در استقبال از تظاهرات اعتراضی ۱۰ اسفند ملت ایران (امروز)
مصاحبه با رسا (رسانه سبز ایران)
۹ اسفتد ۱۳۸۹
در ارتباط با فراخوان شورای سبز امید برای اعتراض به حصر رهبران جنبش سبز با محسن کدیور، اسلام شناس، گفتگویی انجام داده ایم که می شنوید. هما نطور که می دانید شورای هماهنگی راه سبز امید که از نیروهای نزدیک به آقایان موسوی وکروبی هستند از مردم خواسته اند که در واکنش به حصر این دو رهبر جنبش سبز روز سه شنبه به راهپیمایی بپردازند ارزیابی شما از اعلام این فراخوان در این مقطع زمانی چیست؟
دو نفر از رهبران جنبش سبز را برخلاف قانون در منزلشان محصور کرده اند، و هیچ خبری از سلامتی آنها در دست نیست وافراد خانواده نیز امکان ملاقات با آقایان موسوی وکروبی را ندارند. مردم نگران حال رهبرانشان هستند. با توجه به اینکه همه مجاری قانونی را مسدود کرده اند، و قوه قضائیه به جای اینکه کار قضایی و حقوقی انجام دهد، سیاسی کاری می کند، و صندوقهای رأی که علی القاعده باید اراده عمومی در آن متجلی بشود، عملاً اراده حاکمان را با تقلب بروزمی دهد، چاره ای نمی ماند جز اینکه سرنوشت ملی در خیابانها رقم بخورد.
به نظر می رسد که شورای هماهنگی راه سبز امید اقدام مناسبی به مردم پیشنهاد کرده است. با توجه به شور و حالی که در میان جوانان ایرانی وجود دارد وغالباَ خواهان این بودند که بتوانند کاری را برای رهبرانشان انجام بدهند وآنها را از حصر خلاف قانون وخلاف شرعی که اتفاق افتاده، رها سازند، معقول ترین راه این بوده است که زمان مشخصی اعلام بشود تا مردم بتوانند بیایند وابرازنظر بکنند.
این فراخوان مطابق اصل بیست وهفتم قانون اساسی هست که تظاهرات مسالمت آمیز که مغایرتی با موازین اسلام ندارد، منع قانونی ندارد. لذا این تظاهرات قانونی است ومردم به شکل مسالمت آمیز می خواهند اعتراض خودشان را به گوش حاکمان برسانند. اگر مردم شرکت کنند، در این صورت قدمی برداشته می شود. اگر شرکت شرکت سنگینی نباشد علی القاعده حکومت چنگ ودندان بیشتری نشان خواهد داد و فشار بر مردم بیشتر خواهد بود. نحوه حضور مردم نشان خواهد داد که آینده کشور به چه سمت وسویی خواهد رفت.
به عقیده شما تحولات اخیر منطقه چه تأثیری می تواند بر دور جدید حرکت اعتراضی مردم ایران داشته باشد، حرکت اعتراضی که از بیست وپنجم بهمن به بعد شروع شد است؟
دور جدید جنبش سبز کلاَ متأثر از اعتراضهای مردمی بوده که در دی ماه در تونس و در بهمن ماه در مصر اتفاق افتاده است وبعد از آن به لیبی وبحرین ویمن والجزایر ودیگر کشورهای منطقه کشیده شد. این موج جدید موج دموکراسی خواهی است ودیکتاتور ها یکی بعد از دیگری در حال سقوط کردن هستند. چه دیکتاتور های وابسته مانند بن علی و مبارک وچه دیکتاتور های ظاهرا مستقل وغیر وابسته مانند معمر قذافی.
به نظر می رسد اگر حکومت ایران بخواهد از وضعیتی که در منطقه اتفاق افتاده عبرت بگیرد، می باید راهی متفاوت با راه و روش دیکتاتوری واستبداد در پیش بگیرد. مردم هم با شنیدن اخبار کشورهای منطقه برسر شوق آمده اند که اگر مصری ها یا تونسی ها می توانند، پس ما ایرانی ها هم حتماً می توانیم. البته باید درنظر داشت که شرایط هر کشوری اختصاص به خودش دارد. ما مشترکاتی با معترضان تونسی و مصری داریم و البته نکات افتراقی هم داریم. در مصر و تونس پس از قیام مردم تا کنون صرفاً یک مهره – رئیس جمهور دیکتاتور – عوض شده است، اما رژیم عوض نشده است. هنوز اراده ملت بر کرسی ننشسته است. در مورد لیبی باید منتظر بود که مردم چه خواهند کرد. اگر مردم موفق شوند دیتاتور پیر لیبی را به زیر بکشند، احتمال خواهد داشت که لیبی به طور کلی با انقلاب مواجه شود.
مجموعا ً جهان نسبت به خاورمیانه حساسیت بیشتری پیدا کرده است و تأثیر تحولات منطقه در جنبش سبز بسیار زیاد و تعیین کننده است. منطقه خاورمیانه با اینکه مدتها در سلطه دیکتاتورها بوده است، الآن مردم به این بیداری رسیده اند که همه کشورها با همدیگر از زیر این سلطه خارج شوند. تظاهرات خونین اخیرهمسایه ما عراق هم نشان می دهد که مسئله در ایران هم حساسیت خاص خودش را خواهد داشت، و روزهای آینده در مجموع سلسله حلقه آزادی که در منطقه آغاز شده است، امید وارم که پَرَش به ایران هم بگیرد. البته ایران بر دیگر کشورهای منطقه سبقت داشته وحالا جنبش با تعمیق و ارتقاء بیشتری ادامه پیدا می کند، انشاء الله.