مسئله حجاب
شیرازه – کتابخانه قرن (۳۹)، سام فرزانه
۱۷ خرداد ۱۴۰۲ – ۷ ژوئن ۲۰۲۳
شیرازه، پادکستی از بیبیسی فارسی، درباره کتاب است. این برنامه در سال ۱۴۰۱ کتابهای تاثیرگذار در قرن گذشته را بررسی میکند. آنچه در پی میآید، متن کامل برنامه است که نسخه شنیداری آن در سرویسهای ارائه پادکست قابل دسترسی است. فهمیدن بخشهایی از متن زیر برای کسی که صدای برنامه را نمیشنود شاید آسان نباشد اینها مکالمه مجری و کارشناس است که با حروف ضخیمتر (سیاه) مشخص شدهاند. در پادکست، این بخشها در لحن افراد روشنتر هستند.
سلام. همان طور که میدانید این سری از شیرازهها مخصوص کتابهای تاثیرگذار قرن چهاردهم شمسی است. ما در سال ۱۴۰۰ فهرست کتابهای تاثیرگذار را با استناد به نظرسنجی کوچکی که انجام دادیم و بعد ازمشورت با افراد صاحب صلاحیت تهیه کردیم. مصداق تاثیرگذار را هم مثبت در نظر گرفتیم و هم منفی، هم مطبوع و هم نامطبوع. در نخستین برنامه هم تاکید کردیم که این فقط یکی از فهرستهای اینچنینی میشود و افراد دیگر با نگاهها و سلیقههای متفاوت میتوانند فهرستهای دیگری درباره کتابهای تاثیرگذار بر جامعه و فرهنگ ایران تهیه کنند. موضوع کتاب امروز ما با حوادث ماههای اخیر ایران مرتبط است. اعتراضهایی که با مرگ مهسا امینی، دختری جوان در بازداشت «گشت ارشاد» آغاز شد. خانم امینی به این دلیل بازداشت شده بود که حجاب موهایش منطبق با استانداردهای حکومت جمهوری اسلامی نبود. در این قسمت از پادکست شیرازه ما به سراغ کتابی میرویم که برخی معتقدند مبنای حدود حجاب در قوانین نوشته و نانوشتهی جمهوری اسلامی است: کتاب «مسئله حجاب» نوشته مرتضی مطهری.
(موسیقی)
مهدیه گلرو: آنقدر حجاب چیز پذیرفته شدهای بود و آنقدر وجود داشت و آنقدر در پوست و گوشت و استخوان ما رفته بود که من یادم است که مثلا ۹-۱۰ سالم بود، دایی من آمده بود خانهی ما عیددیدنی. من جلوی داییام چادر سرم کردم.
سلام. این صدای مهدیه گلرو، فمینیست و فعال سیاسی، است.
مهدیه گلرو: و بعد مامانم صدایم کرد توی اتاق گفت «دایی محرمه تو میتوانی چادر سرت نکنی جلوی دایی» و من تازه آنجا فهمیدم یک مردهایی هستند غیر از پدرم، که میشود جلویشان چادر سر نکرد. انگار که بخشی از وجود ما زنهایی که در این خانوادهها بزرگ میشویم، میشود حجاب.
(موسیقی)
مهدیه گلرو: پدر من آخوند است. آخوند مذهبی سنتی است بسیار بسیار ذوب در ایدئولوژی اسلام به سبک و سیاق خمینی و نگاهش هم به مسئله زن، نگاه اینکه اگر بخواهد محبت بکند هم در واقع آن ریحانه شکننده، و در غیر آن صورت هم که کلا حق و حقوقی ندارد.
اشاره خانم گلرو به جایی از نهجالبلاغه است که در آن علی، امام اول شیعیان، میگوید زن شبیه به ریحانه یا همان ریحان است که اینجا منظور گیاهی نرم و نازک و خوشبو است.
مهدیه گلرو: آره یعنی میدانی اینجوری است که زن نباید کار کند، چون ناتوان است ازش. زن نباید یک سری رشتههای تحصیلی را بخواند که بهش فشار نیاید. مثلا من ریاضی که میخواستم بخوانم توی دبیرستان که اولین تنش جدی ما بود، میگفت که بهت فشار میآید ریاضی که بخواهی بخوانی. آن زنهایی که میبینی میروند مهندس میشوند یا ریاضی میخوانند یا مثلا سر کار میروند و اینها، اینها زودتر پیر میشوند، مثلا زودتر میمیرند.
تا پیش از این که او و پدرش بخواهند درباره چیزهای مختلف از جمله تحصیل در رشته ریاضی و فیزیک به اختلاف بخورند، آن دو به هم نزدیک بودند.
مهدیه گلرو: من تا وقتی که خیلی بچه بودم مثلا منبر میرفت من باهاش میرفتم. عمامهاش را همیشه با همدیگر میبستیم تا فکر کنم مثلا چهارده-پانزده سالگی؛ تا اولین باری که توی روی همدیگر وایسادیم.
عمامهپیچی از آن کارهاست که در مرحلهی اول به همکاریِ دو نفر احتیاج دارد.
مهدیه گلرو: یک پارچه بسیار بسیار نازک است که یک چیزی حدود مثلا یک متر عرضش است و چیزی حدود پنج متر طولش است.
دو نفر باید دو سر عمامه را بگیرند و اول آن را از عرض تا کنند تا حدودا بشود هفت – هشت سانتیمتر و بعد یک نفر آن را لوله کند و دیگری طرف مقابل را محکم بگیرد تا چین و چروکی در آن نیفتد.
مهدیه گلرو: شاید من چون زورم هم زیاد بود مثلا بابایم میگفت این را مهدیه بگیرد؛ چون میکشیدم و او هرچقدر میکشید، این دایره میکرد که بیاید به سمت من، من تکان نمیخوردم. همینجوری نگه میداشتم. بعد آن دایرهای که شکل میگیرد را میگذارند روی سرشان و روی سر فرم میدهند.
