در سالي كه گذشت بيشتر مشغول مطالعه فلسفه فارابي و ابنسينا بودم. به اين دليل كه مشغول تدريس فلسفه فارابي بودم از يك سو و از سوي ديگر به دليل نگارش كتابي درباره ابنسينا و فارابي.
آنچه بيشتر از همه وقت من را به خود اختصاص داد مطالعه دقيق چند اثر از فارابي بود كه عبارتند از احصاءالعلوم، كتابالمله (دربرگيرنده آراي فارابي درباره دين است)، تحصيلالسعاده، التنبيه علي سبيلالسعاده (كه ديدگاه فارابي در مورد اخلاق را به طور كلي پوشش ميدهد) و كتاب فلسفه افلاطون و فلسفه ارسطاطاليس (كه آراي افلاطون و ارسطو را بررسي ميكند) و كتاب فصول منتزعه فارابي.
درباره ابنسينا هم سه كتاب به زبان انگليسي مطالعه كردهام كه جاي آنها در زبان فارسي خالي است. يكي كتاب متافيزيك ابنسينا نوشته رابرت ويسنوكي و ديگري <آثار و زندگي ابنسينا> اثر ويليام گلمن و <ابنسينا> اثر گودمن.
در حقيقت اين سه كتاب، دربردارنده ديدگاههاي ابنسيناپژوهان غيرايراني است كه جاي آنها در زبان فارسي خالي است.
همچنين ۲ اثر از آثار ابنسينا را هم به دقت مورد مطالعه قرار دادهام كه عبارتند از اقسامالحكمه و ديگري رساله سرگذشت ابنسينا. به طور كلي بيشتر وقت من در طول سالي كه گذشت صرف بررسي فلسفه گذشته خودمان شد. چون من هميشه هنگامي كه فلسفه خودمان را با فلسفه يونان مقايسه ميكنم يك خلاء جدي را احساس ميكنم و آن اينكه ما هنوز مجموعه آثاري از فلاسفه خودمان كه با تصحيح انتقادي مورد بررسي قرار گرفته باشد، نداريم چون ما در مطالعه آثار افلاطون، ارسطو، دكارت و… هميشه مواجه با يك مجموعه آثار استاندارد از آنها هستيم (به زبان اصلي) كه ترجمههاي معتبري هم در كنار آنها است. اما متاسفانه درباره ابنسينا و فارابي چنين نيست. لذا همت من مصروف اين بود كه مقدمات انتشار مجموعه آثار اين دو فيلسوف بزرگ را به روش تصحيح انتقادي فراهم كنم و كاري را هم كه پيش رو دارم در همين زمينه است كه ابنسيناي آن در شرف اتمام است و فارابي هم در حال انجام است