خرید و فروش اسپرم و تلقیح نطفه بیگانه
لقاح با نطفهی غیرشوهر یا تخمک غیرهمسر «موضوع جدید»ی است، متفاوت با موضوع لقاح نطفه و تخمک زن و شوهر
اهداء اسپرم و تخمک و خرید و فروش آنها با توجه به منفعت عقلایی آنها منع شرعی ندارد.
لقاح تخمک زن و نطفهی مردی که زن و شوهر نیستند فیحدنفسه اشکالی ندارد، چه در زن بیشوهر، چه در زنی که شوهرش نابارور است البته با رضایت زن و شوهر؛ و فرزند حاصل از چنین لقاحی حلالزاده است.
با توجه به پیشرفت علم پزشکی، فرزند حاصل از لقاح نطفهی مرد و تخمک زنی که زن و شوهر نیستند موضوع جدیدی است و با فرزند حاصل از لقاحِ نطفه و تخمکِ زن و شوهر متفاوت است. در موضوع قدیمی موضوع احکام تولد، نسَب، مَحرمیت و ارث پدر و مادر واحد هستند. اما در موضوع جدید پدر و مادر نسَبی یا تولدی با پدر و مادر شرعی و عرفی که موضوع احکام مَحرمیت و ارث هستند لزوما یکی نیستند.
اگر در زن و شوهری مرد نابارور است، و با رضایت زن و شوهر نطفهی مرد دیگری (اهدا شده یا خریداری شده بدون هرگونه نزدیکی) در رحِمِ زن کاشته شود، فرزندِ بهدنیا آمده تنها به لحاظ نسَبی (امر ژنتیک) فرزندِ صاحبِ نطفه است، اما عرفا و شرعا فرزندِ زن و شوهر محسوب میشود، در مورد مادر او که تردیدی نیست، اما همسر مادر این فرزند (مرد نابارور) اولا بر این فرزند محرم است، ثانیا رابطهی توارث بینشان برقرار است، در حالیکه فرزند از صاحب نطفه ارث نمیبرد و از این فرزند به او هم ارث نمیرسد.
اگر در زن و شوهری زن نابارور است، دو صورت دارد: صورت اول، اگر تخمک زن مشکلی ندارد، اما زن توان نگاه داشتن جنین در رحِمِ خود را ندارد، و جنین در رحِم اجارهایِ زن دیگری (بدون نزدیکی) منتقل شده رشد کرده متولد میشود، در این صورت فرزندِ متولد شده شرعا و عرفا متعلق به صاحب تخمک است و زن دیگر (صاحب رحِم) بر فرزند مَحرم است هرچند با وی رابطهی توارث ندارد.
صورت دوم، اگر تخمک زن توان لقاح با نطفهی شوهرش ندارد، و با رضایت زوجین نطفهی مرد با تخمک زن دیگری (بدون نزدیکی) لقاح کرده، جنین در رحِم آن زن دیگر رشد کرده متولد میشود، و زنِ صاحب تخمک و رحِم، مادر نسَبی فرزند است، اما بنا به توافق رسمی صورت گرفته زنِ نازا در حکم مادر اوست، بر او مَحرم است و بینشان رابطهی توارث برقرار است، در حالی که مادر نسَبی اگر چه با فرزند مَحرم است، اما با او رابطهی توارث ندارد.
در موضوع جدید، پدری و مادریِ نسَبی با مَحرمیت ملازم است، اما به توارث نمیانجامد. پدری یا مادریِ قراردادی اگرچه تولید نسَب (امر ژنتیک) نمیکند، اما منجر به دو امرِ وضعی مَحرمیت و توارث میشود. فرزند با دو نفر همزمان به عنوان مادر یا پدر مَحرم است، اما در هر صورت تنها با یک والدین رابطهی توارث دارد. در موضوعشناسی جدید پدری و مادریِ عرفی و شرعی با هم متلازم هستند، اما لزوما با پدری و مادریِ نسَبی یا تولدی ملازم نیستند. والله عالم.۲۲ فروردین ۱۳۹۵
******
خرید و فروش اسپرم؛ رای خامنه ای و مکارم، نقد اشکوری و کدیور
آیدا قجر، ایران وایر، سه شنبه ۱۲ آوریل ۲۰۱۶ – ۲۴ فروردین ۱۳۹۵
بازار متفاوت و پرحاشیه ای است. قیمتهای اسپرم یا تخمک بارور شده از ۳ میلیون تومان شروع میشود و زمزمههای آن گاه تا ۱۰۰ میلیون تومان نیز میرود. در یک طرف زن یا مردی قرار دارد که تصمیم گرفته اینبار به جای «کلیه فروشی»، با تزریق هورمن و تن دادن به جراحی سرپایی، زمینهساز فرزندآوری خانوادهای دیگر شود و در مقابل خانوادهای قرار دارد که چهبسا شبانهروزش را در آرزوی داشتن فرزند به سر رسانده است.