استقامت و زورش، فقط محدود به نگهداشتن سر پارچه عمامه نبود، او با پافشاری توانست خانواده را متقاعد کند که در رشتهی ریاضی – فیزیک درس بخواند و برای همین هم به مدرسهای معمولی رفت.
مهدیه گلرو: رفتم یک مدرسهای که دیگر همه چادری نبودند. همهچیز توی ذهن من عوض شد. بچهها دوستپسر داشتند. لاک زدهاند. نمیدانم مقنعهها عقب. اصلا ادبیات آن بچهها با ادبیاتی که من توی آن خانه باهاش بزرگ شده بودم فرق میکرد.
مهدیه گلرو حیرتش از دنیای دختران مدرسهی معمولی را با بهت خود از مواجهه با زنان زندان مقایسه میکند. او که از فعالان دانشجویی بود بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ بازداشت و زندانی شد.
مهدیه گلرو: یک دفعه من را برد به یک جهان دیگری که متفاوت بود با آن جهانی که من تویش زندگی میکردم. سال اول زندان هم برایم همینطوری بود. و این دو تا میتوانم بگویم خیلی عوض کرد زندگی من را. هر دویش.
بچههای مدرسه جدید، خیلی از مانتو و شلوارهای گشادی که لباس فرم مدرسه بود خوششان نمیآمد و آنها را کوتاهتر و تنگتر میکردند.
مهدیه گلرو: مامان من هم خیاط بود و من میدیدم بچهها این کار را میکردند خب دوست داشتم. من هم به مامانم میگفتم. خب یک بار لباس پوشیدن من را بابایم دید و دیدم که طبق معمول شروع شد دیگر. چون به من که چیزی نمیگفت. میرفت با مامانم دعوا میکرد که چرا این کار را کردی و چرا این را اینجوری کردی برایش.
او و دوستانی که با هم درس میخواندند، کم کم با هم به کتابخانه میروند و بعد قرارهای کوهنوردی شروع میشود.
مهدیه گلرو: توی کوه من دیگر چادرم را درمیآوردم. و شاید باورتان نشود یکی دو بار با چادر کوه هم رفتم ها، سال سوم دبیرستان که بودم. ولی بعد دیگر به این نتیجه رسیدم که خب حالا چقدر کار سختی است. چه کاری است مثلا. حالا من حجاب دارم دیگر. این چادر نباشد من بتوانم راحت از کوه بروم بالا. بعد چادر را گذاشتم کنار و همینجوری که هی زمان میگذشت بیشتر میفهمیدم که چقدر راحتترم و دیگر بابایم من را دید یک بار توی خیابان دیگر.
آن روزها، مهدیه بیرون از خانه چادر را در کیفش میگذاشت و در بازگشت به منزل، نزدیکیهای خانه، دوباره آن را به سر میکرد.
مهدیه گلرو: و اینطور شد که توی زمانی که داشتم از توی کیفم درمیآوردم که سرم کنم، بابا همانموقع رد شد از توی خیابان و من را دید و آمدیم خانه و یک جنگ و دعوای بزرگی شد و اولش سعی کرد با رشوه شاید یک کمی داستان را جمع بکند. مامانم هم گفت که آبروی بابا میرود و همه توی این محل میشناسندش و بعد هم بابا گفت که این بنشیند درسش را بخواند، فقط بهش بگویید چادر سرش کند من برایش ماشین میخرم.
اما خب مهدیه تصمیم گرفته بود که چادر را کنار بگذارد.
مهدیه گلرو: بعد ماشین هم خرید، ماشین آمد توی پارکینگ. یک پیکی بود.
پیکی، خودرویی بود با موتور پراید و بدنهی رنو پنج.
مهدیه گلرو: یک بار فقط سوار آن ماشین شدم، چون که در نهایت دید من چادر سرم نکردم و در عرض ۲۴ ساعت ماشین را فروخت. برد اصلا. نگذاشت من استفاده کنم.
بعد از آن فعالیتهای دانشجویی مهدیه گلرو شروع میشود و اختلافهای پدر و دختر بیشتر هم میشود تا اینکه یک روز در سال ۱۳۸۲ پدر دید که دختر بدون چادر از خانه خارج میشود.
مهدیه گلرو: دیده بود خب دیگر من را مثلا چه شکلی رفتم بیرون. شروع کرده بود دعوا کرده بود با مامان و من یک چیزی را جا گذاشته بودم خانه و مجبور شدم دوباره آمدم بالا و بزرگترین دعوایی که با پدرم کردم را، آن روز کردم. چون که میگفتم من یک کاری را دارم میکنم، تو مامان را مقصر میدانی.
پدر و دختر در روی هم ایستادند و کار بالا گرفت.
مهدیه گلرو: آمد جلوی من وایساد دستش را برد بالا که بزند توی گوش من و گفت اینجوری با من حرف نزن. بعد من هم دستم را بردم بالا گفتم که بزنی میزنم.
(موسیقی)
مهدیه گلرو: البته در نهایت هیچکداممان عملی نشد ها، چون مامانم آمد این وسط و شروع کرد خودش را زدن و دیگر ما جدا شدیم از هم.
اما پیش از اینکه کار به اینجاها بکشد، پدر که احساس کرده بود دختر از سبک زندگی مذهبی دور میشود، سعی کرده بود او را قانع کند که بهتر است به همان ارزشهایی که در کودکی داشت برگردد.
