او این انقلاب ابتدا خود اسلام را به‌شهادت می‌رساند.
اگر کمک‌های بی‌قید و شرط آمریکا به‌اسرائیل، اسرائیل را «نیروی نیابتی» نمی‌کند، چرا کمک‌های ایران به مبارزان فلسطینی و لبنانی، آنها را «نیروی نیابتی» بکند؟! یک بام و دو هوا. حمایت از مظلومیت فلسطین و مبارزه با صهیونیسم هرگز به‌معنای درستی شیوه مواجهه جمهوری اسلامی با شهروندانش نیست. این دو امر از یک‌دیگر جداست. حکومتی که به‌شهروندان خود «ظلم» کرده باشد، اخلاقا نمی‌تواند برای رفع ظلم در سطح بین‌المللی اقدام کند. چراغی که خانه رواست، مسجد حرام است. از عرش آرمان‌های بلندپروازانه «امت‌گرایی» به فرش واقع‌گرایی «ملت‌سامانی» پائین بیایید.
به‌دلیل انتشار دو مقاله در نقد رهبری متهم به«‌ارتکاب اعمال خلاف مصالح نظام» شدم. اتهام‌نامه‌ها بعد از انقضای مهلت دفاع برایم ارسال شد! خبر اخراجم از مؤسسه «دو ماه قبل از صدور!» منتشر شد. غلام‌رضا اعوانی رئیس مؤسسه حاضر به امضای حکم اخراجم نشد. کامران دانشجو وزیر وقت علوم او را در تاریخ ۱۱ مرداد ۱۳۹۰ عزل و عبدالحسین خسروپناه را به‌ریاست مؤسسه منصوب کرد. خسروپناه (دبیر فعلی شورای‌عالی غیرقانونی انقلاب ‌فرهنگی!) در تاریخ ۲۲ مرداد ۱۳۹۰ حکم «اخراجم از مؤسسه و انفصال دائم از خدمات دولتی» را امضا کرد.
حبیب‌الله آشوری از هواداران علنی مجاهدین خلق در زمان پیروزی انقلاب بوده است. به‌نظر وی «الغای مالکیت خصوصی» قدم اول در راه تحقق «جامعه بی‌طبقه نوین توحیدی» است. او درباره این ادعای مهم خامنه‌ای که او را به«سرقت علمی» از خود در کتابش متهم کرده سکوت کرده است. شواهد موجود به‌نفع خامنه‌ای است. خامنه‌ای توحید آشوری را «شرح بیرون از متن» جزوه توحید خود معرفی کرده است. این‌ ادعا زمانی قابل تأیید است، که خامنه‌ای «جزوه توحید» خود را منتشر کند. خردمند برای «شرح بیرون از متن» به‌ناشر تأییدیه نمی‌نویسد!