این خرید و فروش پرسش برانگیز شده است، از کامنت های فضای مجازی تا دفتر مراجع تقلید. خبرگزاری تسنیم از دفتر رهبر جمهوری اسلامی درباره خرید و فروش اسپرم و تلقیح نطفه بیگانه پرسیده است. آیتالله علی خامنهای گفته تلقیح زن از طریق نطفه مرد «نامحرم» به خودی خود اشکالی ندارد اما فرزند حاصل از این لقاح «به شوهر زن ملحق نمیشود، بلکه ملحق به صاحب اسپرم و تخمک است».آیتالله سیستانی معتقد است که تلقیح اسپرم مردی به غیر شوهر زن به رحم او «قطعا جایز نیست» مگر آنکه لقاح خارج از رحم صورت گیرد. او نیز معتقد است این فرزند متعلق به صاحب اسپرم است و شوهر زن «نباید او را فرزند خود بداند یا بخواند».
آیتالله مکارم شیرازی نیز یکی دیگر از روحانیونی است که خطاب این سوال قرار گرفته. به گفته او تلقیح نطفه بیگانه «شرعا حرام است و فرزند حاصل نامشروع». او راهحل دیگری برای استفاده از اسپرم بارور مرد پیشنهاد کرده: «تنها راه برای استفاده از نطفه مرد بیگانه این است که مرد موقتا همسر خود را طلاق دهد و آن زن پس از عده به عقد موقت مرد مورد نظر درآید (هر چند اصلا همدیگر را نبینند) سپس نطفه آن مرد را برداشته و در زمان عقد با تخمک زن ترکیب کنند و پس از بخشش باقیمانده مدت عقد موقت و تجدید عقد دایم با شوهر سابق، نطفه ترکیب شده را در رحم او بکارند.» به گفته او فرزند حاصل از این لقاح بر آن مرد و زن محرم است و تنها از زن و صاحب نطفه ارث میبرد.
حسن یوسفیاشکوری، دینپژوه در گفت و گو با ایران وایر معتقد است فقها به دلیل نداشتن اطلاعات تخصصی در چنین موضوعاتی دچار انواع «تناقضگویی» میشوند. او در مقابل آرای این فقها پرسشی را مطرح میکند: «نطفه منتقل شده از مردی به رحم یا تخمدان زن، اعم از این که مالیت داشته و قابل فروش و معامله باشد یا نه، مانند هر مالی یا فروخته شده و فروشنده پولش را هم گرفته یا هبه شده است، دیگر چگونه میتواند محصول یک معامله، فرزند فروشنده تلقی و تمام پیامدهای حقوقی و شرعی پدر- فرزندی سلسهوار بر آن بار شود؟» به گفته وی در این گونه مسایل «عرف» یا «نظام حقوقی» هر جامعهای پیامدهای حقوقی و اخلاقی آن را مشخص میکند و «فقه و اجتهاد موضوعا و ماهیتا نمیتواند پاسخگو باشد. معقول به نظر می رسد فرزند از آن زن یعنی مادر باشد و اگر همسر دارد و او نیز با این کار موافق است، فرزند هر دو تلقی شود؛ درست مانند فرزند طبیعی ازدواج. نطفه به خودی خود واجد هیچ حق و حقوقی برای صاحب آن ایجاد نمیکند، حقوق از آن آدمیان است که در روند بارداری و زادن و تربیت و بزرگ کردن افراد متعین می شود و تعینات آن نیز در چهارچوب تجارب حقوقی و عرفی جوامع متعین خواهد شد و پاخی سربسته و جاودانه ندارد و نخواهد داشت.»
محسن کدیور، مجتهد دگراندیش هم در گفت و گو با ایران وایر در بررسی این مساله اهدا و خرید و فروش اسپرم و تخمک را با توجه به «منفعت عقلایی» آن بدون منع شرعی میداند که البته رضایت زن و شوهر در آن شرط است و فرزند حاصل از آن «حلالزاده». به گفته وی وقتی مرد نابارور است و با رضایت زن و شوهر، نطفه مرد دیگری که بدون هرگونه نزدیکی اهدا یا خریداری شده، در رحم زن کاشته میشود فرزند به دنیا آمده «تنها به لحاظ نسَبی (ژنتیک) فرزند صاحب نطفه است اما شرعا و عرفا فرزند زن و شوهر محسوب میشود.» طبق این خوانش، فرزند با مرد نابارور «محرم» هستند و «رابطه توارث بینشان برقرار است. در حالیکه فرزند از صاحب نطفه ارث نمیبرد و از این فرزند به او هم ارث نمیرسد.»