مهدیه گلرو: جایی که شروع میشود این نوع بحث اقناعی، این است که به نفع تو است. یعنی زن ارزشش بیشتر است اینجوری. مورد خشونت قرار نمیگیری. اصلا اسلام این را گفته برای اینکه به زن احترام بگذارد. همان ایده زن در صدف. یک قدم جلوتر که میآیی دیگر بحث میشود جهنم و از مو آویزان شدن و گناه دارد و ارزشش را دارد که توی این دنیا این کار را بکنی، ولی آن دنیا آتش بگیری بسوزی؟ و در نهایت توی مرحله آخر دیگر من یادم است که به یک جایی رسیده بود که اصلا فقط حرف مردم بود.
(موسیقی)
مهدیه گلرو تا آن زمان بسیاری از کتابهای آیتالله مرتضی مطهری، را خوانده بود و از طریق این آثار بود که مثلا با شریعتی و حتی عقاید مارکسیسم آشنا شده بود. آقای مطهری پیش از انقلاب استاد الهیات دانشگاه تهران بود و بعد از انقلاب هم رییس شورای انقلاب شد.
مهدیه گلرو: آخرین کتابهاییاش که خواندم مسئله حجاب است. یعنی میدانی اصلا مسئله حجاب را و یا زن در اسلام اینها را واسه آدمهایی که مثل من توی آن خانوادهها بزرگ میشوند نمینویسد. واسه آدمهایی مینویسد که میخواهند به شکهایشان جواب بدهند. وقتی که میروی توی این شکه، دیگر کتابهای مطهری میآید. من آخرین کتابی که از مطهری خواندم دقیقا همین بحث مسئله حجاب بود که به من داد پدرم که بخوانم و زن در قوانین اسلام. که توی آن کتاب هم مرتب در مورد این حرف زده میشود که جواب سوالها را میخواهد بدهد. مطهری میگوید که چرا مرد نانآور خانواده است. چرا دیه نصف است. چرا ارث نصف است.
مرتضی مطهری در نخستین ماههای پیروزی انقلاب به دست یکی از اعضای گروه فرقان که مخالف حضور روحانیون در سیاست بودند ترور شد. گرچه دیگر حضور فیزیکی نداشت، آثارش منابعی تاییدشده از سوی حکمرانان جدید در شناساندن و شرح اسلام تلقی شدند، رویهای که هنوز هم ادامه دارد.
مهدیه گلرو: واو به واو سیاستگذاریهای جمهوری اسلامی براساس کتابهای مطهری است. تئوریسین مسئله زن در جمهوری اسلامی مطهری است؛ واو به واو.
(موسیقی)
برای بررسی کتاب «مسئله حجاب» سراغ کسی رفتیم که هم واو به واو کتابهای مطهری را به دقت خوانده و هم میگوید تاثیر این کتابها باعث شد از دانشگاه به حوزه رفته، طلبگی کند. محسن کدیور، استاد علوم اسلامی دانشگاه دوک در ایالت کارولینای شمالیِ آمریکاست. او در تحصیل دانشگاهی توانسته دوره دکترا را به پایان برساند و در حوزه هم تا مرحلهی اجتهاد بالا رفته.
محسن کدیور: کتاب «مسئله حجاب» در دوران خود یک کتاب صفشکن و نواندیشانه بوده است.
بله درست شنیدید. همین کتابی که به تلقی برخی اساس سیاستگذاری حکومت ایران در حدود پوشش زنان و بعد اجبار آن است به گفته آقای کدیور بهترین نماد «حجاب اختیاری» از سال ۴۷ به بعد است.
محسن کدیور: حضور اجتماعی زنان متدین با پوشش اسلامی با رعایت کامل ضوابط دینی از سوی این کتاب تایید میشود. یعنی به عبارتی در آن زمان، زنان متدین یا خانوادههای مذهبی اجازه نمیدادند دخترشان از خانه بیاید بیرون. با این کتاب، این راهش باز شد. حضور اجتماعی زن مسلمان با این کتاب مطهری وارد مرحله جدیدی میشود.
باید این خیال را از سر زنان امروز خارج کنیم که مىگویند حجاب در عصر حاضر غیرعملى است؛ ثابت کنیم که حجاب اسلامی کاملا منطقی و عملی است.
آقای کدیور به یاد میآورد که در نیمه دهه پنجاه، وقتی در دوره دبیرستان مشغول به تحصیل بوده به شوق شنیدن سخنرانی مرتضی مطهری به دانشگاه شیراز رفته بود. جمعیت قابل توجهی از دانشجویان هم آنجا بودند و گروهی بدون حجاب اتفاقا در ردیف اول هم نشسته بودند. او میگوید زنانی را میشناسد که سخنرانیها و نوشتههای مطهری آنها را متقاعد کرد حجاب بر سر کنند. و همین امر در نظر او تاثیر دوم کتاب «مسئله حجاب» است.
محسن کدیور: من خودم دیدم کسانی کتاب را خواندند و تحت تاثیر این کتاب محجبه شدند. یکیاش خانم خود من، همسر خود من.
(موسیقی)
محسن کدیور: مطهری در کتاب خود راه میانهای بین پردهنشینی و حذف زن به شکل کامل از فعالیتهای اجتماعی از یک سو و اختلاط زن و مرد و عدم رعایت هرگونه محدودیت دینی در پوشش زنان از سوی دیگر را نشان داده است و آن وجوب پوشش تمام بدن به استثنای صورت و دو دست، یعنی کفین و جواز فعالیت اجتماعی زنان با رعایت پوشش یاد شده است. عصاره کتاب مطهری این است.
«مسئله حجاب»، مجموعهای از سخنرانیهای آقای مطهری در انجمن اسلامی پزشکان بود که بعدا او آنها را برای انتشار کتاب تدوین کرد و دو مرتبه هم متن کتاب را در چاپهای متعدد ویراست.
محسن کدیور: در حقیقت مطهری با زبانی مدرن از پوشش اسلامی دفاع کرده است. من مطمئنم قبل از این کتاب ما هیچچیز نداریم که، یک زبانی که متجددانه بیاید از این آموزه دینی دفاع بکند.
کتاب شامل پنج بخش است. بخش اول: تاریخچه حجاب است.
اطلاع من از جنبه تاریخى کامل نیست. اطلاع تاریخى ما آنگاه کامل است که بتوانیم درباره همه مللى که قبل از اسلام بودهاند اظهار نظر کنیم.
محسن کدیور: بعد میگوید که قدر مسلم این است که قبل از اسلام در میان بعضی ملل حجاب وجود داشته است و اسلام مبتکر آن نیست. این چیز مهمی است. ما میتوانیم این را قطعا بگوییم و چند تا هم سند میآورد. مدرک میآورد. به هر حال نتیجهگیری که از این مسئله میکند این است که سیره مسلمین در قرون بعدی نه قرون اولیه پس از تاثر از رسوم و عادات دو امپراتوری ایجاد شده است؛ یکی امپراتوری روم شرقی، دیگری امپراتوریهای ایران باستان. این چیز بسیار مهمی است.
هرچند مطهری میپذیرد که حجاب پیش از اسلام هم بوده اما میگوید که فلسفه و دلیل حجاب در اسلام متفاوت است از سایرین.
در بخش دوم، نویسنده دلایلی را ردیف میکند که مخالفان برای پیدایش حجاب برشمردند: مثلا اینکه مردانی میخواستند به خود ریاضت دهند و به بهشت روند و برای ریاضت میخواستند زنی را نبینند. دلیل بعدی این بوده که در دورههایی امنیت نبوده و حجاب وسیلهای برای امنیت زنان بوده. دلیل دیگر استثمار زنان است.
مطهری در اینجا به کتاب «انتقاد بر قوانین اساسی و مدنی ایران» نوشتهی «مهرانگیز منوچهریان» اشاره میکند که گفته بود نفقه و مَهر هم نشانههایی هستند که مردان، زنان را در تملک خود گرفتهاند. مطهری همه اینها را رد کرده و میگوید اتفاقا برعکس…
همه مىدانند که در خانوادههاى مسلمان بیش از آنکه زن در خدمت مرد باشد مرد به حکم وظیفه اسلامى در خدمت زن بوده، وسیله آسایش او را فراهم مىکرده است.
مقصود نویسنده از «همهای» که میدانند روشن نیست و گفته نشده وقتی مردی به زنش اجازه حضور در اجتماع نمیدهد چطور آن زن میتواند برای برآوردن وسایل آسایشش تلاش کند. در ضمن هم ارزش کار زنان در خانه نادیده گرفته شده و نگاه او از واقعیتهای خانواده دور است.
کار زن از نظر اسلام متعلق به خود اوست. زن اگر مایل باشد، کارى که در خانه به وى واگذار مىشود مجانا و تبرعا انجام مى دهد، و اگر نخواهد، مرد حق ندارد او را مجبور کند.
(صدای ورق خوردن کاغذ)
زن مىتواند هر نوع کارى همین قدر که فاسد کننده خانواده و مزاحم حقوق ازدواج نباشد براى خود انتخاب کند و درآمدش هم منحصرا متعلق به خود اوست.
جدا از توهینآمیز بودن این جمله علیه زنان، این نکته هم عجیب است که قید و بندهایی از این دست برای مردان وضع نمیشود. یعنی مردان فساد ناپذیرند؟ بگذریم.
علت بعدی «حسادت» است. میگوید گروهی گفتهاند اگر مردی غریبه به همسرِ مردی توجه کند این توجه موجب حسادت شوهر میشود و برای همین حجاب به وجود آمده است. دلیل آخری که نویسنده میگوید دیگران برای وجود حجاب ذکر کردهاند این است که زنان به دلیل عادت ماهانه نسبت به مردان احساس کمبود میکردند و خود را میپوشاندند. او میگوید که خیر، دلیل حجاب در اسلام این هم نیست و این اعمال را به دین زرتشتی در ایران باستان منتسب میکند.
در اینجا مطهری، پیش از اینکه این فصل را ببندد، میگوید اینها همه دلایلی است که مخالفان حجاب سر هم میکنند و ربطی به اسلام ندارد. اما یک نظریه هم از خودش میآورد که به گمان او اصلا همین باعث شده در نقاط مختلف جهان و در ادیان گوناگون حجاب به وجود بیاید.
ریشه این پدیده را در یک تدبیر ماهرانه غریزى خود زن باید جستوجو کرد.
تدبیر ماهرانه یا مکر زنانه، هر کدام را که بگیرید از آن برچسبهایی است که قرنها به زنان زده شده و با آن منکوبشان کردهاند. حالا از این بگذریم، تدبیر مورد نظر ایشان این بوده که زنان با حجاب و پوشیدگی برای مردان خواستنیتر میشوند.
(موسیقی)
در بخش سوم کتاب، نویسنده به «فلسفه پوشش در اسلام» پرداخته و چهار دلیل ذکر کرده.
محسن کدیور: ۱- باعث آرامش روانی جامعه میشود. ۲- باعث استحکام پیوند خانوادگی میشود.۳- باعث استواری اجتماع میشودو ۴- باعث افزودن ارزش و احترام زن میشود.
این چهار تا دلیل. البته ببینید دلیلها اعم از مدعاست. یعنی کسی که بخواهد بیاید بگوید آقا مثلا موی زن میتواند بیرون باشد، میتواند به همین دلایل استناد بکند. میخواهم بگویم این ادله آن مدعا را اثبات نمیکند.
نویسندهی کتاب «مسئله حجاب» بارها تاکید میکند که حضور زن و مرد در جامعه باید با تمهیداتی همراه باشد و از ایدهی پردهکشیدن وسط کلاسهای درس دانشگاهی حمایت میکند.
این زن است که به حکم طبیعت خاص خود مىخواهد دلبرى کند و مرد را دلباخته و در دام علاقه به خود اسیر سازد. لهذا انحراف تَبَرُج و برهنگى از انحرافهاى مخصوص زنان است و دستور پوشش هم براى آنان مقرر گردیده است.