البته به نظر او ««با توجه به پیشرفت علم پزشکی، فرزند حاصل از لقاح نطفهی مرد و تخمک زنی که زن و شوهر نیستند موضوع جدیدی است و با فرزند حاصل از لقاحِ نطفه و تخمکِ زن و شوهر متفاوت است. در موضوع قدیمی موضوع احکام تولد، نسَب، مَحرمیت و ارث پدر و مادر واحد هستند. اما در موضوع جدید پدر و مادر نسَبی یا تولدی با پدر و مادر شرعی و عرفی که موضوع احکام مَحرمیت و ارث هستند لزوما یکی نیستند.»
به عقیده کدیور در زن و شوهری که زن نابارور است مساله دو حالت دارد: «صورت اول، اگر تخمک زن مشکلی ندارد، اما زن توان نگاه داشتن جنین در رحِمِ خود را ندارد، و جنین در رحِم اجارهایِ زن دیگری (بدون نزدیکی) منتقل شده رشد کرده متولد میشود، در این صورت فرزندِ متولد شده شرعا و عرفا متعلق به صاحب تخمک است و زن دیگر (صاحب رحِم) بر فرزند مَحرم است هرچند با وی رابطهی توارث ندارد. صورت دوم، اگر تخمک زن توان لقاح با نطفهی شوهرش ندارد، و با رضایت زوجین نطفهی مرد با تخمک زن دیگری (بدون نزدیکی) لقاح کرده، جنین در رحِم آن زن دیگر رشد کرده متولد میشود، و زنِ صاحب تخمک و رحِم، مادر نسَبی فرزند است، اما بنا به توافق رسمی صورت گرفته زنِ نازا در حکم مادر اوست، بر او مَحرم است و بینشان رابطهی توارث برقرار است، در حالی که مادر نسَبی اگر چه با فرزند مَحرم است، اما با او رابطهی توارث ندارد.»
وی در تکمیل این بحث میگوید: «در موضوع جدید، پدری و مادریِ نسَبی با مَحرمیت ملازم است، اما به توارث نمیانجامد. پدری یا مادریِ قراردادی اگرچه تولید نسَب (امر ژنتیک) نمیکند، اما منجر به دو امرِ وضعی مَحرمیت و توارث میشود. فرزند با دو نفر همزمان به عنوان مادر یا پدر مَحرم است، اما در هر صورت تنها با یک والدین رابطهی توارث دارد. در موضوعشناسی جدید پدری و مادریِ عرفی و شرعی با هم متلازم هستند، اما لزوما با پدری و مادریِ نسَبی یا تولدی ملازم نیستند.»
اما اگر احکام شرعی، وراثت و مالکیت فرزند را کنار بگذاریم، از نظر اخلاقی چگونه باید به این مساله نگریست؟ آرش نراقی، استاد فلسفه اخلاق معتقد است ریشه این مساله به تلقی سنتی از ماهیت رابطه پدر/مادر – فرزندی برمیگردد که رابطه را اساسا و ماهیتا بیولوژیک فرض میکند و فرزند را به اصطلاح «پاره تن» مینامد. در واقع «رابطه یا علقه خونی» عنصرتعیینکننده به شمار میرود. این استاد فلسفه معتقد است در روزگار ما، تلقی دیگری جایگزین این نگاه سنتی شده و بر مبنای «انجام وظایف پدر و مادری» و «حمایتهای عاطفی بیدریغ و نامشروط والدین از فرزندان» استوار است.
طبق نظر وی اگر کسی پدر بیولوژیک باشد اما وظایف پدری خود را به درستی انجام ندهد و مهرش را از فرزندش دریغ کند حتی به معنای «حقوقی» کلمه هم باید عنوان «پدری» از او سلب شود. با در نظر گرفتن تلقی جدید از رابطه پدر/مادر – فرزندی پدر واقعی، پدر بیولوژیک (مرد وامدهنده اسپرم) نیست بلکه مردی است که وظایفش را در حق کودک به درستی اجرا و مهرش را بیدریغ نثار فرزند میکند؛ او «بدون شک» واجد حقوق پدری است.
بنا به داوری آرش نراقی «فتاوای فقهای مذکور در خصوص حقوق «پدر واقعی» (در مقابل «پدر بیولوژیک یا مرد وام دهنده اسپرم») قطعاً از منظر اخلاقی ناروا و مردود است.»