آنهایی که میگویند حجاب اسلامی زنان باید شامل پوشاندن صورت هم بشود از همین دست استدلالها استفاده کرده، می گویند به هر ترتیبی که زن در اجتماع باشد، زمینهساز گناه است.
محسن کدیور: یک نوع نگاه مردسالارانه بر فقه و بر تفکر دینی اعم از سنی و شیعی وجود دارد. میخواهد جامعه سالم باشد، به جای اینکه بگوید آقا تو چشمت را بهداشتیتر کن، نگاهت را بهداشتیتر کن میخواهد برای اینکه خودش راحتتر بشود، میگوید تو بیرون نیا که من سالم بمانم. تو برو توی خانه توی پستو، من سالم بمانم. خب این نگاه، نگاه نادرستی است.
در بخش چهارم از کتاب، نویسنده به ایرادها و اشکالاتی پرداخته که منتقدان به حجاب گرفتهاند و سعی کرده به آنها پاسخ دهد. مثلا اینکه حجاب با آزادی زنان در تضاد است. آقای مطهری میگوید چنین ادعایی صحیح نیست و زنان آزادند در جامعه حضور داشته باشند منتها باید دو چیز را رعایت کنند.
یکی اینکه باید پوشیده باشد و بیرون رفتن به صورت خودنمایی و تحریک آمیز نباشد. و دیگر اینکه مصلحت خانوادگی ایجاب میکند که خارج شدن زن از خانه توام با جلب رضایت شوهر و مصلحت اندیشی او باشد.
مطهری نگفته چرا همه مردان مصلحت را بیشتر از همه زنان تشخیص میدهند. حکمی صادر کرده و گذشته. مهدیه گلرو از نزدیک شاهد بوده که چنین تفکری چه تاثیری بر زندگی زنان دارد.
مهدیه گلرو: من وقتی که ترکیه بودم، خواستم که مامانم بیاید، تا قبل از اینکه بیایم سوئد مامانم را ببینم. مامانم ولی ممنوعالخروج است. پدرم اجازه نداده پاسپورت بگیرد. دقیقا فرامین آقای مطهری را اینها دقیق کلمه به کلمه اجرا میکنند. یا مثلا در مورد درس خواندن من میگفت که برو تجربی که پرستار بشوی. نمیگویند کار نکن. نمیگویند درس نخوان. ولی میگویند آنی را بخوان که زنانه است. برو پرستار بشو شغل حضرت زینب هم هست. خیلی میتوانی خدمت هم بکنی به بقیه. اصرارش این بود که برو تجربی بعد هم پرستار بشو. میبینی چقدر جنسیتی است؟ یعنی چون زنی این کار را بکن دیگر. چون آن یکیها دیگر میشود انتخابهای مردانه.
(موسیقی)
محسن کدیور: ببینید چهار بخش اول کتاب در حقیقت بیان حکمت پوشش به زبان امروزی است. یعنی به جای اینکه با دیندار بخواهد صحبت کند، با کسی که دیندار شناسنامهای است ولی متجدد است – عملا متجدد است و رعایت نمیکند احکام را – با اینها میخواهد صحبت کند که آقا خانم این مسئله معنایش چیست.
اما آن جایی از کتاب که قرار است با دینداران صحبت کند بخش پنجم است که اتفاقا بیش از نیمی از حجم کتاب را به خودش اختصاص داده. در این بخش مولف به «حجاب اسلامی» پرداخته. هم نوشته که به گمان او حدود حجاب اسلامی چه اندازه است و هم گفته که زنان و مردان در چه شرایطی میتوانند در جامعه کنار هم باشند.
این بحث را از قرآن شروع مىکنیم. آیات مربوط بدین موضوع در دو سوره از قرآن آمده است، یکى سوره نور و دیگر سوره احزاب.
محسن کدیور: به نظر وی آیه ۳۱ سوره نور مهمترین آیه در بیان حد پوشش اسلامی است. که با این آیه نمیشود گفت زنان باید صورتشان را هم بپوشانند یا دستهایشان را هم بپوشانند. آیه این را میگوید: «وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا ۖ وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىٰ جُيُوبِهِنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ» تا آخر آیه.
معنیاش چیست؟ میگوید به زنان مومنه بگو پیغمبر، به اینها بگو چشمانشان را فرو بهلند. یعنی به مرد که میرسند، به مردها هم البته همینها را در آیه قبلش گفته، و شرمگاههای خود را حفظ کنند. این نکته خیلی مهمی است که ما توی آن فرهنگی که اینها مرد و زن، حالا به دلایل اجتماعی و اقتصادی، اینها نمیپوشاندند خودشان را، اول مسئله پوشاندن شرمگاه است و بعد زینت خود را آشکار نکنند جز آنچه که آشکار است. همه سوال دقیقا اینجاست که این زینتی که آشکار است کجاست؟
سام فرزانه: در اینجا وقتی که از زینت صحبت میشود منظور مثلا النگو و گردنبند نیست.
محسن کدیور: آره منظور دقیقا بدن زن است که الان زینت است، زیباست، کجایش باید پوشیده باشد، کجایش باید آشکار باشد. و خمار خود را به گریبانشان بزنند. یعنی به عبارت دیگر، سینههایشان پوشیده باشد. اینها گفتهاند این آیه میخواهد بگوید که خمار یعنی روسری، روسری کوچک. جلباب یعنی روسری بزرگ. روسری کوچک، این روسری دمش بیاید روی سینهات، سینهات را بپوشاند. پس به طریق اولی باید سرت پوشیده باشد که بعد گردن و گریبانت هم پوشیده باشد. حالا طرف مقابل میگوید بابا کجای قرآن گفته شده تو باید سرت را بپوشانی؟ یک آیه به ما نشان بده. هیچ آیهای وجود ندارد.
مطهری در ادامهی بحث، به سراغ نظر فقهای دیگر میرود و بعد نظر خود را میگوید.
در این آیه حدود پوشش بیان نشده است. از این آیه نمیتوان فهمید که آیا پوشیدن چهره لازم است یا نه.
(صدای ورق خوردن کاغذ)
مطلبی که از این آیه استفاده میشود و یک حقیقت جاودانی است این است که زن مسلمان باید آن چنان در میان مردم رفت و آمد کند که علائم عفاف و وقار و سنگینی و پاکی از آن هویدا باشد و با این صفت شناخته شود.
جلوتر او بحثی را درباره حد و حدود حجاب اسلامی باز کرده و میگوید لازم نیست صورت و دو کف دست پوشیده باشد.
از لابهلای نوشتههای این بخش میتوان این طور هم برداشت کرد که انگار نویسنده به مخاطبان مذهبی خود میگوید اگر میخواهید منتقدان به کارمان کاری نداشته باشند بهتر است شرایط حجاب را طوری بگیریم که زنان مسلمان بتوانند در جامعه حضور داشته باشند.
خلاصه اینکه وجه و کفین، مرز محبوسیت و عدم محبوسیت زن است، و ایرادهایی که مخالفین پوشش میگیرند، در صورتی است که حجاب وجه و کفین را لازم بدانیم. ولی اگر پوشیدن وجه و کفین را واجب ندانیم، در پوشش سایر قسمتهای بدن هیچگونه اشکالتراشی نمیتوان کرد، بلکه اشکال برطرف مخالف وارد است.
اما نویسنده به همینها اکتفا نمیکند و به روش فقهی هم سعی در اثبات حرفش میکند.
محسن کدیور: ادله موافق جواز کشف وجه و کفین به نظر مطهری چهار دلیل است. یکی آیه پوشش است یعنی آیه ۳۱ سوره نور که پوشاندن وجه و کفین را لازم نشمرده.
دلایل دوم و سوم به روایتهای موجود از امامان شیعه ارجاع داده میشود.
محسن کدیور: و چهارمش روایات باب احرام در حج که پوشاندن چهره را بر زن حرام میکند. مردها باید سرشان باز باشد موقع احرام، زنها باید صورتشان باز باشد. اگر صورتشان را بپوشانند حرام است. کفاره باید بدهند. حجشان اشکال دارد. خب میگوید اگر همچو چیزی شما میخواهید بقیه جاها بگویید باید صورتت پوشانده باشد؟
مرتضی مطهری در پایان، دلایل کسانی را بیان میکند که معتقدند سر تا پای زن باید پوشیده باشد و بعد یکی یکی این دلایل را رد میکند.
(موسیقی)
مطهری در جایی از کتابش مینویسد «پوشیدن یک لباس ساده که تمام بدن و سر جز صورت و بدن تا مچ را بپوشاند، مانع هیچ فعالیت بیرونیای نخواهد بود» گرچه او هیچگاه از لزوم استفاده از چادر صحبت نمیکند اما بعد از انقلاب، چادر هم به پوشش زنان افزوده شده نامش را گذاشتند حجاب برتر. صحبتهای مهدیه گلرو را بشنوید که سالها این پوشش را تجربه کرده.
مهدیه گلرو: با چادر که رفتم کوه دیدم که اِ چقدر سخت است. بعد چادر را که برداشتم دیدم چقدر راحتتر است. چیزی را که تجربه نکرده بود را داشت در موردش حرف میزد. میگفت زن اگر اینقدر پوشش داشته باشد هیچ محدودیتی برایش ایجاد نمیشود در صورتی که من عینا آن را تجربه کرده بودم و میدانستم محدودیت ایجاد میشود برایم. حالا جالب است که من وقتی به بابایم میگفتم که تو خودت این را تجربه نکردهای میگفت عبا و عمامه هم خودش همان نقش را دارد. ما هم گرممان میشود ولی توی تابستان هم میپوشیم. او میتوانست مردی باشد که عما و عمامه نداشته باشد. خودش آن لباس را انتخاب کرده بود ولی من چادر را انتخاب نکرده بودم که.
(موسیقی)
با این که بسیاری این کتاب را خواندند و از آن متاثر شده، حجاب سر کردند و با اینکه برخی این کتاب مطهری را کمک حال اجبار پوشش موی سر در ایران قلمداد میکنند اما گروهی هم هستند که در انتقاد از «مسئله حجاب» میگویند کتابی است که راه را بر ورود فرهنگ غربی باز میکند. صحبت از آنهاست که میگویند حتی صورت و دستهای زنان نیز نباید دیده شود. آقای کدیور دو نمونه از نقدهای تندروها به کتاب مطهری را ذکر کرده. یکی از آنها انتقادهای یکی از شاگردان خود مطهری است که در زمان حیات او نوشته شده و استاد به ایرادهای شاگردش پاسخ هم داده و در کتاب «پاسخهای استاد به نقدهایی بر کتاب مسئله حجاب» چاپ شده.
محسن کدیور: وقتی من این نقد را میخوانم میفهمم ارزش کتاب مسئله حجاب چه بوده. یکی از جاها گفته این فلسفهای که تو توی کتابت قطار کردهای، نتایجش این است. حالا ببینید ذهن چقدر باید بیمار باشد: «هرچه پای زن به اجتماع بیشتر باز شود زمینه برای تمتعات عمومی و زنا فراهمتر میگردد.» میگوید آقای مطهری تو زمینهساز این امور هستی. و مطهری میگوید من ازت نمیگذرم.
نقد دیگر از کتاب «یادداشتهایی بر مسئله حجاب استاد شهید مطهری» است که همین یازده سال پیش منتشر شده یعنی در ۱۳۹۱ شمسی.
محسن کدیور: این نقد از موضع سنتی است و نویسنده طرفدار پوشش تمام بدن زن و خانهنشینی زن الا در ضرورت است. برخی از این عبارات را میخوانم، تکاندهنده است واقعا. عبارت مال این آقاست: «زن به هر گونه که باشد از جاذبه جنسی خود بیرون نمیرود». یعنی مشکل مشکل زن بودن است نه مشکل صورت زن. نه مشکل دست زن. نه مشکل موی زن. زن که زن است این جاذبه جنسی، بمب جنسی است. باید چکارش کنیم؟ باید برود توی خانه.
آقای کدیور میگوید زنده بودن چنین دیدگاهی در جامعه ایران امروز دلیل خوبی است برای اینکه بدانیم چرا کتاب مرتضی مطهری در زمان خودش «صفشکن و نواندیشانه» بوده.
(موسیقی)
آیا فقیهان از همان قرنهای اولیه اسلام نظرشان بر این بود که زنان نه تنها مو، که صورتشان را هم باید بپوشانند؟ آقای کدیور میگوید خیر. آقای مطهری هم در کتابش چنین نشان داده. ماجرا به دورهی معاصرتر بر میگردد.
محسن کدیور: اما در دوران معاصر، تحقیق من این است، حدود ۱۵۰ سال اخیر، پوشش تمام بدن زن، حتی صورت، حتی دستها، همین که یک گونیای بپوشند، مثل عبایی، مثل چادری روی سرشان، نقاب بزنند، برقع بزنند، به عنوان احتیاط واجب، نه به عنوان واجب، به عنوان احتیاط واجب که در عمل فرق نمیکند، احتیاط واجب باید عمل کند دیگر مکلف دین، بر کتب فقهی سیطره پیدا کرده است.
در صد و پنجاه سال گذشته ایران شاهد وقایع بزرگی بوده است. کتاب و اندیشههای متفکرانی از سرزمینهای دیگر بیشتر از قبل به ایران وارد شد و ایرانیها پرسیدند چرا باید قدرت مطلقه در دست شاه باشد و عدالت معطل این قاضی شرع و آن حاکم باشد؟ چرا نباید عدالتخانه و حکومت مشروطه داشت؟ ایرانیها در این یک قرن و نیم بهتدریج از آموزش و پرورش جدید برخوردار شدند و دانشآموزی از سیطرهی روحانیون خارج شد و کم و بیش رنگ و بوی دینی خود را از دست داد. سینما و برنامههای رادیویی و تلویزیون کشور را از این رو به آن رو کرد. و در اوایل قرن پیش هم کشف حجاب مثل زلزلهی فکری کشور را فراگرفت. از آقای کدیور پرسیدم، آیا به نظرش احتیاطهای واجب و محافظهکاری بیشتر مذهبیها با این دگرگونیها مرتبط است؟
محسن کدیور: میتواند صحت داشته باشد. یعنی اینکه تازه دارند متدینان با فرهنگ مهاجم غربی آشنا میشوند. فرهنگ مهاجم که میگویم یعنی میآید سیطره پیدا میکند بالاخره. حالا اینها میخواهند پوزیشن دفاعی بگیرند. چهکار میکنند؟ احتیاطات مذهبی را زیاد میکنند. احتیاطات را زیاد میکنند آنوقت باعث میشود که زن متجدد، مسلمان متجدد یک نگاهی به این احکام که میکند میبیند این احکام برای من کار نمیکند. من نمیتوانم باهاش رابطه برقرار کنم. آره میتوانم با شما همدلی بکنم.
(موسیقی)
همان طور که پیشتر هم گفتیم، آقای کدیور به جز جایگاه دانشگاهیاش، مجتهد هم هست و نظرات فقهی خود در زمینه حجاب را مفصل نوشته است. از او خواستم که نظر خودش درباره حجاب را هم بگوید.
محسن کدیور: پوشش موی سر بانوان نه واجب است نه مستحب. پوشش مو و سر و گردن زن، بالذاتو به حکم اولی واجب نیست. یعنی به خودی خود واجب نیست، بلکه به شرایط و عرف زمان و مکان بستگی دارد. خب شرایط محلی و عرف و اینها را کی تشخیص میدهد؟ تشخیص شرایط و عرف به عهده خود مکلف است. خودشان میتوانند اینها را تشخیص بدهند. لازم نیست منِ مرد بخواهم برای اینها تعیین تکلیف بکنم.
دلایل آقای کدیور برای اینکه لازم نیست زنان موی سر خود را بپوشانند از این قرار است:
محسن کدیور: اولا موی سر همانند صورت وی زینت ظاهر محسوب میشود نه زینت باطن.
یعنی اگر مبنا همان آیهی ۳۱ سوره نور باشد، لزومی بر پوشاندن زینت ظاهر نیست، پس لازم نیست مو پوشیده باشد.
محسن کدیور: ثانیا در قرآن نصی دال بر وجوب پوشش صورت و موی زنان وجود ندارد. نه صورت نه مو. ثالثا دلیل معتبری از پیامبر هم درباره لزوم پوشش زنان خارج از نماز و طواف حج در دست نیست. رابعا اینکه زنان باید موی سر خود را بپوشانند فهم صحابه پیامبر از کتاب و سنت است نه لزوما نصی از کتاب و سنت. ما که نوکر صحابه نیستیم. ما نوکر پیغمبریم آقا. قرآن و سنت. دارید بفرمایید. آقا صحابه ابنمسعود این را گفته، ابنعباس آن را گفته. خب بسیار خب. میگذاریم توی موزه. خامسا در روایات شیعی هم اقدم روایات معتبر درباره حجاب به نیمه قرن دوم هجری میرسد.
این دورهای است که قلمروی مسلمانان گسترش پیدا کرده و پیامبر هم دیگر در میان مسلمانان نیست.
محسن کدیور: آنچه داریم مال صحابه است. یعنی بعد از پیغمبر است. خب صحابه چرا به این نتیجه رسیدند؟ از فرهنگهای مسلط آن زمان. آنها فرهنگهای متمدن بودند دیگر. هم ایران هم روم شرقی دو تا فرهنگ متمدن بوده، این آمده با مذاق عربی هم، عرب مسلمان هم سازگار است. این را گرفته. مونتاژش کرده شده حجاب اسلامی.
برگردیم به دلایلی که آقای کدیور برای نظر فقهی خود بیان میکرد. به شماره شش رسیده بودیم.
محسن کدیور: سادسا هیچ دلیل معتبری مبنی بر گناه بودن و مجازات اخروی زنانی که روسری نپوشند در دست نیست. کلی روایت جعل کردند که اگر باشد با مویتان آویزانتان میکنند توی چاه جهنم. همه را من رفتم بررسی کردم، حتی یکیاش صحیح نیست. یکیاش معتبر نیست. نه پیغمبر همچین چیزی گفته، نه هیچیک از ائمه چنین گفتهاند. سابعا میتوان زن مسلمان متدین و متشرع عفیف و نجیبی بود بی آنکه لازم باشد روسری بر سر داشت. ثامنا یعنی هشتم پوشش زنان با رعایت موازین شرعی متناسب با عرف زمانی مکانی است.
(موسیقی)
سام فرزانه: فکر میکنید کتاب آقای مطهری، مسئله حجاب کتابی باشد که در قرن پانزدهم شمسی هم در میان ایرانیها خوانده شود و همچنان مرتبط باشد با زندگیشان؟ بهش مراجعه کنند؟
محسن کدیور: ببینید کتاب مسئله حجاب آقای مطهری از کتابهای مهم و تاثیرگذار قرن چهاردهم است، این را نمیتوانیم انکار بکنیم. اما از دو حیث فکر نمیکنم در قرن پانزدهم خوانده شود، مگر برای اطلاع از تاریخ تفکر اسلامی در این زمینه. یکی اگر نویسنده خود زنده بود و به احتمال زیاد در ادامه اجتهاداتش به نتیجهای شبیه نتیجه من میرسید و میگفت که پوشاندن موی زنان دلیل معتبر دینی ندارد. حیث دومش هم این است که با تحولات اجتماعی فرهنگی در ایران انتشار آرا جدیدتر مبنی بر عدم وجوب پوشش موی سر و حتی عدم استحباب آن، دیگر مسئله حجاب آقای مطهری فکر کنم در سایه این آرا قرار میگیرد و حداقل میشود گفت جایگاه سابقش را ندارد.
(موسیقی پایانی)
ممنون از اینکه شنونده این شیرازه بودید. …. با سپاس از مهدیه گلرو و محسن کدیور که برای شرکت در این برنامه وقت گذاشتند. این شیرازه، با تلاش و هنرمندی این دوستان ساخته شده: بهراد توکلی، نوازنده سهتار و بهروز شادفر، سازنده موسیقی پایانی؛ مهسا خلیفه در اجرای برنامه کمک کرد. سیما علینژاد، سردبیر شیرازه است و من، سام فرزانه، تهیهکننده و راوی این پادکست هستم، که آرزو دارم محنت ایام حجاب دل شما نشود. نقطه.
***
مؤخره
اول. از دست اندرکاران برنامه شیرازه بابت انتخاب کتاب «مسئله حجاب» مطهری به عنوان یکی از کتب تاثیرگذار در کتابخانه قرن تشکر می کنم. متن کامل صوتی و کتبی برنامه پخش شده عینا اینجا بازنشر شد.
دوم. حدود سی درصد ابتدای برنامه متناسب با جو ملتهب جامعه در نقد «حجاب اجباری» است و کتاب «مسئله حجاب» مرتضی مطهری «خارج از زمانه و زمینه آن» معرفی شده است. اینجانب در پاسخ این پرسش “آیا این گفته صحیح است که این کتاب وسیلهای برای توجیه حجاب اجباری در ایرانِ بعد از انقلاب شد؟” تصریح کرده بودم: “در این کتاب کلمه ای در دفاع از «حجاب اجباری» نیامده است. من اطمینان دارم اگر مطهری ترور نمی شد و شاهد حوادث تلخ دوران جمهوری اسلامی بود، در صف اول منتقدان و مخالفان حجاب اجباری بلکه اصل این شیوه حکومت جا می گرفت. از سوی دیگر می توان گفت چه بسا حاکمیت از این کتاب با ذهنیت بسته خود سوء استفاده کرده است و وجوب پوشش بدن زن به استثنای صورت و دستها را مجوزی برای اجبار حکومتی در این زمینه تلقی کرده است، امری که یقینا مخالف نظر و مقصود نویسنده [مطهری] است.” این عبارت در برنامه نیامده و به این نقل اکتفا شده است: “کتاب مسئله حجاب بهترین نماد «حجاب اختیاری» از سال ۴۷ به بعد است.” واضح است که «تشویق به حجاب اختیاری» (کار مطهری در دهه ۴۰) امری متباین با «توجیه حجاب اجباری» (سیاست رسمی نظام پس از انقلاب) است.
سوم. تاریخ ضبط این مصاحبه ۲۳ مهر ۱۴۰۱ (۱۵ اکتبر ۲۰۲۲) در اوج اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» بوده است، که قرار بود در شمار کتابهای برگزیده این برنامه «به ترتیب تاریخ انتشار چاپ اول» پخش شود.
چهارم. با توجه به اینکه نزدیک دو سوم مصاحبه اینجانب درباره کتاب «مسئله حجاب» مطهری به دلیل کمبود وقت و غیر آن در برنامه امکان پخش نیافته است، متن کتبی کامل مصاحبه خود با شیرازه را متعاقبا برای استفاده علاقه مندان منتشر خواهم کرد.